۱۳۹۱ خرداد ۸, دوشنبه

یادگار پادشاه آریامهر و مصاحبه ای دیگر

یادگار پادشاه آریامهر و مصاحبه ای دیگر


سید رضا دیبا مصاحبه ای دیگر با رادیو فردا انجام داده است که بسیار بی محتواتر و  مضحک تر از مصاحبهٔ ایشان با «دویچه وله» است. هر چند که مقاله ای که در رابطه با سفر بسیار پربار اعلیحضرت همایونی  کاسه و مشرف شدن ایشان به مجلس رمّالان آلمانی؛ موجبات خشم سلطنت طلبان بی سلطان را بر انگیخت؛ اما گویا این شهریار  آیندهٔ ایران دست بردار نیست و به قول آذریها میخواهد یک ریز «تارتان پارتان» ببافد. البته نباید از حقیقت نیز دور شد که این «تارتان پارتانها» مشتری خاص خودش را دارد .... به هر حال نوش جانشان.
برای اینکه کار مرا راحت کنید؛ بهتر است این مصاحبه را از (اینجا) بخوانید و سپس با همدیگر بخندیم.... یا عصبانی شویم... و یا به حال بعضی ها گریه کنیم.
مصاحبه گر رادیو فردا برای اینکه به این ملاقات لغو شده بال و پری بدهد اینگونه آغاز میکند:
«شاهزاده رضا پهلوی که برای دیداری چهار روزه به آلمان سفر کرده بود؛ روز پنجشنبه؛ چهارم خرداد ماه؛ در شهر برلین؛ پایتخت آلمان؛ باتنی چند از نمایندگان مجلس و سیاستمداران این کشور دربارهٔ مسائل ایران به گفتگو نشست. وی در لابلای این مذاکرات در گفتگویی هم با رادیو فردا شرکت کرد.»
هر کس که سخنان سید رضا دیبا را در مصاحبهٔ پیشین نخوانده باشد؛ فکر خواهد کرد که در این چهار روز مذاکرات فشرده ای حتی فشرده تر از مذاکرات ۵+۱ در میان بوده است و چهار روز طول کشیده است و شاهزاده رضلا پهلوی تنها در لابلای این مذاکرات فشرده بوده است که  شهرام میریان را به حضور ملوکانه پذیرفته است.
در حالی که هر دو میدانند که هیچ خبری نبوده است و تمامی آن اعضای مجلس آلمان و سیاستمداران فقط دو نفر بوده اند که یکی از آنها حتی نمایندهٔ مجلس هم نبوده است و به قول شخص یادگار پادشاه آریامهر در مصاحبهٔ قبلی؛ حتی به ایشان اطلاع هم نداده اند که چرا ملاقات را لغو کرده اند؟!! و یک ملاقات غیر رسمی و «در پیتی» ترتیب داده اند که همان فرد ایرانی الاصل کارچاق کنش بوده؛ تا قضیه ماست مالی شده و زیاد هم خرابکاری نشود.
شهرام میریان چنین ادامه میدهد:
شاهزاده رضا پهلوی؛ شما قرار بود با اعضای کمیسیون حقوق بشر مجلس آلمان پیش از ظهر پنجشنبه در شهر برلین دیدار کنید؛ ولی این ملاقات صورت نگرفت. در هر حال شما با تنی چند از نمایندگان مجلس آلمان در شهر برلین دیدار و گفتگو داشتید.
(توی پرانتز این نوع از سخن گفتن مرا به یاد دوران کودکی ام انداخت که وقتی میرفتیم شمال و پدرم میدید که قیمت خانه ها و ویلاهای کرایه ای خیلی بالاست؛ یا کنار ساحل و یا توی پارکها میخوابیدم. صبح هم میدیدی که قابلمه و کفشها را هم دزدیده اند... جاتون خالی خیلی خوش میگذشت)
رضا پهلوی: «به هر حال امروز تعدادی از کارهایی که بابت آن به آلمان آمده بودیم انجام شد؛ منجمله دیداری که در خود مجلس آلمان داشتیم. یکی از اعضای کمیسیون حقوق بشر که خودش عضو مجلس آلمان است و یکی دیگر از نیروهای مجلس که ایرانی الاصل و مسئول مسائل ایران در این مجلس است نیز مرا همراهی میکردند و فرصتی بود که برخی مسائل را با این دو نفر مطرح کنیم. در حوضهٔ مسائلی که مربوط به حقوق بشر در ایران می شد؛ فرصتی دست داد تا این تعامل انجام شود.»
من از قصه ای که یادگار پادشاه آریامهر تعریف میکنند اینگونه میفهمم که بعد از اینکه میبینند قرار ملاقات  لغو شده است؛ دست به دامن فردی ایرانی الاصل که در مجلس کار میکند که اعلیحضرت یادگار؛ ایشان را از نیروهای مجلس ( نمیدانم از چه زمانی کارمندان مجلس را نیرو خطاب میکنند؟؟!!) و مسئول مسائل ایران در این مجلس است که ایشان را همراهی میکرده است و فرصتی شده است تا با این دو نفر گپی در حد « پارازیت» بزنند و در حوزهٔ مسائل مربوط به حقوق بشر در ایران ( دقت کنید در حوزهٔ مسائل مربوط؛ و نه اصل مسئله) صحبتی بکنند و در این فرصت تعامل کنند. (باز هم دقت کنید که میگویند «تعامل» کنند. میدانید که معنی تعامل چیه؟ خوب اگر نمیدانید من میگویم: معنی تعامل اینست که دو طرفی که دارای قدرت تصمیم گیری هستند با همدیگر کنار می آیند و معامله میکنند) اما نه اعلیحضرت کاسه؛ چنین اقتداری دارد و نه آن نمایندهٔ مجلس و نه آن «نیروی مجلس». بنا بر این هیچ اتفاقی نیفتاده بوده است و تمامی این لفاظی ها که نه تنها عاری از ادبیات ملوکانه؛ بلکه پر از ادبیات « قهوه خانهٔ میبدی» است؛ تنها و تنها نشانهٔ شارلاتانیسم سیاسی  این موجود مفلوک است.
حال به نتیجه و عصارهٔ آن مسافرت چهار روزهٔ فشرده توجه کنید:
شهرام میریان به عنوان یکی از « نیروهای رادیو فردا» میپرسد: در این گفتگوها مشخصاً بر روی چه مواردی دست گذاشتید؟
و اعلیحضرت کاسه پاسخ میفرمایند:
« مسئلهٔ خاصی نبود که بخواهیم جزئیات را بگوییم.......»
ادامه اش هم همان مزخرفات شعاری هستند که خامنه این است و آن است و دادگاه کیفری و....... بهتره باز هم بقیه اش را خودتان بخوانید.
براستی این یادگار پادشاه آریامهر چه نیازی داشت که این مصاحبه را انجام دهد و نه تنها دروغ بگوید؛ بلکه حتی نتواند به دروغهایش رنگ و لعابی منطقی بدهد و آخر سر هم بگوید که در مورد هیچ چیزی مذاکره نشده است. من اگر جای این شهرام میریان بودم به ایشان میگفتم که دفعهٔ دیگه منو سنگ روی یخ نکن. .... من هی میخوام قضیه رو بزرگش کنم و بگم... چهار روز مذاکره و ... مصاحبه در لابلای این مذاکرات.... و تو هم بر میگردی آخر سر میگی که بر سر هیچ مسئلهٔ خاصی صحبت نشده؟!!!!  و هیچ جزئیاتی هم در کار نیست؟؟!!
آخرین خبر اینکه اعلیحضرت یادگار؛ آخرین مذاکراتشان در بارهٔ « هیچ مسئلهٔ خاص» را با خانم الههٔ بقراط که همچنان در حد «اعلامیه پخش کن» مانده است؛ ادامه داده اند که تماشایش خالی از لطف نیست (اینجا) و مطمئن هستم که گام بعدی نیز ادامهٔ مذاکرات در «قهوه خانهٔ میبدی» خواهد بود..... جمال دموکراسی و مشروطهٔ بی شرط و شهریار ایران و ایرانیان را عشق است....
آهای.... آقای آهی.... کجایی که کژدم داداشتو کشت.....

کژدم




۲ نظر:

  1. شما از چیزی که وجود خارجی نداره چجوری جدا شدی؟
    امیدوارم خودت یک سازمانی راه بندازی که بشه اسمش رو تشکیلات گذاشت

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      متاسفانه کامنت شما در جای نامناسبی گذاشته شده است که ربطی به موضوع مقاله ندارد. اما تشکیلات تندر وجود دارد.

      حذف