شاید پانزده روز پیش بود که خامنه ای به نامزدهی ریاست جمهوری هشدار داد که وعده هایی ندهند که در حوزهٔ اختیارات ریاست جمهوری نیست. واقعیت این است که تمامی امور مربوط به روابط بین المللی و تدوین استراتژیهای کلان مربوط به این حوزه در اختیار بیت رهبری و به قول همگان در اختیار شخص خامنه ای است. حسن روحانی شعار میدهد که روابط خارجی را بهبود خواهد بخشید و از تحریمهای بیشتر جلوگیری نموده و از دامنهٔ تحریمهای موجود نیز خواهد کاست. دادن وعده هزینه ای ندارد و در جمهوری اسلامی عملی نشدن آن نیز هزینه ای ندارد زیرا نه آبرویی دارند که از رفتنش بترسند و نه از مردم میترسند چون میدانند که حرکت مردم «گلهّ ای» است و رهبری و سازماندهی ندارد و با چنین اپوزیسیونی؛ هرگز سازمان نخواهند یافت.
خامنه ای و حسن روحانی میدانند که چنین مردمی؛ امروز پارچهٔ سبز به دور انگشتان و کمرشان میبندند و فردا پارچهٔ بنفش و اگر این حقه هم نگرفت کسی می آید که با پارچهٔ آبی برّاق مردم را مدتی دیگر بچرخاند و برقصاند (مردم نیز نشان داده اند که در رقصیدن و پایکوبی کردن الکی خوشی و حیف و میل پارچه های رنگی زبردست هستند). نکتهٔ مهمی که در شامورتی بازی انتخاباتی به چشم میخورد این است که رژیم برای چه منظوری به رای مردم نیاز داشت؟ آیا میخواهد با مردم آشتی کند؟ یا نقشه های دیگری برای مردم کشیده است؟
برخلاف تصوری که وجود دارد؛ حسن روحانی در همین چند روز اخیر گفته است که غنی سازی ادامه خواهد یافت و ماجرای سوریه نیز به روالی که هم اکنون وجود دارد به پیش خواهد رفت و سخنی از خروج حزب الله لبنان از سوریه و یا مطلب دندانگیری که بتواند نشانه ای از حرکت به سوی «بده و بستان» با غرب را به نمایش بگذارد؛ در دسترس نیست.
سناریوی احتمالی این خواهد بود که مثلاً اجازه دهند تا سازمان بین المللی انرژی اتمی؛ از پایگاه نظامی پرچین که پاکسازی آن مدتهاست که برای همگان روشن شده است؛ بازدید نمایند؛ پرسش این است که خوب.. آمدند و بازدید کردند و گفتند که پاکسازی شده است؛ آیا میتوان نام اینرا تعامل گذاشت؟ غربی ها که احمق نیستند؛ از زمانی که پاکسازی پرچین آغاز شد؛ همهٔ شان میدانستند که برای بازدید آماده اش میکنند بنا بر این داستان پرچین آش دهن سوزی نیست و نمیتواند یک نقطهٔ مثبت ارزیابی شود و رئیس سازمان انرژی اتمی نیز بی علاقگی خود را نسبت به این مسئله نشان داده است؛ شاید در روزنامه ها و بیانیه های رسمی این امر را یک نقطهٔ مثبت بشمارند؛ ولی در پشت پرده اینچنین نخواهد بود و آنچه که سرنوشت تحریمها و روابط رژیم با دنیای پیرامونی را تعیین خواد کرد؛ همان ماجراهای پشت پرده ها خواهند بود. رژیم به نیکی میداند که منظور غرب از تعامل این است که هلال شیعی را تعطیل کنید؛ غنی سازی محدود در سطح ۳.۵ درصد غلظت را تحت شفافیت کامل و زیر نظر بازرسان ادامه دهید؛ سپاه قدس به درون مرزهای رسمی ایران بازگردد و اینها یعنی تمامی دارائیهای رژیم. تحریمها نیز به صورت قطره چکانی و در طول زمان طولانی برداشته خواهند شد؛ لذا رژیم چیزی به دست نخواهد آورد و ماجرای هسته ای معمر القذافی تکرار خواهد شد و رشد اقتصادی ادعایی حسن روحانی نیز بی معنی خواهد شد. از سوی دیگر حسن روحانی باید دستهای سپاه پاسداران و بیت رهبری و وزارت اطلاعات را از بخش بزرگی از اقتصاد دلالی کوتا کند تا چیزی به نام رشد اقتصادی نمایان شود. به نظر چنین میرسد که رژیم نخواهد توانست به چنین خفتی تن در دهد و داراییهای نقد را در برابر لغو قطره چکانی تحریمها معامله کند و سپاه پاسداران و بیت رهبری نیز از غارت اقتصادی دهها میلیارد دلاری با چنگ و دندان دفاع خواهند کرد لذا رژیم تلاش خواهد نمود تا بازی اتمی و هلال شیعی را که یکبار بوسیلهٔ احمدی نژاد تبدیل به تشکیل زنجیره های انسانی و خواندن لبنان به نام عمق استراتژیک رژیم نمود؛ اینبار به دست روحانی همین روند تکرار شود تا رژیم بتواند از میان کسانی که به حسن روحانی رای داده اند سربازگیری کند و گرنه لزومی برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رای وجود نداشت مگر آنکه بخواهند بار دیگر با هیجان آفرینی؛ از مردم استفاده کنند. به نظر من این پروژه شکست خواهد خورد و طلایه های آن از هم اکنون ظاهر شده اند. گذشته از تبریکهای دیپلماتیک محتاطانه؛ که البته رژیم نیز به آنها در درون میهن بال و پر میدهد تا به مردم بباوراند که روند جدیدی شروع شده است و همه اش تقصیر احمدی نژاد بوده است و احضار تبلیغاتی احمدی نژاد به دادگاه برای اثبات «آغازدوران جدید اعتدال و تدبیر»؛ آرام آرام و در گامهای بعدی؛ زمانی که مردم احمدی نژاد را فراموش کردند؛ به همان مردم گفته خواهد شد که: «دیدید؟ این آمریکاست که حق شما را نمیدهد و اگر حقتان را میخواهید باید به میدان بیایید». اما طلایه های شکست کدامند؟
رژیم نیک میداند که بدون حمایت روسیه نخواهد توانست کاری انجام دهد و عدم حمایت روسیه به این معنی نخواهد بود که از جرگهٔ حامیان رژیم کنار برود؛ بلکه به این معنی خواهد بود که به جبههٔ غرب بپیوندد.
در نشست G8 آقایان ولادیمیر پوتین و باراک اوباما گفتگویی ۲ ساعته با هم داشته اند و گویا آقای پوتین قافیه را شدیداً باخته بوده است و از طرف آقای اوباما و اروپا تهدید به انزوا شده است و هفت عضو دیگر این نشست؛ روسیه را به عدم همکاریهای اقتصادی با روسیه تهدید نموده اند. آقای پوتین در کنفرانس مطبوعاتی بعد از مذاکرات دو ساعته با آقای اوباما؛ حالت غیر عادی داشته و در گزارش خبرنگاران به آن اشاره شده است (اینجا).
یکی دیگر از حدسهای من مربوط به اطلاعات محرمانه ای است که چند ماه پیش توسط فیلمبردار ویژهٔ رهبری که به آمریکا پناهنده شد میباشد. در آن زمان نظر من این بود که اگر این شخص تبدیل به شومن رسانه ای شد؛ بدانید که هیچ خبری نیست؛ اما اگر این شخص از دیده ها پنهان شد و دیگر خبری از او نشنیدید؛ بدانید که اطلاعات زیادی را با خود به آمریکا به ارمغان برده است. به گمان من اطلاعات محرمانه ای که توسط آن شخص به دست آمریکا رسیده است بسیار گرانبها بوده اند و هنوز هیچگونه خبری در رابطه با آنها منتشر نشده است و اینبار؛ حسن روحانی نخواهد بود که با براه انداختن «گفتگوی تمدنها» غرب را به هیجان آورد؛ بلکه این بار نوبت حسن روحانی و اربابش خامنه ای فرزانه خواهند بود که بر روی صندلی داغ بازجویی قرار گیرند و رژیم سعی خواهد کرد تا برای فرار به جلو؛ از میان رای دهندگان به حسن روحانی سربازگیری کند.
کژدم
خبر مهم در رابطه با سوریه
پروژهٔ انتقال سلاح به انقلابیون سوریه؛ از روز شنبه گذشته عملیاتی شده است. بنا بر گزارش منابع اطلاعاتی غرب؛ نخستین محمولهٔ بزرگ این سلاحها به اردن و ترکیه انتقال یافته و در حال انتقال به درون خاک سوریه برای تسلیح انقلابیون در شهر حلب میباشد. محمولهٔ دوم به اردن منتقل شده است. این سلاحها از منابع بازر سیاه اسلحه در لیبی و کشورهای بالکان تهیه شده اند و شامل سلاحهای دوش پرتاب ضد هوایی؛ خودروهای مسلح به توپهای ۱۲۰ میلیمتری؛ سلاحهای دوش پرتاب ضد تانک میباشند. طبق این گزارشها در پی فتوای ۳ تن از آخوندهای اخوان المسلمینی؛ هزاران تن از هواداران اخوان المسلمین در منطقه؛ در حال انتقال به سوریه هستند.
خبر مهم در رابطه با سوریه
پروژهٔ انتقال سلاح به انقلابیون سوریه؛ از روز شنبه گذشته عملیاتی شده است. بنا بر گزارش منابع اطلاعاتی غرب؛ نخستین محمولهٔ بزرگ این سلاحها به اردن و ترکیه انتقال یافته و در حال انتقال به درون خاک سوریه برای تسلیح انقلابیون در شهر حلب میباشد. محمولهٔ دوم به اردن منتقل شده است. این سلاحها از منابع بازر سیاه اسلحه در لیبی و کشورهای بالکان تهیه شده اند و شامل سلاحهای دوش پرتاب ضد هوایی؛ خودروهای مسلح به توپهای ۱۲۰ میلیمتری؛ سلاحهای دوش پرتاب ضد تانک میباشند. طبق این گزارشها در پی فتوای ۳ تن از آخوندهای اخوان المسلمینی؛ هزاران تن از هواداران اخوان المسلمین در منطقه؛ در حال انتقال به سوریه هستند.
کژدم گرامی، من متوجه منظور شما از واژه سربازگیری نشدم. اگر منظورتان این است که مردمی که به روحانی رای دادند، مثل مردمی هستند که در دوران اول خاتمی به او رای دادند و حاضر بودند پشتش بایستند، فکر نمیکنم که اینگونه باشد. روحانی برای بدست آوردن اعتباری که آن زمان خاتمی در میان مردم داشت، باید خیلی تلاش نماید.
پاسخحذفمردم فقط به این دلیل به او رای دادند که او کلیدی را نشان داد و گفت: کلید حل مشکلات دست من است! ولی برای تبدیل این مردم به پشتوانه، حداقل کاری که در کوتاه مدت باید انجاه دهد، کم کردن فشار اقتصادی بر مردم است. در غیر اینصورت، در حال حاضر هیچکس حاضر نخواهد بود، پشت رایی که به او داده بایستد و تبدیل به سرباز شود.
آریو
آریو گرامی
حذفمردم تنها به وعده های اقتصادی حسن روحانی رای ندادند. ترس از تبدیل شدن ایران به سوریه و تبلیغات سنگین بخشهایی از رژیم (مشخصاً رفسنجانی و اصلاح طلبان) نیز به این امر دامن زد. لذا سرباز گیری از میان این رای دهندگان بسیار آسانتر از سربازگیری از میان ۱۴ و نیم میلیون نفری است که انتخابات را تحریم کردند و اگر اتفاقی بیفتد؛ خودشان به طور مستقل میتوانند برای دفاع از میهن و سرنگونی رژیم وارد میدان شوند.
جناب کژدم، ولی فکر نمیکنم اینگونه باشد. درصدی که رای ندادند، شاید نگران تبدیل شدن ایران به سوریه باشند، ولی کسانی که رای دادند، چشمشان را بروی این مسائل بستهاند. آنها تنها به دنبال یک کاتالیزور (همون کلید روحانی) برای حل مشکلاتشان هستند. حاضر نیستند خودشان را نگران مسائلی مثل تبدیل ایران به سوریه در آینده بکنند. فعلا درگیر مشکلات اکنونشان هستند. اگر بخواهیم این انتخابات را با انتخابات دوران اول خاتمی مقایسه کنیم، باید بگویم مردم کاملا سرد و ناامید شدهاند. با این وضع حکومت دیگر نمیتواند به عنوان پشتوانه و سرباز به آنها نگاه کند(شاید تنها درست کردن وضع اقتصادی بتواند آنها را کمی امیدوار کند).
حذفآریو
آریو گرامی
حذفآنهایی که درگیر «وضع اکنونشان» هستند؛ همیشه میتوانند نگران وضع اکنونشان باشد و تنها «اکنونها» فرق میکنند. اگر شما با ۴ نفر روبرو باشید که در برابر خواست شما؛ یکی از آنها با قاطعیت «نه» بگوید و دیگری «نمیدانم» و سومی «بهتر از هیچ چیز است» و چهارمی «بله» بگوید. شما میتوانید بگویید که چه کسانی سرباز بالفعل شما و چه کسانی سرباز بالقوهٔ شما و چه کسانی دارای پتانسیل تبدیل شدن به نیروی بالقوه و چجه کسانی دشمنان شما هستند.
نظر شما از یک زاویه درست است ولی مسائل سیاسی سیال و در جریان هستند و هیچگاه یک سناریوی منجمد وجود ندارد. سناریوها در حال تغییر و ازدیاد هستند.