پس از رد صلاحیت رفسنجانی و اعلام نام ۸ دلقکی که قرار است یکی از آنها قلادهٔ اطاعت از فرزانهٔ زمان را به گردنش ببندد؛ رهبر فرزانه به جمع نظامیان رفت و به زبان بی زبانی هم به ایرانیان و هم به نامزدهای انتخاباتی چنین گفت: «این منم و این قدرتی است که به آن تکیه داده ام. در برابر من اینهم شماهایید که بیشمارانید ولی اندازهٔ سوسک هم ارزش ندارید؛ چه رای بدهید و یا ندهید و یا تحریم کنید؛ یکی از این ۸ دلقک ريیس جمهور شما شیعیان و امت مقلّد خواهد بود». هیچکس از خود نپرسید که آیا رهبر فرزانه راست میگوید؟ آیا این بیشماران لیاقت آنرا دارند که نشان دهند که از سوسک بیشتر ارزش دارند؟
رفسنجانی که کعبهٔ آمال سبزهای مذهبی شده بود و با تبلیغات او را تنها ناجی ایران قلمداد کرده بودند؛ نشان داد که توانایی اش در حد سوسکی است که زیر پا له میشود و لیاقت بلند شدن ندارد؛ هرچند که القابی مانند «آیةالله» و «سردار سازندگی» را به یدک بکشد. یک ناجی پیش از آنکه او را ناجی بخوانند باید لیاقت برخاستن داشته باشد و گرنه؛ اگر به «ذق و ذق کردن» است؛ تمامی پیرمردان و پیرزنان و بیماران همیشه کارشان ذق و ذق کردن است ولی هیچگاه هم ادعای «ناجی بودن» ندارند. تلاش بی وقفهٔ دلقکهایی مانند اکبر گنجی (که صندوقچهٔ گنج سبزهای مذهبی است) برای به کرسی نشاندن این ایده که رفسنجانی و خاتمی تنها راه نجات ایران هستند در عمل توسط «ذات سوسکی» و بی ارزش این دو موجود بی شخصیت و تسلیم و تمکین آنها به «قانون» ولایت وقیح ساخته به هوا رفت. اکبر گنجی باید بعد از این دهانش را با «گه» ماله بکشد و خفه شود و دیگر نه بنویسد و نه بگوید و آنهایی که گوشها و چشمهایشان را برای خواندن و شنیدن این مزخرفات تیز و باز کرده بودند اگر شان خود را اندکی بالاتر از «الاغ» میدانند؛ پس از این باید چشمها و گوشهایشان را بر این فرومایگان و دون صفتان ببندند و اگر نام ایران را بر زبان می آورند؛ با ذهنی پاک شده از تازی پرستی و پس از باز کردن قلادهٔ اسلام از گردن؛ این نام را بر زبان آورند. نامی که نه با جزوهٔ «جین شارپ» و نه با «نافرمانی مدنی» بلکه با نبردی خونین از لوث وجود حاکمیت «آيین تباهی» پاک خواهد شد.
اتاقهای فکری رهبر فرزانه سپس تصمیم گرفتند تا این ۸ دلقک را به همانگونه که هستند به مردم معرفی نمایند و اولین نمایش مناظرهٔ انتخاباتی در تلویزیون به همین جهت طراحی شده بود. موضوع طرح کردن پرسشهای چند جوابی و نشاندن کسانی که صلاحیتشان برای ریاست جمهوری شیعه مسلکان تأیید شده است؛ بر صندلی امتحان؛ برای به صدا در آوردن زنگها برای رئیس جمهور آینده بود تا بداند از کجا و از چه مسیر ذلت باری به این مقام قلابی رسیده است. این برنامهٔ تلویزیونی باید درسی برای آمریکاییها و اروپاییها نیز به ارمغان آورده باشد که تمامی این ۸ نفر؛ فرومایگانی هستند که در یک مسابقهٔ «نوکری» شرکت کرده اند و دیگر فیلشان برای مذاکره کردن با «رئیس جمهوری قلابی آینده» یاد هندوستان نکند و مثل سگ آب دهانشان از لب و لوچه شان نریزد. این آن حماسه ای بود که رهبر فرزانه بر علیه سوسکهایی که خودشان را «مردم ایران» و یا «اصلاح طلبان» و یا «اپوزیسیون» مینامند بوجود آورد.
همانگونه که گفته بودم؛ قلب رژیم نه در انتخابات؛ بلکه در عمق استراتژیکش یعنی سوریه می تپد؛ اما بسیاری دوست ندارند بشنوند و حتی دوست ندارند که قبول کنند که اینچنین تحقیر شدند و هنوز هم به بافتن لاطایلاتهای خود ادامه میدهند که اگر فلانی انتخاب شود؛ چنین خواهد شد و اگر بهمانی انتخاب شود چنان خواهد شد. این قوم به خواب رفته نمیخواهد بفهمد که رژیم میخواهد این پیام را برساند که برایش مهم نیست که رای میدهید و یا نمیدهید. یکی از سگهای زنجیری رهبر فرزانه که لقب «اقتصاد دان» را نیز به یدک میکشد؛ فریاد میزند که: «هیچ خبری از شور و شوق انتخاباتی نیست» (اینجا). این موجود مفلوک با اینکه در درون این رژیم است و یکی از تحلیلگران حاشیه ای آن به شمار میرود؛ هنوز به مغز علیلش خطور نکرده است که همهٔ اینها «عمدی» است. رضا پهلوی که خیلی باهوش تشریف دارد نیز از مقام ولایت فرزانه تقاضای انتخابات آزاد دارد و میخواهد به مردم اثبات کند که دیدید این رژیم نمیخواهد انتخابات آزاد وجود داشته باشد؟ پس به من ایمان آورید تا شما را به بهشت ببرم!!!!؟؟؟؟ اما آقای رضا پهلوی هنوز آن روی سکه را نمیتواند ببیند که دیگر سخن از انتخابات مهندسی شده و غیر آزاد نیست؛ بلکه قضیه فراتر از آن است؛ اینبار رژیم میخواهد به مردم و حتی نامزدها بگوید که «هیچ پوخی نیستید»؛ خودمان «انتصابتان میکنیم» و ارزش شما هم بیش از این نیست که در برابر دیدگان عمومی به پرسشهای چند جوابی پاسخ دهید و سکهٔ یک پول شوید و به مردم نیز میگویند که لیاقتتان بیشتر از رای دادن به یکی از از این ۸ دلقک نیست.
اما اینکار درسهای پنهانی برای تمامی حزب اللهی ها نیز دارد و آن اینکه ولی فقیه فرزانه به زبان بی زبانی به آنها نیز گفت: « این ۸ دلقک شایسته ترینها از میان شما ها بودند و قرار است که به یکی از آنها رای دهید و با چشمهایتان دیدید که چگونه آنها را در برنامهٔ تلویزیونی به کون سگ فرو کردم و چقدر حقیر و فرومایه هستند و ارزش شما نیز بیش از اینها نیست و حتی اگر یحیی رحیم صفوی و قاسم سلیمانی هم بودند به همین شیوه با آنها رفتار میکردم».
نتیجه اینکه: امیدوارم معنی «ولایت مطلقهٔ فقیه» را فهمیده باشید.
کژدم
عجب شباهتی!
پاسخحذفhttp://www.tabnak.ir/fa/news/323112/فیلمشوخی-مسابقه-هفتهای-مهران-مدیری
آریو
جناب کژدم درود بر شما
پاسخحذفدلقک ها حداقل مردم را می خندانند! اینها مانند ارباب ولی فقیه شون اینقدر پست و حقیرند که حتی به درد خنداندن مردم هم نمی خورند. در ضمن فکر می کنم مردم این سرزمین با پوست و گوشتشان مفهوم اسلام و یک مدل حکومتی شیعه آن یعنی مدل ولایت مطلقه فقیه را درک کرده اند که اگر این حکومت بیفتد حکومت اسلامی بعدی تا ۱۴۰۰ سال دیگر هم اتفاق نمی افتد. من در ایران هستم و شاهدم که چطور جوانان و حتی میانسال ها لائیک شده اند و تقدس دروغین این دین اهریمنی شکسته شده و سر تا پای اسلام را فحش می دهند. امروز دیگر این شعار دروغین که اسلام به ذات خود ندارد عیبی - هر چه بدی هست از مسلمانی ماست که از سوی ماله کشان اسلامی داده میشد و می شود در میان جوانان جایگاهی ندارد و اکثریت جوانان نه تنها بی دین بلکه بی خدا و حتی ضد دین هم شده اند. هر چند باز هم در مناطق محروم خودباختگانی هستند که از این آیین اهریمنی هویت می گیرند. به قول یکی از رواتشناسان غربی که الان خاطرم نیست نامش، افیون دین حاصل ۴ عامل است: ۱- ترس ۲- شرم و احساس گناه ۳- فقر ۴- جهل اگر دقت کنید تمامی نهادهای دینی در دنیا به خصوص نهادهای اسلامی که سعی بر سلطه به مردم دارند این ۴ عامل را تقویت می کنند در حالیکه انسانی که از عقل و خرد و حرمت نفس برخوردار است چه نیازی به این آموزه های کهنه و پوسیده دارد؟
بهروز
شرمنده که سوالم به مطلبتان بی ربط است:
پاسخحذفبه نظر شما تظاهرات اخیر ترکیه نشانه ای از تصمیم قدرتهای خارجی برای تغییر اردوغان و اسلامگرایان در ترکیه است؟ تاریخ مصرفشان تمام شده است؟
درود بر شما
حذفمتاسفانه من اطلاعات زیادی در رابطه با بافت سیاسی و اجتماعی ترکیهٔ عثمانی ندارم و تنها چیزی که در آن کشور مصنوعی توجه مرا جلب میکند مسئلهٔ کردستان است که از نظر من برای ایرانیان باید به عنوان یک مسئلهٔ میهنی باشد. اما حکومت کنونی (اخوان المسلمینی) با یک کودتای خزنده در حال ایجاد تغییرات اسلامی بوده است و به هر حال ترکهای عثمانی نیز با حکومت کنونی شان مشکلات زیادی دارند. به نظر من هنوز زود است که با چند روز تظاهرات به اظهار نظر بپردازیم.
جناب کژدم، درود بر شما. تا قبل از انتخابات، احساس میشد که باند صفوی نوین و احمدینژاد، قصد داشته باشد که با زورچپان کردن کاندیدای خودشان برای این دوره قدرت ریاست جمهوری را در دست خودشان نگه دارند، ولی حالا که حتی کاندیدای موردنظرشان حتی تایید هم نشده، شما حرکت بعدی آنها را چه میدانید؟ آیا قدرت آنها تضعیف خواهد شد، یا همانند گذشته به شکل مخفیانه به رشد خودش ادامه خواهد داد تا موقعیت مناسب فرا برسد، یا برنامه دیگری دارند؟ البته نظری هم وجود دارد که جلیلی در واقع نماینده این باند است.
پاسخحذفآریو
آریو گرامی
حذفیکی از مسائل کلیدی که باید به آن توجه کرد و باید راهنمای تحلیلها باشد؛ موضوعی است که باید نام آنرا «شرایط کنونی» گذاشت. برای مثال باید مثال انتخاب شدن خاتمی شیاد را یادآوری کنم. خاتمی در شرایط خاصی به میدان آمد که رژیم به دست آوردهای بزرگ بین المللی و توسعهٔ اهداف هسته ای با کمترین تلفات داخلی نیاز داشت و خاتمی در این نقش خوش درخشید. اگر صفوی نوین در بعد از انتخابات ۸۸ با شعار کوروش و ناسیونالیسم ایرانی قلابی به میدان آمد؛ بر اساس ضرورتهای آن دوره بود. اکنون شرایط تغییر کرده است و به تبع آن ضرورتها نیز تغییر کرده اند. اگر زمانی ناسیونالیسم ایرانی اندیشه ای بالنده بود؛ اما اکنون همانگونه که گفته ام شرایط و خواسته ها و اهداف مرحله ای رژیم و لذا ضرورتها تغییر کرده اند و چیزی به نام نمایندهٔ دائمی صفوی نوین (احتمالاً منظورتان رحیم مشائی است) وجود ندارد و سعید جلیلی نمایندهٔ آنهاست و حدس شما در این مورد درست است.
آیا منظور شما این است که با آمدن جلیلی به عنوان نماینده صفوی نوین، قرار است که از قدرت ولایت فقیه هم کاسته شود؟
حذفآریو
آریو گرامی
حذفمنظورم این نیست. در شرایط کنونی تمامی تلاش حاکمیت به حاشیه راندن اختلافات درونی است. رژیم بیش از هرزمان به یکپارچگی نیاز دارد. زیاد شدن قدرت یک طرف؛ به کم شدن قدرت طرف و یا طرفهای مقابل می انجامد. در وضعیتی که رژیم چه در سوریه و عراق و لبنان و چه در عرصهٔ تنگنای اقتصادی و از سوی دیگر وضعیت قابل انفجار اجتماعی - سیاسی در درون میهن؛ گامهای حساب شده و محتاطانه ای میخواهد. شاید بعد از مدتی تنها دارایی رژیم موجودیتش باشد؛ لذا هیچ یک از طرفین در چنین شرایطی برای تقسیم فقر و نداری نخواهند جنگید؛ بلکه به صورتی یکپارچه برای حفظ موجودیت تلاش خواهند نمود.
درود کژدم گرامی
پاسخحذفبه نظر می رسد رژیم استراتژی خرداد 76 رادنبال می کند و بر خلاف پیش بینی شما جلیلی رئیس جمهور نخواهد شد بلکه خاتمی دوم یعنی روحانی رئیس جمهور بعدی است و رژیم گزینه عقب نشینی تاکتیکی با مهره ای قابل اعتماد(حسن روحانی) را برگزیره است.
اکبر
درود بر شما اکبر گرامی
حذفبا احترام به نظر شما؛ این احتمال میتواند وجود داشته باشد و پیشبینی من بر اساس حرکت رژیم در سوریه است که بیشتر از هر زمانی به صورتی تهاجمی تر در آمده است. در سال ۷۶ دو مسئلهٔ بسیار مهم وجود داشت:
۱- براه انداختن خاتمی برای به خواب بردن غرب و مشغول کردن آنها به بازی دموکراسی و گورباچف بازی؛ برای پنهان نمودن معاملاتی که با عبدالقدیرخان انجام میدادند.
۲- فرو نشاندن تب دادگاه میکونوس و معاملهٔ سیاسی با غرب برای خارج نمودن نام خامنه ای و رفسنجانی از لیست آمرین قتلهای زنجیره ای.
اما اکنون یک نبرد تنگاتنگ منطقه ای و تحریمهای سنگین وجود دارند که نمیتوان با انتخاب «حسن روحانی» ماجرا را فیصله داد.
به نظر من خواسته های غرب بسیار فراتر از به روی کار آمدن یک رفسنجانی بیدست و پا است.
اگر پیشبینی شما درست باشد؛ باید گفت که رژیم تن به عقب نشینیهای زیادی باید بزند. اما تحقیر این ۸ نفر در برنامهٔ تلویزیونی؛ ارزش مقام ریاست جمهوری را به شدت پایین آورده است و من اینرا نشانهٔ عقب نشینی رژیم نمیبینم و یک تهاجم آشکار است.
حذف