پرسش و پاسخ
در این بخش از نوشتار؛ نظر خوانندگان را به پرسش و پاسخی جلب میکنم که پرسشگر با توجه به کیفیت پرسشهایش و سازمانی که در آن مشغول به کار است؛ احتمالاً به گروه هوشی میان ۱۰۰ تا ۱۱۵ تعلق دارد. اما پرسش شونده به خاطر اینکه در سیستم حکومتی «شپش ها» با هدف خاص «روشنگری» و اجباراً به زبان «نوپایان» و «کودکان» سخن میگوید و باز هم به اجبار با «خود سانسوری» به پرسشها پاسخ میدهد تا به روابطش با دانشجویان و گروههای تحقیقاتی در درون ایران؛ از طرف صنف انگلی آخوندها لطمه ای وارد نشود. لذا نمیتوان از کیفیت پرسش شونده نیز به طور دقیق باخبر شد اما به توجه به تاریخچهٔ علمی ایشان؛ احتمالاً به گروه مرزنشینان (۱۳۵-۱۴۵) انسان سانها تعلق دارد؛ گروهی که از «انسان سان» های تیزهوش و نوابغ کم بضاعت (۱۴۰-۱۵۰) تشکیل میگردد؛ اما همچنان میتوان از کیفیت پرسشها و پاسخها به تفاوت میان «انسان نما»ها و گونه های نزدیک به «انسان» پی برد. آنچه که نظر مرا در این مصاحبه بیش از هر چیز به خود جلب کرد؛ شیوهٔ نگرش «پرسش شونده» به مسائی جاری جوامع «انسان سان»هاست که این مسائل را «پیش پا افتاده» مینامد و به خاطر آشنایی به این شیوهٔ تفکر در میان نوابغ که از نظر من یکی از نقاط ضعف آنهاست و کمترین نتیجهٔ عملی این نوع از اندیشه؛ این است که «انسان نما»ها به «نوابغ» به چشم «زنبورهای عسل» مینگرند که به جمع آوری عسل شادمانند؛ اما عسل آنها توسط «گونه های پست» به تاراج میرود و ابزار ویرانی بیشتر محیط زیست میشود. من عمیقاً به آن بخش از گفتهٔ نیچه از زبان یک «شمن» خطاب به «زرتشت» باور دارم که از زرتشت پرسید:
شمن: باخود چه میبری؟
زرتشت: کوزه ای از عسل.
شمن: چیزی به آنان مده؛ تا که گدایی کنند.
(نقل به معنی)
در این گفتار؛ «شمن» به کیفیت آنچه که «مردم» خوانده میشوند؛ آشنایی کامل دارد و میداند که آنها «زرتشت گشاده دست» را نخواهند فهمید و به عنوان «کوزهٔ عسل» به او خواهند نگریست. در ظاهر او را گرامی خواهند داشت و چه بسا از او «بت» خواهند ساخت؛ اما «شمن» به نیکی میداند که طبعیت «زرتشت»؛ و کیفیت درخشان او در «دگر گشتن» است؛ همانگونه که در آغاز این بخش از گفتار؛ گفته میشود که زرتشت به کوه رفت و «دگر گشت»؛ اما رزتشت همچنان می اندیشد که شاید «شنیده شود». اما «زرتشت» نمیداند که تنها «زرتشتی دیگر» میتواند او را بشنود و بفهمد و ارزش او برای مردم بیشتر از «کوزهٔ عسل» نیست.
سخن را کوتاه میکنم و توجه خوانندگان گرامی را به این پرسش و پاسخ جلب میکنم. زمینهٔ پرسش و پاسخ «کیهان شناسی» است و فرقی هم نمیکند که زمینه چه چیز دیگری باشد؛ آنچه که مهم است؛ کیفیت پرسشهای «شپشهای حاکم» و کیفیت پاسخهای زنبور عسلی است که به ناچار باید با گامهای سنجیده و در سطحی بسیار پایین سخن بگوید تا شاید «شنیده شود».
مصاحبه با پروفسور بهرام مبشر (کیهان شناس شهودی)
بخش نخست:
بخش دوم:
بخش سوم:
بخش چهارم:
این نیز ویدیویی دیگر است :
امیدوارم که خوانندگان گرامی از این ویدیوها لذت ببرند.
کژدم
درود
پاسخحذفازمقاله فوق العاده شما لذت بردم
متن دقیقا با الگوی یک مقاله برتر نوشته شده است. مقدمه …طرح مساله … نتیجه گیری …و حتی مشخص کردن مرجع یا رفرنس …
متدِ ذهنی نویسنده هم بر روش های هوشمندانه علمی مبتنی است. طبقه بندی شده و منظم فکر می کند٫ جلو می رود و نتیجه گیری می کند.
منِ انسان نما بی صبرانه منتظر ادامه مقاله ( کوزه عسل )هستم.
سپاس فراوان
درود بر شما ناشناس گرامی
حذفبسیاری از مسائل همچنان نا مکشوف و همچنان در هالهٔ ابهام هستند. از حسن توجه شما سپاسگذارم و امید دارم که با گسترش حوزه های قابل پرسش و روشن نمودن عرصهٔ «نادانی ها» و هدایت اندیشه به عرصهٔ تفکر در رابطه با آنچه که ما ناشناخته ها مینامیم. به گستردگی افقهای دید یاری رسانید.
سپاسگزارم
ba dorood. ba pishrafte danesh wa tah-ghighat rooye maghz process nabeghe-saazi ya behtar beguyam optimization processe tafakkor be jayi khahad resid ke maa al-an aslan tasavor nemitoonim bekonim. agar emkan darid be maghaleyi dar hafteh-naamehe "Der Spiegel" almani moraje-e konid. inke chegoneh mitawan ghesmat-haaye asib-didehe maghz ra ta-mir kard wa etela-ati be daroone maghz wared kard wa be estelaah khaatereh-sazi kard baraye yek maghz ke in tajrobeh ra nadashte. ba sepaas az shoma.
پاسخحذفدرود بر شما
حذفاگر لطف کنید و لینک مقاله را بفرستید سپاسگزار خواهم بود.
ba dorood. man inja linke maghaleh ra migozaram amma motaasefaneh faghat kutahi az maghaleh ra gozashte-and. man khode haftehnameh ra daram an ra scan mikonam wa barayetan be adresse dadeh shode dar in site miferestam.
پاسخحذفhttps://magazin.spiegel.de/digital/index_SP.html#SP/2013/49/1000
سپاسگزارم دوست گرامی
حذف