من در برخی از نوشته ها به مقولهٔ «شکست استراتژیک» پرداخته ام و حد اقل در دو مورد نقطهٔ عطف جنگ جهانی دوم در رابطه با سراشیبی شکست استراتژیک آلمان هیتلری اشاره نموده ام و برخلاف نظریه های نظامی که در تعدادی از آنها به «ضعف لجستیکی» ارتش آلمان و یا «نبرد و سرمای مسکو» و یا عوامل دیگری اشاره میکنند؛ «ضعف درونی» آلمان هیتلری را نقطهٔ آغاز شکستهای آنها دانسته ام که نخستین نشانهٔ آن با درخواست حکومت آلمان از مردم برای هدیه کردن ظروف فلزی به دولت؛ برای تولید جنگ افزار بروز نمود این بیانیهٔ حکومت هیتلری از «تهی شدن از درون» نشان داشت و تمامی آنچه که کارشناسان نظامی بر آن تکیه میکنند؛ نه علت اصلی شکست؛ بلکه «محصول ثانوی تهی شدن از درون» هستند. میتوان در یک یا حتی چندین جبهه شکست خورد؛ اما همچنان به نبرد ادامه داد و در نهایت پیروز شد؛ همچنین میتوان در چندین جبهه ظاهراً پیروز بود؛ اما این پیروزیهای موقت در مجموعهٔ ساختار نبرد؛ پیام آوران هزیمتی بزرگ باشند. آنکه به سراشیبی سقوط افتاده باشد؛ مانند قماربازان شاید به ریسکهای بزرگ و دلاوریهای احمقانه روی آورد و حتی در چند جبهه ظاهراً پیروزیهایی به دست آورد؛ اما این پیروزیها بخشی از زنجیرهٔ روند شکست نهایی هستند.
شاید بخشی از نیروهای به ظاهر مبارز(اپوزیسیون قلابی) که هرگز نشانه ای عملی از ادعاهای مبارزاتی بروز نداده اند و از آنچه که مبارزات سیاسی نامیده میشود؛ هرگز بویی نبرده و بزن و برقصی و گرفتاری در لاطایلات بافی های فیلسوف مآبانهٔ شبه سیاسی؛ بیماری مزمن آنهاست؛ پس از توافق ژنو دچار یأس سیاسی شده اند و حتی آن گروههای نیم بند که بزرگترینش «مغازهٔ قرآن فروشی رضا پهلوی» بود؛ دیگر حتی به قول معروف «جیک» هم نمیزنند. آن تیر آخر پرتاب شد و شاید بهترین نتیجه اش فروش چند ده جلد «قرآن آریامهر» بود. بقیهٔ گروهها نیز چیزی بیش از این نبودند و نیستند و نخواهند شد. اما خفه خون گرفتن این «قورباغه های مدعی» میتواند به پاشیده شدن تخم «یأس سیاسی» در درون میهن منجر شود. موجود «دو دل» همیشه در نقطهٔ صفر می ایستد و داد و فریادش مانند داد و فریاد آن مرد یزدی است که نیمه شب بر بالای بام به راه انداخته بود و زنش نیز ترسیده تر از او؛ عاجزانه به شوهر دلیرش گفت: خون به پا نکن مَرد... بیا پایین. (حتماً این جوک را شنیده اید).
در این نوشتار روی سخنم با «هرزگرد»ها و علفهای هرز شبه سیاسی نیست؛ بلکه با مبارزین درون میهن است؛ تا فریب سکوت «قورباغه های مأیوس خارج از کشور» و تبلیغات رژیم را نخورند و به هیچ وجه نه انگارند که بازی تمام شده است و «اوباما» دیگر با «اونا» شده است. «اوباما» هرگز با شما نبوده است و شما تنهاترین مبارزان تنهای جهانید (مانند چه گوارا) که برای سرفرازی میهن و هم میهنانتان میجگید.
از زمانی که عربده های «تنگهٔ هرمز را میبندیم» در گلوی خامنه ای کثیف خشک شد؛ روند «پاکسازی پرچین» آغاز شد. فرماندهان روسی رهبر احمق فرزانه (که هم از توبره و هم از آخور میخورند) به او گفتند که پایان کار نزدیک است و بهتر است برای پایان آماده شود؛ خامنه ای احمق چنین فکر میکرد که غرب تشنهٔ دیدار روی اوست و اگر «بله» بگوید؛ فوری او را به «حجلهٔ نکاح» خواهند برد. اما از «حجله» خبری نخواهد شد و رژیم کثیف شیعی-صفوی و رهبرش خامنه ای فرزانه مانند روسپی ارزان قیمت باید به «خرابه»ها رفتن را بپذیرد.
بر خلاف آنچه که به نام «پیروزی ژنو» در بوقها و کرناها میدمند؛ و بر خلاف آنچه که دار و دستهٔ «صفوی نوین» (دار و دستهٔ مشائی-احمدی نژاد-مصباح یزدی) مبنی بر آنکه اگر ما بودیم نمیدانید که چه ها میکردیم؟!!!!! همهٔ این دار و دسته ها تنها در کشتن فرزندان بی دفاع ایران شجاع هستند. مشتی عقب مانده های ذهنی که بر سرنیزه و اراذل و اوباش زنجیر زن و سینه زن تکیه کرده اند و گرنه در برابر نیروهایی بیگانه خوار و ذلیل هستند حتی در تجربه های مبارزاتی درون میهن نیز نشان داده اند که تا چه اندازه خوار و ذلیل هستند. این اراذل و اوباش هر بار که با یک گروه کوچک مسلح روبرو میشوند؛ مانند گاو و گوسفند گلّه؛ گلّه کشته و زخمی میدهند.
فریب کثافات معدهٔ «اکبر گنجی»ها را که ستون پنجم رژیم ننگین صفوی در میان مبارزان هستند را نخورید؛ ایران به سوریه تبدیل نخواهد شد و ایران کلنگی نخواهد شد. رژیم بشار اسد یک رژیم «قومی» است و قوم او «علوی مسلکهای سوریه» در مناطقی زندگی میکنند که پناهگاه و سرزمینی تعریف شده است. اما اراذل و اوباش رژیم اسلامی حاکم هیچگونه پایگاه قومی خاصی ندارند
و تنها جایی که میتوانند به آن پناه برند؛ پادگانها و محله های «اراذل و اوباش نشین» است که در محاصرهٔ شماست.
هم اکنون که شما این نوشته و یا مطالب دیگر را میخوانید؛ شیخ نشین دو وجبی «دبی» و «ابوظبی» در حال آماده شدن برای تبدیل شدن به عنوان «بزرگترین مرکز ترانزیت جهان» هستند. فرودگاه «هیترو» لندن در چند سال آینده جای خود را به «دبی» تحویل خواهد داد و عده ای احمق «بنفش» سرشان در سوراخ فلان جای «امام حسن مهندسی شده» فرو کرده اند و فکر میکنند که آزاد شدن ۱۸ میلیارد دلار در ۶ ماه آینده؛ ایران را نجات خواهد داد. خاک بر سرهای بی مغزشان.
هی.... «الاغ بنفش».... آره با تو هستم..... ۱۸ میلیارد دلار در ۶ ماه؛ آن هم در مقیاس کشوری مانند ایران؛ حتی پول «آب نبات چوبی» هم نیست.....
هی... «الاغ احمدی نژادی».... آره با تو هستم.... شما ها اگر چیزی بودید؛ تا به حال این کشور به این روز نمی افتاد. بیش از این به سرزمینتان به نام آن موجود خیالی که از ترس کونش در چاه جمکران مخفی شده است؛ خیانت نکنید.
آنچه که با «ژنو ۳ » آغاز شد؛ با بازیهای پیچیده تری برای به زانو درآوردن رژیم و در نهایت ایران؛ ادامه پیدا خواهد نمود. نگذارید که «شکست استراتژیک رژیم» تبدیل به «شکست استراتژیک ایران» شود.
مبارزان
اگر نخستین هدف جنبش بعدی؛ از همان روز نخست حمله به پادگانها و مراکز نیروهای نظامی و انتظامی نباشد و اگر ایرانیانی که به عنوان سرباز در این مراکز به عنوان «سربازان وظیفه» حضور دارند؛ درهای این مراکز را به روی مبارزان باز نکنند و فرماندهان مزدور را به رگبار نبندند؛ جنگی فرسایشی و طولانی خواهید داشت.
کژدم
درفش کاویانی برافراشته شده است
پاسخحذفکاویان به گِردِ درفش جمع آمده اند
از قامت راست و برق چشما نشان ، حتماً آنان را خواهید شناخت
فرزندان راستین ایران را در آغوش بگیرید
تا
گرمای بدن و ضربان قلب آنان را ، احساس کنید
تا
شوق امید و ضربان زندگی را احساس کنید
آنان پیام آوران و نوید دهندگانِ زندگی نوینی برای ما هستند
در هر زمان و در هر مکان به آنان یاری رسانید
دُعای خیر نیاکانمان حافظ آنان و شما باد
(ا.و.گ.ا)
درود بر شما
حذفگامهایتان استوار؛ راهتان پیروز و خِرَد راهنمای راهتان باد.
همیشه پاینده و سرفرازان باشید
سلام
پاسخحذفخواستم بگم من اون نوشته بالا رو که مثل لیبل به اندازه یک پاکت سیگار بود حدود یکماه پیش تو اصفهان چندتاشونو تو خط واحد پشت صندلی ها چسبونده بودند رو دیدم.عکسشو داخل گوشیم دارم.من امضای اونرو اشتباهی آواترا می خوندم اونها کی هسjkn
درود بر شما
حذفاگر منظور شما «ا.و.گ.ا» است؛ دقیقاً نمیدانم؛ اما آنگونه که نمایان است؛ میهن پرستانی هستند که تلاش میکنند؛ ایران را از دست «تازی پرستان» آزاد سازند. اما اینکه چگونه میخواهند این کار را بکنند و برنامهٔ آنها برای آیندهٔ ایران چیست؟ آگاهی ندارم.