ناپدید شدن هواپیما و رسوایی خبر رسانی

مالزی و اندونزی و تایلند از مراکز فعالیت وزارت اطلاعات و سپاه قدس برای پولشویی و ترانزیت مواد مخدر  هستند. اما مالزی و اندونزی نقش به سزایی در ماجرای قاچاق سانتریفوژهای عبدالقدیرخان نیز نقش به سزایی داشته اند و حکومتهای این دو کشور اسلامی همچنان روابط پنهانی خود با رژیم آخوندهای انگلی حاکم بر ایران را حفظ کرده اند و از طریق این رابطه درآمد سرشاری نصیب دولتمردان و پلیس و نظامیان این دو کشور میشود.

عدهٔ زیادی از ایرانیان؛ عراقی ها و افغانها نیز برای پناهنده شدن به استرالیا و نیوزیلند از مالزی و اندونزی به عنوان پل استفاده میکنند و با فجایع زیادی روبرو هستند.

فرودگاه کوالالامپور و خطوط هوایی مالزی یکی از مشهورترین تاسیسات هوایی در منطقه است؛ اما شیوهٔ برخورد با ماجرای اخیر ناپدید شدن هواپیما نشان میدهد که این کشور اسلام زده نیز مانند سایر همپالگیهایش همسنگ و هم وزن است.

نخستین خبرها در رابطه با پاسپورتهای جعلی؛ نخست ۲ پاسپورت بود و سپس به ۴ پاسپورت تغییر یافت و بار دیگر به همان ۲ پاسپورت بازگشت و هم زمان با آخرین تغییرات در انتشار اخبار؛ نخست اعلام کردند که آن ۲ نفر قیافه های آسیایی داشته اند که مشخصاً اشاره به «چشم بادامیها» دارد. اما ناگهان در عرض کمتر از ۱۰ ساعت این ۲ نفر به ایرانی تبدیل شدند و یک تصویر مونتاژ شده از آنها منتشر گردید.

در این دو تصویر که توسط AFP به نقل از منابع مالزیایی منتشر گردیده است و در دویچه وله و بی بی سی نیز منتشر شده اند؛ هیچ توجهی به مونتاژ بودن پایین تنه ها که در واقع تصویر یک پایین تنه است نکرده اند (رادیو فردا با حذف پایین تنه های قلابی آنرا منتشر نموده است).
مسئلهٔ مهم دیگری که در این تصاویر به چشم میخورد؛ عدم وجود تاریخ و زمان ضبط این تصاویر است که معمولاً در تمامی تصاویر دیجیتالی CCTV در تصویر منعکس میشوند. لذا مشکوک بودن این تصاویر با توجه به عدم نشانهٔ زمان و پایین تنهٔ مونتاژ شده؛ نخستین مطلبی است که به ذهن میرسد.

مسئله این نیست که این دو جوان ایرانی هستند؛ مسئله این است که چگونه دو قیافهٔ آسیایی ناگهان به ایرانی تبدیل شده و تصویری مونتاژ شده و بدون ذکر زمان از آنها منتشر میشود؟

مسئلهٔ مهم تر اینکه آن ۵ نفری که دقایقی پیش از پرواز از تصمیم خود منصرف شده و بارهای آنها نیز از هواپیما تخلیه شده است (شاید هم بخشی از آن تخلیه شده باشد؟!!!) و حتماً تاکنون تصاویر آنها نیز کشف شده است؛ از نظرها پنهان هستند و هیچ اطلاعاتی در رابطه با آنها گزارش نشده است. خطی که اخبار منتشر شده ترسیم میکند؛ نشان از انتشار کشفیات ندارد؛ بلکه نوعی «هدایت خبری» و جنجال آفرینی است و با توجه به جامعه و حاکمیت تا خرخره فاسد مالزی؛شیوهٔ انتشار اخبار نقش مستقیمی برای افزایش در آمد دست اندر کاران مالزیایی نیزدارد.

تولید خبر و هدایت جنجالی آن ؛ به جای آنکه مسائل را روشن کنند؛ بر ابهام قضیه می افزایند و نخستین مسئله ای که برای ذهن ایجاد میشود اینکه: چه چیزی را در پشت این جنجالها میخواهند پنهان کنند؟ 

به طور طبیعی؛ اگر ناپدید شدن هواپیما نتیجهٔ یک حملهٔ نظامی به منافع چین بوده باشد (ترکهای اویغور)؛ دولت چین علاقه ای به انتشار چنین خبری نخواهد داشت و همان بهتر که مردم فکر کنند که این هواپیما را موجودات فضایی دزدیده اند. (مانند اخبار کشته شدن افسران روسی در سوریه که با سکوت و تبلیغات دروغین مسکو برای انکار کشته شدن افسرانش روبرو شد و یا تکذیب اخبار مربوط به حملات متعدد اسرائیل به اهدافی در سوریه و لبنان از طرف رژیم بشار اسد).

حاکمیت چین و مالزی پیوندهای عمیق سیاسی - اقتصادی - امنیتی دارند که عمق آنرا با ماجرای شبکهٔ عبد القدیر خان که از طرف چینیها هدایت میشد میتوان سنجید.

کژدم