۱۳۹۱ تیر ۲۶, دوشنبه

فساد اندیشهٔ سیاسی در تشکل تندر (بخش سوم - پایانی) + فایل صوتی برای اینترنت کم سرعت

نظر به اینکه مسائل زیادی در رابطه با جنبش دموکراسی خواهی مطرح است که باید در مورد آنها سخن گفته شود و ماجرای « تندر نامه» تنها یک گوشهٔ بسیار و خیلی بسیار کوچک آن است؛ در این بخش بعد از یک مقدمهٔ کوتاه بخشهای دیگر این نشست را منتشر میکنم تا این داستان را به فراموشی قرن بسپاریم. روی سخن من با انتشار این بحث ها با هواداران اندیشه های استاد فرود فولادوند است که در نبود یک جریان قدرتمند؛ به طرف تشکل تندر کشانیده شده اند و بهروزی ایران را در ادامهٔ حرکتهای سیاسی این گروه میدانند. امیدوارم که آنها مانند سایر شیعیان؛ تبدیل به جمشید اللهی نشده باشند و با گوش خود از زبان مدعی رهبری جنبش رهاییبخش ایران بشنوند؛ که چگونه می اندیشد؛ چگونه به نعل و میخ میزند و چگونه مرا متهم به نفوذی بودن مینماید و چگونه بعد از باختن قافیه ها به طور مشروط مسئولیت رادیو تندر را به من پیشنهاد میکند. تمامی پریشانگوییهای آقای شارمهد تنها و تنها یک پیام دارد و آن اینکه نه تنها اعتقاد دارد که افرادی که در پیرامون او جمع شده اند؛ مانند گاو و گوسفند هستند  و توانایی دیدن آموزش را ندارند ( که بیشترینشان نیستند و تنها اعتماد کرده اند) و تنها دلشان را به هیجانات روزمره و بی هدف و بی اثر خوش کرده اند؛ بلکه برای ایشان چنین افرادی مورد نیاز است تا رهنمودهای داهیانه و صد تا یه غاز ایشان را برای رهایی میهن به جان و دل میپذیرند. از سوی دیگر؛ به گاوهای وزارت اطلاعات هم پیشنهاد میکنم که این شخص را به حال خود رها کنند و بگذارند تا به زور اسلحه چند نفر را طلاق بدهند بلکه عطش دفاع از حقوق زنان ایران را که در مغز کوچک آقای شارمهد تا این حد عدول کرده است بخوابد. آقای شارمهد نه در پی یک حرکت سیاسی و مبارزهٔ جدی؛ بلکه به عنوان « جان وین» وارد معادلات سیاسی شده است و دنیای سیاست را با هالیوود اشتباهی گرفته است. حالا مگر چه میشود؟ به خدا گناه دارد؛ ولش کنید تا چند نفر را طلاق بدهد تا خیالش راحت شود که بالاخره کاری کرد و ایشان هم لنین و فیدل کاسترو و هوشی مینه و چه گوارا شده اند. نترسید؛ ایشان حتی قادر به گرفتن طلاق مسلحانهٔ یک پیرزن ۹۰ ساله از شوهرش که سالها پیش مرده است  هم نیست. قُمپز های آقای شارمهد در حد تواناییهای موشکی و اختراع زیر دریایی و حرفهای احمدی نژاد شماست.

                         


پاینده ایران؛ برقرار باد آیین ریشه ای؛ کوبنده جنبش تندر

 کژدم

۵ نظر:

  1. با درود
    جناب کژدم من با آگاهی از مشی فکری شما و اهدافی که دنبال میکنید در رابطه با امکان پیروزی مبارزات مسلحانه با خط فکری جنبش تندر دو سوال داشتم.
    اول اینکه به نظر شما در شرایط حاضر در حالیکه که ارتش و سپاه پاسداران با شمار قابل توجهی مزدور مواجیب بگیر و تجهیزات و امکانات فراوان که میلیاردها دلار ارزش دارد و در اختیار داشتن بودجه کشور برای سرکوب هرچه بیشتر جنبشهای ازادیخواهانه،مبارزات مسلحانه تنها با چند هزار نفر نیرو و تجهیزات اندک چقدر امکان پیروزی دارد؟ کما اینکه به علت خطر این نوع مبارزات، تعداد افرادی که حاضر به پیوستن به این قبیل حرکتها باشند بسیار اندک است.
    دوم هم اینکه جدا از اینکه خود من هیچ گونه گرایشی به دین و دین باوری خصوصا از نوع اسلامی اش ندارم به نظر شما ایا صحیح است در شرایطی که متاسفانه همچنان اکثریت مردم ما به اسلام به عنوان یک ائین پاک الهی نگاه میکنند گرایشات ضداسلامی مکمل مبارزات سیاسی باشد؟ ایا فکر نمیکنید این رویکرد موجب میشود که هم مردم از این جنس جنبشها رویگردان شوند و هم به حاکمیت بهانه سرکوب هرچه شدیدتر و خونین تر و جوسازی گسترده علیه جنبش دهد؟
    خوشحال میشم اگه نظرتون رو در این موارد بدونم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دوست عزیز اگر شما فایل صوتی سکولاریسم اسلامی و سکولاریسم واقعی را گوش میدادید؛ کار من در توضیح مسئلهٔ چیزی به نام «دین» راحت تر میبود. دین اساساً یک تشکل سیاسی است که بر اساس باورهای دینی بنا شده است منظورم تنها اسلام نیست و تمامی آنچه که به نام ادیان و مذاهب نامیده میشوند؛ بر خلاف تصور عمومی یک اندیشهٔ صرف نیستند. لذا برای داشتن حاکمیت دموکراتیک؛ باید دین را حذف نمود و تنها آزادی اندیشه های دینی را تحمل نمود. لذا برای از میان بردن یک حاکمیت دینی شما در تمامی عرصه ها باید با آن درگیر شوید و یک عرصه نیز اندیشه های دینی حاکم هستند. اگر اکنون در سرزمین ما حاکمیت دینی مسیحیت بر سر کار بود؛ یکی از وظایف اصلی مبارزین درگیر شدن به اندیشه های مسیحیت میبود. تازه اگر شما دقت کنید؛ بعد از بازگشایی تازینامه توسط استاد فرود فولادوند بود که زبانهای لال گشوده شدند و حمله به اسلام و تلاشهای اسلام زدایی چندین برابر شد و تاثیر بسیار زیادی در بازگشت به هویت ملی و جدا شدن از هویت قلابی اسلامی آغاز گردید. از سوی دیگرمسئله این است که میخواهید؛ کاری بکنید که برگشت ناپذیر باشد و یا اینکه میخواهید کاری بکنید که اگر هم ظاهراً پیروز شدید؛ بعد از مدتی تمامی آنچه که بر ساخته اید؛ به طور آرام و گام به گام در هم فرو ریزد؟
      رژیم اکنون از سیاست Full Scale Contact استفاده میکند و در تمامی عرصه ها به سرکوب مشغول است. برای یک نیروی انقلابی؛ ضرورت مقابله در تمامی عرصه ها لازم است تا بتواند سطح مبارزات خود را حد اقل تا سطح مبارزات رژیم برساند.(دنباله در پایین)

      حذف
    2. به نظر من شما با چیزی به نام « خط مشی» جنبش تندر آشنایی ندارید؛ آنچه که در ذهن شماست بیشتر تاثیرات عملیات نظامی حسینیهٔ شیراز است و فکر میکنید که جنبش تندر یعنی همین. در حالی که هنوز نه استراتژی مدون مبارزاتی از طرف انجمن پادشاهی مرکزی تدوین شده است و نه اینکه تا کنون به جز چند عملیات نظامی ایذایی انجام گردیده است. اما آنچه که تاریخچهٔ انجمن پادشاهی ایران نشان میدهد؛ آنچه که مانند یک بمب اتمی از طرف انجمن پادشاهی ایران منفجر شد؛ یک بمب فرهنگی در آغاز بود باز گشایی تازینامهٔ ننگین و زدودن تقدس قلابی آن که ۱۴۰۰ سال ریشه دارد؛ کار آسانی نبود. اما اینکه رژیم اینرا و آنرا دارد؛ از یک نظر مهم است و از نظر دیگر مهم نیست. از این نظر مهم است که این داشته های رژیم میتوانند به داشته های نیروهای انقلابی تبدیل شوند؛ از این نظر مهم نیست که اگر شما همواره از این مترسک خطناک بترسید؛ هیچگاه نباید تکان بخورید. اما اینکه تعداد افرادی که به یک جنبش مسلحانه میپیوندند؛ معمولاً کم هستند درست است؛ همیشه همینگونه بوده است؛ نیروهای پارتیزانی مقاومت اروپا در برابر نازیسم که بسیار پرقدرت بود؛ تمامی مردم را در بر نمیگرفت؛ یعنی همه پارتیزان نبودند ولی همگان به خاطر آشنایی با بربنامهٔ مشخص پارتیزانها آیندهٔ روشن خود را در حمایت از آنها میدیدند و هر آنکس نیز که میتوانست به آنها میپیوست. البته امیدوارم مسئلهٔ « جنبش تندر» را با « تشکل تندر» در هم نیامیخته باشید چون تشکل تندر هیچ ربطی به جنبش تندر ندارد و تنها میخواهد نقش کاریکاتور یک جنبش انقلابی را بازی کند و ماجرای « طلاق مسلحانه» نمونهٔ بارز آن است. (دنباله در پایین)

      حذف
    3. در آینده؛ تدوین استراتژی عام مبارزاتی و استراتژی مبارزهٔ مسلحانه به عنوان بخشی از آن استراتژی عام؛ به عهدهٔ انجمن پادشاهی ایران (انجمن مرکزی) است و این انجمن پادشاهی ایران است که باید به چنین پرسشهایی پاسخی گسترده بدهد. اما سواد من تا همینجا قد میدهد و تنها توانستم که مسئله را به طور عام به تصویر بکشم. اما رفتن به جزئیات و توضیح آن در آن سطح را باید کسانی به عهده گیرند؛ که آن استراتژی را تدوین کرده باشند. هرچند که بازهم به خاطر طبقه بندی محرمانهٔ بخشهایی از آن قابل توضیح نخواهد بود. این درک شخصی من است. در شرایط کنونی نه آن انجمن پادشاهی مرکزی وجود دارد و نه آن استراتژی کلان.

      حذف
    4. آنچه که اکنون موجود است؛ عده ای هواداران اندیشه های استاد فرود فولادوند هستند؛ که به طور پراکنده کار میکنند؛ برخی به طرف سید رضا دیبا کشیه شده اند در حالی که استفاده از نام انجمن پادشاهی ایران به خودی خود؛ یعنی نفی سید رضا دیبا. عده ای نیز که در تشکل تندر هستند؛ نمیدانند که چکار بکنند و عمراً هم نمیخواهند بدانند. لذا بهد از چند بن بست؛ به طرف سید رضا دیبا خواهند رفت. بقیهٔ افراد نیز از نظر من کسانی نیستند که بخواهند کاری بایستنی انجام دهند؛ مگر آنکه نظر من اشتباه باشد.

      حذف