نمیدانم که تا کنون به شکار رفته اید یانه؟ ماجرای شکار و شکارچی یکی از مهمترین دکترین های برخورد با دشمن است (دشمن به مفهموم عام کلمه). شکارچیان حرفه ای معمولاً به مطالعهٔ شیوهٔ زندگی موجوداتی که میخواهند شکار کنند میپردازند و تمامی شیوه های عمل و عکس العمل آن موجودات را شناسایی میکنند و آنچه که «طعمه» نامیده میشود؛ بر اساس این مطالعات برنامه ریزی میگردد. در طول تاریخ جنگ سرد بسیاری از جاسوسان شرق و غرب به وسیلهٔ همین مطالعات و طعمه ها به دام افتاده اند و تنها کسانی از این دامها و طعمه ها رسته اند که توانسته باشند دشمن را در رابطه با سیستم رفتاری خود فریب دهند. البته شاید در دنیای سیاست و اقتصاد؛ ماجرای شکار و شکارچی باید از دالانهای بسیار پیچیده و تو درتویی رد شود و اصل داستان به خاطر پیچیدگیهایش از نظر محققین مخفی بماند؛ تا جایی که حتی ساختار داستان (شکار و شکارچی) را فراموش نموده و به روزمرگی دچار شوند.
سلسله رفتارهای فردی و سیاسی ولادیمیر پوتین؛ هرگز از زاویهٔ دوربین های مطالعاتی غرب به دور نبوده است و صد البته ولادیمیر پوتین نیز به خاطر عضویت طولانی مدت در KGB ؛ با این فوت و فن آشنایی دارد.
فشارهای اروپا و آمریکا برای گسترش دامنهٔ نفوذ «ناتو» در سرزمینهای متعلق به اتحاد جماهیر شوروی و نمایندهٔ فعلی آن «ولادیمیر پوتین». این موجود را را به مسیری کشانده است که به شدت احساس خطر کند و «اوکرائین» مهم ترین طعمه ای است که برای شکار این موجود بر سر راهش نهاده شده است.
پوتین میداند که ماجرای اوکرائین به هیچ عنوان شباهتی به ماجرای گرجستان (اوستیای جنوبی و آبخازیا) ندارد و شرایط کنونی نیز هیچ مطابقتی با آن دوره ندارند؛ اما غریزهٔ طبیعی این موجود؛ او را به سمت «حماقت غریزی» میکشاند و آزمایش موشک بالیستیک روسیه را در همین رابطه میتوان ارزیابی نمود. زیرا اگر قرار باشد چنین موشکی به سوی اهداف واقعی شلیک شود؛ شاید یک هفته بعد از آن به عنوان پایان وجود کشور پهناور روسیه در تاریخ ثبت شود. مهم نیست که نتیجه چه باشد؟ مهم این است که نطریهٔ «روسیهٔ تزاری نوین» ولادیمیر پوتین به شکست منجر خواهد شد.
شیوهٔ برخورد ولادیمیر پوتین در رابطه با گسترش حوزهٔ نفوذ سرمایهٔ جهانی را میتوان با مقاومت القاعده برای بازگشت به دورهٔ غارنشینی مقایسه نمود.
غارنشینان کرملین فریب طعمهٔ «اوکرائین» را خورده و به مسیر فروپاشی سیستم کهنهٔ تزاری که با استفاده از کراوات میخواهد خود را مدرن جلوه دهد افتاده اند. (کراوات محمد مرسی نیز از همین قماش بود).
نتیجه اینکه: موش روسی به تله افتاده است و راه پیش و پس ندارد.
کژدم
آقا جان واقعن که ترکوندی با این تحلیل زیبا و واقعی.همین چند دقیقه پیش یک کامنتی زیر مقاله امروز گمنامیان عزیز خواندم که از سینه زنی ی توده ای ها و اصلاحطلبان برای روسیه میگفت.حالا اینها بیان و این تحلیل را بخوانند.ولی مگه از رو میرن!!!؟؟با تشکر و سپاس
پاسخحذفدر اینکه پوتین دلش میخواهد به یاد گذشتهی اتحادشوروی کمی «ابرقدرت بازی» درآورد حرفی نیست. منتها باید یک عامل را هم در نظر گرفت و آن اینکه روسیه برای آمریکا و غرب مانند افغانستان یا عراق و لیبی نیست که هر وقت دلشان بخواهد او را از نظر نظامی تنبیه کنند. این کشور پس از آمریکا دارای دومین زرادخانه بزرگ اتمی در جهان است. روسیه ۱۷۴۰ کلاهک اتمی دارد. اگر این تعداد را با تعداد کلاهکهای اتمی فرانسه که ۲۹۰ و کلاهکهای اتمی بریتانیا که ۱۶۰ است مقایسه کنیم درمییابیم که موضوع به این سادگیها هم نیست. فقط آمریکاست که حدود ۲۰۰ کلاهک اتمی از روسیه بیشتر دارد. بنابراین چنین نیست که آمریکا به راحتی بتواند این کشور را از طریق نظامی مجازات کند. اگر هم قادر باشد چنین کاری بکند، معنای مجازات نظامی روسیه چیزی جز جنگ گرم بین روسیه و غرب نخواهد بود و در چنین جنگی فقط روسیه از بین نمیرود، بلکه احتمالا کل کره زمین نابود میشود. بنابراین به نظر من آمریکا و متحدانش بجز یکسری هارت و پورت دیپلماتیک و شاید هم اندکی مجازاتهای اقتصادی هیچ غلطی نخواهند کرد. کمااینکه سر ماجرای سوریه هم فریب همین پوتین عقب افتاده را خوردند و آبروی خودشان را بردند!
پاسخحذفدرود
پاسخحذفبا توجه به در اختيار داشتن گلوگاه انرژي اروپا در دست روسيه آيا بنظرت بازم اروپا حاظر به سرشاخ شدن اقتصادي با روسيه ميشه ؟
فریاد گرامی
حذفدر رابطه با نفت ایران نیز چنین تصوراتی وجود داشت و جفتک پانیهای رهبر فرزانه برای بستن تنگهٔ هرمز و یا مانورهای در پیتی پیامبر اعظم که به جز هزینه های کلان برای رژیم هیچ سودی نداشت نیست در همان رابطه بودند. تحلیاهای زیادی نوشته شدند که حتی به درد سطل آشغال هم نمیخورند. همه میگفتند و مینوشتند که بدون نفت ایران جهان یکسره نابود میشود؛ اما دیدیم که چگونه نفت و گاز و محصولات پتروشیمی ایران را دور زدند. در رابطه با روسیه هم اتفاقات زیلادی در آینده اتفاق خواهد افتاد. اوکرائین آغاز ماجراست. روسیهٔ تزاری جدید از هم فرو خواهد پاشید. زمان خواهد برد اما انجام خواهد گرفت. ماجراهای کنونی همه اش به نفع آمریکاست؛ زیرا به طور عملی به اروپاییها نشان میدهد که در چنین شرایطی تا چه اندازه ناتوان هستند و باید فکری به حال آیندهٔ خود بکنند و وابستگیهای خود به روسیه را کم کنند. قطع رابط با روسیه در طی دو سال امکان پذیر است؛ اما برای روسها بهینه سازی تکنولوژی بدون رابطه با غرب تقریباً محال است.
فرياد گرامي و دوست ناشناس
پاسخحذفقبل از هرچيز بايد به اين نكته اشاره نمود كه پوتين سياستمداري زيرك است و متاسفانه همين زيركي است كه مايه دردسر وي شده است.
بيست و پنج درصد گاز مصرفي اروپا از روسيه تامين ميگردد و از اين مقدار حدود سيزده درصد از طريق خط لوله اوكراين تامين ميگردد كه عمدتا كشورهاي روماني و بلغارستان و كرواسي و اتريش و آلمان را تغذيه مينمايد. تحليلي كه از جانب كارشناسان در گاردين منتشر شده بود با بررسي ميزان مصرف فعلي و ذخيره هاي كشورهاي اروپايي چنين نتيجه گرفته بود كه قطع گاز روسيه تاثير شديدي را بر اقتصاد اروپا نخواهد گذاشت. وليكن اين تاثير عملا بر اقتصاد روسيه كمرشكن خواهد بود زيرا هفتاد درصد صادرات نفت و گاز روسيه از طريق اين خط لوله ها و از طريق بنادر واقع در درياي سياه و بالتيك انجام ميگيرد.
در ضمن عكس العمل بازار بورس مسكو در روز دوشنبه ميتواند نتيجه گيري لازم را تا حدودي نشان دهد. افت ده درصدي ارزش سهام در اين بازار و افت پانزده درصدي ارزش سهام گازپروم روسيه و همينطور كاهش برابري ارزش روبل برابر دلار به ميزان ده درصد خود بيانگر ترس از تاثير تحريمهاي احتمالي بر روسيه است.
همين بررسي ها سبب گرديد كه به ناگاه لحن پوتين عوض شود و در حقيقت سعي بر اينكه به جوري محترمانه مسئله را حل و فصل نمايد.
ادعاي روسيه در مورد اشغال كريمه بنا به درخواست يانكوويچ در جلسه شوراي امنيت و سپس به كل منكر وجود ارتش روسيه در كريمه و سپس دستور بازگشت به ارتش روسيه در مرزهاي اوكراين بخشي از يافتن راههاي حل مسئله است.
تصور هرگونه جنگي بر سر اوكراين مابين ناتو و روسيه بسيار دور از ذهن است و روسيه نيز در شرايطي نيست كه بخواهد خود را در برابر مشكلات اقتصادي ببيند. سخنان امروز يكي از مقامات روسيه در مورد ضبط تمامي حسابهاي بانكي شركتهاي اروپايي و آمريكايي در صورت تحريم اقتصادي و همچنين گفته پوتين در اجلاس مشتركش با روساي جمهور بلاروس و قزاقستان در مورد نگرانيها در مورد كاهش صادرات ميتواند بيانگر دلهره روسيه از عواقب كار باشد.
در ضمن فراموش ننماييد كه اين عمل سبب دل نگرانيهايي در متحدان سنتي مسكو چون بلاروس و قزاقستان شده است. رئيس جمهور قزاقستان امروز بر حل مسئله از طريق گفتگو تاكيد مينمود و در آخرين نظرسنجي در حدود هفتاد درصد مردم روسيه با دخالت روسيه در اوكراين مخالف بوده اند.
تمامي اين مسائل است كه دست به دست هم داده تا امروز روسيه اصلا منكر وجود ارتش خود در كريمه گردد و تمامي مسلحين را به افراد محلي و روس زبان منسوب نمود.
امروز پوتين سه گزينه را در برابر دارد:
1- اصرار بر اشغال كريمه و الحاق آن به روسيه
2- حمله به مناطق جنوبي و شرقي اوكراين و دو بخش كردن اوكراين
3- مذاكره براي اخذ تضمين هاي لازم براي حفط منافع استراتژيك خود در اوكراين.
دو گزينه اول نميتواند چندان تضمين كننده منافع روسيه باشد چون علاوه بر عدم قبول الحاق به روسيه حتي از جانب روس تبارها. عملا هيچ توجيهي براي قبول اين مورد از جانب جامعه بين الملل وجود ندارد.
به نظر ميرسد كه صحبت در حول و حوش گزينه سوم در جريان است و صحبتهاي امروز آلمان در اينمورد كه اوكراين نبايد مابين روسيه و غرب يكي را انتخاب نمايد ممكنست پيش زمينه اي براي حل و فصل موضوع باشد.
همانگونه كه كژدم گرامي ذكر نمودند اوكراين به مانند طعمه اي بود كه در برابر پوتين نهادند و وي نيز كه در روياي روسيه جوان و تزار نو فرو رفته بود به راحتي وارد بازي گرديد.
متاسفانه تحليل گران چپ ما نيز هنوز به اضمحلال ايده هاي لنينيستي باور ندارند و خواب زنده شدن لنينيسم را در مافياي پوتين ميدانند و يا هنوز در فكر مبارزه با امپرياليسم آمريكا هستند و هنوز باور ندارند كه در جهاني فراسرمايه داري زندگي ميكنند كه تمامي پرنسيپهايش در حال پوست اندازي و نو شدن است.اقتصادي كه كشور شوراها را پارچه پارچه نمود و از آن زمان بسيار جهاني تر و پيچيده تر شده ميتواند روسيه را چنان در هم بپيچد كه اثري از پوتين و روياهايش نماند و مهم نيست كه در اين ميان اقتصاد برخي كشورهاي اروپايي نيز دچار تزلزلي خفيف گردد.
م.ر گرامی
حذفوحشت روسها در مورد پیوستن اوکرائین به اروپا؛ نصب شدن سیستمهای ضد موشکی مدرن X-Band و BX-1 میباشد. در صورت نصب شدن این دو سیستم در اوکرائین؛ چندین لایهٔ سپر ضد موشکی برای خنثی نمودن موشکهای روسی بوجود می آید که تمامی تلاشها و هزینه هایی را که روسها متحمل شده اند به یکباره تبدیل به هیچ میشود.
اما گذشته از همهٔ مسائل جاری؛ این تجربه برای اروپا و آمریکا درسهای زیادی دارد و روسیه دیگر نخواهد توانست به قول خودشان به جامعهٔ جهانی بازگردد و از زمان حمله به کریمه؛ دشمن به حساب می آید. اگر تا دیروز دشمن پنهان بود؛ اکنون دشمنی آشکار است که برای مقابله با آن تمامی ضرورتها در نظر گرفته خواهند شد.
آرایش نظامی در اروپا تغییر خواهد کرد و مسئلهٔ وابستگی اروپا به گاز روسیه بازنگری خواهد شد. هرچند که اروپاییها هنوز به بازار روسیه و پولهای میلیاردرهای روسی چشم دوخته اند ولی این ماجرا روسیه را به عنوان یک خطر بالفعل به نمایش گذاشت. لذا حتی اروپای محافظه کار نیز نمیتواند از کنار آن بگذرد. حتی در صورت خروج کامل روسها از اوکرائین؛ بازهم روسیه به مسیر منزوی شدن گام خواهد نهاد.
کژدم گرامی
پاسخحذفکاملا با شما موافق هستم. آنطور که گفته میشود یکی از شرایط روسها تضمین آمریکا و اروپا در مورد عدم استقرار سیستمهای ضد موشکی در اوکراین است. در ضمن این آب رفته مشکل به جوی بازخواهد گشت و در اولین مورد صادرات تکنولوژی پیشرفته به روسیه دچار مشکل خواهد شد. در ضمن سخنان برخی از مقامات مسکو مسئله سرمایه گذاری غرب را در روسیه بسیار ریسک پذیر خواهد نمود و اولین موارد آن در صنایع استخراج نفت و گاز رخ خواهد داد که روسیه در اینمورد شدیدا به تکنولوژی غربی وایسته است و این تکنولوژی نیز فقط در اختیار چند شرکت معدود در جهان است. اشتباه محاسبه پوتین نه تنها در حال راندن روسیه به گوشه انزوا از سوی غرب است بلکه سبب ترس در میان کشورهای سنتی هم پیمان روسیه به مانند قزاقستان و تاجیکستان و بلاروس نیز گردیده است.
با سلام و درود بر همه شما عزیزان
پاسخحذفمن گرچه تحلیل های سیاسی شما را میخوانم که مسلمآ از سواد بالای شما سرچشمه میزند اما به نتیجه که نگاه میکنم همه چیز را برعکس میبینم.
از طرفی روسیه هر وقت که خواسته، هر کاری که خواسته انجام داده که معمولآ با مخالفت غرب روبرو شده ولی این مخالفت تآثیری در نتیجه نداشته.
از طرف دیگر دولت اوباما ضعیف ترین و بی برنامه ترین دولت امریکا در تاریخ معاصر است. دیگر کسی برای اوبامایی که به دوستانش از پشت خنجر زد و با دشمنان امریکا دوست شد، تره خورد نمیکند.
دیوید
دیوید گرامی
حذفبا اینکه اوباما آدم بی لیاقتی است؛ اما آمریکاییها برگهای زیادی برای بازی در دست دارند. مسئلهٔ سلاحهای شیمیایی سوریه و عدم تحویل آنها برگی در دست آمریکاست که مواضع بشار اسد را در هم بکوبند. اسرائیل هم از نظر سیستم دفاعی ضد موشکی آمادگی کامل دارد.
فراخوانده شدن سفرای عربستان سعودی و چند کشور همراهش از قطر؛ نه تنها قطر را به عنوان کشوری که جریانهای القاعده و نیروهای همسو با آن را مسلح میکند؛ بلکه به خاطر همکاری با رژیم شیعی حاکم بر ایران در جهت تسلیح و پشتیبانی مالی شیعیان حوثی یمن؛ به عنوان دشمن کشورهای عربی نشانه رفته است. من این مسئله را گامی مثبت از طرف عربستان سعودی میدانم که میتواند اوباشان میلیونر قطری را به عنوان دشمنان مردم منطقه مطرح نموده و آنها را تبدیل به سیبل (هدف) نماید.
به نظر من شرایط برای یک تهاجم به جبههٔ نوکران روسیه در سوریه و لبنان بسیار آماده است و غرب میتواند به کمک جبههٔ ضد روسی در خاورمیانه؛ روسها را از خاورمیانه بیرون کند.
دست غرب پر از برگهایی است که متاسفانه در دست دلال صفتها و شومن هایی مانند اوباما افتاده است. اگر اوباما این بازی را نیز ببازد؛ اولین و آخرین رئیس جمهور سیاهپوست آمریکا خواهد بود
دیوید گرامی
حذفخبرگزاری رویترز از زبان یکی از تحلیلگرانش؛ لیستی از تحریمهای ممکن از طرف اتحادیهٔ اروپا بر علیه روسیه را ردیف کرده است که تقریباً همهٔ آنها را با اصطلاح «احتمال بسیار کم» خاتمه داده است. یعنی اینکه اروپا هیچ کاری نخواهد کرد. در واقع اگر میخواستند کاری بکنند؛ با تقاضاهای کمک نظامی مکرر دولت جدید اوکرائین از «ناتو» تا کنون باید نیروهای ناتو در بخشهایی از اوکرائین مستقر میشد و بقیهٔ کار را با اولتیماتوم پیش میبرد ولی گویا همه چیز مثل ماجرای گربه رقصانی است.
دیوید گرامی
پاسخحذفدر عالم سیاست هرگز سیاه و سفید وجود ندارد وهمه چیز خاکستریست. شما اگر اشغال مجارستان و چلسلواکی را توسط ارتش سرخ مد نظر قرار دهید و آنرا با اشغال بخشهایی از گرجستان در سال 2008 مقایسه نمائید شاهد تغییرات بسیار زیادی خواهید بود.
رفتار امروز روسیه در اوکراین نیز به تمامی با رفتار نظامی آن در گرجستان متفاوت است.
اگر به تحلیلهای ما دقت کنید به یک نکته در همگی آنها پی میبرید. صحبت ما از تغییر دکترین است که به معنای تغییر تاکتیک در برخورد با مسائل امروز جهان است.
نتایج یک واقعه سیاسی جدا از نتایج فوری دارای نتایج دراز مدتیست که ممکنست به تمامی متفاوت از نتایج کوتاه مدت آن باشد.
نمونه قابل ذکر در اینمورد مسئله دخالت نظامی روسیه در گرجستان میباشد. هرچند که گرجستان بهانه لازم را برای دخالت ارتش روسیه در گرجستان فراهم نمود و در نهایت ارتش روسیه موفق به اشغال آبخازیا و اوستیای جنوبی گردید ولیکن فشارهای بین المللی به گونه ای بود که امکان الحاق این دو بخش به روسیه انجام نگردید و در نهایت نیز روسیه به این بسنده کرد که این دو ناحیه اعلام استقلال نمایند و ارتش روسیه خارج گردید و ناظرینی در این دو ناحیه بمانند.
هیچ کشوری در جهان غیر از روسیه استقلال آبخازیا و اوستیای جنوبی را به رسمیت نشناخت و بالعکس اروپا تسهیلات لازم را برای پذیرش گرجستان به اتحادیه اروپا فراهم نماید و جای پای خود را در گرجستان تحکیم کند. این عمل روسیه سبب گردید که ناتو بتواند تا مرزهای جنوبغربی روسیه گسترش یابد.
در مورد اوکراین نیز شرایط به مانند اینست. حتی اگر روسیه مایل به الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه باشد پیامدها به گونه ایست که ضرر این کار بسیار بیشتر از منفعت آنست و اگر بخواهد موضوع حمایت از روس تباران را به نواحی شرقی اوکراین بکشاند عواقب آن بسیار سنگینتر خواهد بود.
از نظر من روش آمریکا در برخورد با موضوع اوکراین کاملا منطقی و برنامه ریزی شده است. در حالیکه تندروترین جناحهای سیاسی آمریکا با بکارگیری هرگونه نیروی نظامی برای حل موضوع مخالف هستند ولیکن به مانور حساب شده ای در رویارو کردن اتحادیه اروپا با موضوع پرداخته اند و به آرامی در حال به انزوا کشاندن سیاست آلمان در برخورد با موضوع هستند.
به هرحال آنچه که به نظر میرسد غرب توانسته به اهداف خود در اوکراین در پناه اشتباه محاسبه پوتین دست پیدا کند و پیامدهای طولانی مدت این کار بسی بیشتر از اثرات ک.تاه مدت آنست که ممکنست نتایجی بسیار متفاوت در برداشته باشد.