مثلی ایرانی میگوید: «یا رَب روا مدار که گدا معتبر شود».
مَثلی تُرکی نیز میگوید: «اگر پادشاهی گدا شود؛ ۵۰ سال بوی پادشاهی میدهد و اگر گدایی پادشاه شود؛ ۵۰ سال از او بویِ گدایی می آید».
لزومی به توضیح وجود ندارد که به حاکمیّت رسیدنِ «انگل گدایانِ صفوی» در ۴۰ سالِ اخیر چه بر سرِ ایران آورده است.
زمانی که یک رانندهٔ اتوبوس در ونزوئلا به مقامِ رهبری رسید؛ آبها سربالا رفتند و در دوره ای ۴ ساله میزانِ تورّم به یک میلیون درصد رسید.
آنچه که اکنون در ونزوئلا در جریان است؛ سناریویی است که برایِ رژیمِ انگلهای صفوی و ساکنینِ ایران نیز نوشته شده است.
پروژهٔ «عراق» و «سوریّه» و «لیبی» و «بهارِ عربی»؛ به هیچ وجه مدّ نظرِ آمریکایِ ترامپ نیست. و آنهایی که به «سرنگونیِ سریعِ رژیمِ شیعی» دِل بسته اند؛ باید بدانند که چنین اتّفاقی نخواهد افتاد. لذا بهتر است از «معرکه گیریهایِ بیهوده و دروغین» دست بردارند.
سرنگونیِ رژیمِ «مادورو» برای «چین» که به دنبالِ جاپاهای «ژئو پولیتیک» در آمریکایِ لاتین است؛ گران تمام خواهد شد و برایِ «روسها» نه تنها ازدست دادنِ «سنگر» است؛ بلکه فاجعهٔ اقتصادی نیز به شمار می آید.
جاری شدنِ «سِیلِ نفت و گازِ ونزوئلا» پس از «رانندهٔ اتوبوس» میتواند دنیایِ آمریکای لاتین را تغییر دهد و البتّه میتواند رقیبی «نفتیِ قدرتمند» برای مشتریانِ نفتِ رژیم شیعی نیز باشد. شرکتهای نفتیِ غربی نیز میتوانند دِلی از عزا در آورده و معامله با رژیمِ شیعیِ ایران را به «گورستانِ خاطراتِ مُرده» بسپارند.
پس از سرنگونیِ «مادورو»؛ رژیم شیعیِ ایران برای بقای موجودیّتِ ننگینش؛ بیشتر به سمت «روسیه» و «چین» کشانده شده و چه بسا به دادنِ امتیازاتِ خفّت بار به «روسها» و «چینیها» روی آوَرد.
روسها و چینیها به رژیمِ ایران «امیدهایِ ملموسِ اقتصادی» نخواهند داد؛ بلکه طبقِ رسمِ قدیمی؛ «تضمینِ بقای رژیم» را وعده داده و «حقّ وِتو»ی خود به رژیمِ انگلهای صفوی «کرایه» خواهند داد.
ورودِ گسترده ترِ «چین» و «روسیه» به «بازارِ سیاست بازیهایِ رژیم شیعی»؛ روندِ سرنگونیِ رژیم را «کُند» خواهد کرد و هر مقدار که بر «کُندیِ رَوندِ سرنگونی» افزوده شود؛ به میزانی ۱۰ ها برابر بر فلاکتِ ساکنین ایران افزوده خواهد گردید.
آنهایی که به طوری ساده لوحانه؛ و مانندِ دورهٔ «بهار عربی»؛ فکر میکنند که «سقوطِ رانندهٔ اتوبوس» میتواند سقوطِ رژیمِ شیعیِ ایران را تسریع کُنَد؛ در اشتباهی سخت هستند.
اگر آمریکای ترامپ نتواند تولیدِ نفتِ رژیم را به «صفر» برساند؛ امّا نفت و گازِ ونزوئلا میتواند تولیدِ نفتِ رژیم را چنان پایین آوَرَد که حتّی برایِ «نفت در برابرِ غذا و دارو» نیز کفاف نکُنَد.
شاید بگویید که رژیم نیز از نظرِ مالی ضربه خواهد دید. از این بابت اصلاً نگران نباشید؛ حکومتهایی از نوعِ رژیمِ کثیفِ شیعی حاکم بر ایران؛ «ویژه خواران» و «ساندیس خواران» و «زینبهایِ مفتخور» را دارد و جمعیّت ایران را در آنها خلاصه خواهد کرد.
کژدم
پستها
جمهوری اسلامی با توجه به آینده ای که در انتظارش هست به سمت هر چه بیشتر ایزوله کردن تمامی ارکان اقتصادی اجتماعی سیاسی و....می باشد و حتی به نظرم سودای ایجاد یک کره شمالی یا حداقل کوبا را تحت لوای روسیه و چین در سر می پرورانند آیا به نظرتان امکان رفتن به چنین مسیری را دارند
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفپس از ظهور ناسیونالیسمِ آمریکایی؛ تنشهای میان «آمریکا - چین» و «آمریکا - روسیه» بیشتر شده است. چینیها خود را برایِ «بدترین شرایطِ ممکن» آماده میکنند. روسها به بازیِ «بده بستانهای قلّابی» با آمریکا روی آورده اند و میخواهند با آفریدنِ «لایه های قلّابی اعتماد» اهدافِ «امپراطوریِ نظامیِ روسیه» را در زیرِ آن لایه ها پنهان کنند. این بازی تقریباً فوتوکپی سیاستهایِ «چین» در دورانِ «شکوفایی گلوبالیسم» است. اکنون چین و روسیه با مشکلاتِ زیادی روبرو هستند و دَر به دَر به دنبالِ «کشورهای بحران زده» میباشند که بتوانند با استفاده از آنها به عنوانِ «وَرقِ بازی» با آمریکا مذاکره نموده و گلیم خود را تا جایی که میتوانند از آب بیرون بکشند. نقش این کشورهای بحران زده؛ پس از زانو زدن در برابرِ روسیه و چین؛ به «سربازانِ نیابتی» برای جنگیدن برای منافعِ روسیه و چین تبدیل می شود.
رژیمِ شیعیِ ایران استعدادِ فراوانی برای تبدیل شدن به «نوکرِ بی جیره مواجب» روسیه و چین؛ دارد.
اگر روسیه همین امروز حمایتهایِ نظامی از نیروهای رژیم را در سوریه برای ۶ ماه کاملاً قطع کند؛ کَلّهٔ «حاجی بادمجان» و نیروهایش را مورچه ها و اجسادشان را کرمها خواهند خورد.
تمامی «گُنده گوزیهایِ موشکیِ رژیم» فقط برای تحمیق ساکنینِ ایران و ایجادِ «هیجانات» است. و گرنه موشکهایِ رژیم امتحان خود را ۲ بار پس داده و موجبِ آبرو ریزی برای سپاه پاچاهارداران شده اند.
در صورتی که رژیمِ شیعی به سمتِ چین جهت گیری کُند؛ تعداد چینیهای مقیمِ ایران؛ ۱۰۰ ها برابر افزایش خواهد یافت و مناطق «پُر آب» و «کشتزارها» را تسخیر خواهند نمود.
حذفبرقرار کردنِ رابطه با «چین» مانندِ باز کردنِ راه برای «حملهٔ ملخها» است.
پس نسل ایرانیها به سمت چشم بادامی شدن پیش می رود
حذفناشناس گرامی
حذفاین مسئله را چندین سال است که مطرح کرده ام. اگر این رژیم سرنگون نشده و حاکمیّت به «دستها و اندیشه هایِ توانا» سپرده نشود؛ «نیمه چشم بادامیهایِ ایران» به «چشم بادامی کامل» و بقیّه نیز به «چشم بادامیهایِ دورگه» که با «لهجهٔ ماندرین» به فارسی سخن خواهند گفت؛ به یک بخش عظیم از جامعهٔ ایران تبدیل خواهند شد.
دیر یا زود دارد؛ امّا سوخت و سوز ندارد.
آیا کسی آمار نسبتاً دقیقی از «چینیها» که در ایران زندگی میکنند دارد؟
حذفآیا از تعداد پاکستانیهایی که در ایران زندگی میکنند؛ آماری در دست است؟ آیا آماری از «افغانها» وجود دارد؟
این موجودات به چه کارهایی مشغولند؟
چه مقدار آبِ اشامیدنی مصرف میکنند؟ تا چه حدّی در «پاکیِ شهرها» و یا به کثافت کشیدنِ شهرها نقش دارند؟
اگر این موجودات از ایران اخراج شوند؛ آیا در «بازارِ کار» برای شهروندانِ ایران تأثیر دارد؟
اخراج اینها تاثیر مثبت که داره اما در زمینه شغلی ، مثلا من به افغان ساعتی پنج هزارتومن برا باغبانی میدم اما اینها اخراج بشن ده هزارتومن هم بدم کمتر ایرانی حاضره جای اونها رو بگیره مگه اینکه خیلی اوضاع قمر در عقربی داشته باشه که دنبال شغل های سطح پایین باشه
حذفآیا به هزینه هایِ پنهانی که این اشخاص برای «ثروتِ ملّی» دارند نیز فکر کرده اید؟ به عنوانِ مثال این اشخاص مانندِ شهروندانِ ایران از همان موادّ مصرفی استفاده میکنند که به آنها «سوبسید» داده میشود. این اشخاص در ظاهر ارزان کار میکنند؛ امّا کسریِ هزینهٔ زندگیِ آنها از جیب سایر مردم پرداخت میشود. هزینهٔ تحصیلاتِ فرزندانِ آنها نیز به عهدهٔ دولتِ مرکزی است و دهها هزینهٔ پنهانِ دیگر نیز دارند.
حذفتعداد افغانها بعد از کاهش ارزش پول اخیر کمتر شده و بیشتر انها به کشور خود برگشته اند خود من نسبت به پارسال تعداد کمتری از انها را مشاهده می کنم انهایی هم که باقی مانده اند بیشتر هزاره ها هستند که فعلا به کارهای سرایداریی و بنایی و از این قبیل مشغولند...چینیها هم به صورت خزنده در حال زیاد شدن هستند انهم در یک شهرک اطراف اصفهان و اکثرا به صورت دسته جمعی با هم زندگی می کنند و فعلا تمام انها مرد هستند...یعنی ورود خانواده و اسکان دائم را شاهد نیستیم..پاکستانی هم خبری ندارم یا ندیده ام
حذفمن شنیده ام که تعدادِ چینی ها در تهران زیاد و رو به افزایش است.
حذفاینکه کارگر ایرانی پول بیشتر میخواهد یه بهانه هست برای به بردگی کشیدن افغانی ها. البته امروزه آگهی های زیادی در اینترنت از طرف ایرانی ها هست که فقط در برابر جای خواب و غذا حاضرند کار بکنند ولی این بهانه دیگر کارایی ندارد و کارفرماها بیشتر شاید دنبال تریاک باشن. حضور مهاجران مجاز و غیر مجاز هزینه ی بسیار سنگینی به کشور تحمیل میکند. تمام مواد غذایی و دارویی ای که در ایران تولید میشود از تسهیلات بزرگ دولتی برخوردارند مثلا کارخانه های آرد از انرژی بسیار ارزان (سوبسید) برخوردارند همینطور نانوایی ها. کشاورزها کودهای شیمیایی و آفت کش ها را با یارانه های دولتی تهیه میکنند. برق و گاز و سوخت هم کمتر از یک سوم قیمت واقعی را دارند. خود دولت میگوید به هر نفر در ایران یک میلیون یارانه پنهان تعلق میگیرد که شامل مهاجران هم میشود. در مورد چینی ها هم جمعیتشان در دوره احمدی نژاد خیلی زیاد بود ولی الان من که چندسالی هست در ایلام نمیبینمشان (قبلا در پروژه های مخابراتی بودند)
حذفناشناس گرامی
حذفاگر پروژه های مخابراتی را چینیها اجرا کرده اند؛ بشاشید به آن تأسیسات. زیرا چینیها هم اکنون همه چیز را «شنود» میکنند. نیازی به «هک» کردن نیز ندارند ؛ زیرا آن تأسیساتها؛ همگی دارای «Bug» هستند.
چینیها در «سریلانکا» و کشورهای آفریقایی نیز به همین کثافتکاری ها مشغول هستند.
چه فرقی میکند آمریکاییها شنود کنند یا چینیها ؟
حذفناشناس گرامی
حذفیا «تازه وارد» هستی و یا سوادِت در حدّ نوشتنِ «الفبا»ست.
آنچه که «ایران» مینامید ...؛ تقریباً ۱۳۰۰ سال است که یک کشور «تحتِ سلطه و نفوذ» است.
فرض کنید که یک نفر ۱۳۰۰ سال است که به شغلِ شریفِ «جِندِگی» مشغول است و رازِ بقایِ «وجودِ خود» و «فرهنگِ نازنینش» را در «جندِگی» و «جنده زادگی» میداند در حالی که آن «فرهنگِ ادّعایی» هیچ «تعریفِ مشخّصی» ندارد و هر روزه با «هماغوشی با این و آن» تغییر کرده است. حتّی «قیافه هایِ فرزندانشان» نیز «تغییر» کرده است .... امّا ادّعا میکنند که همان «اشکانیان» و یا «هخامنشیان» و یا «تورانیان» و ..... هستند. در حالی که «هیچکدامشان» نیستند و به قولِ فردوسی «موجوداتی بی هوّیت» هستند.
امّا برسیم به اینکه چه فرقی میکند که «چینیها بگایند»؟ و یا «آمریکاییها» بگایند؟
محصولِ «گاییده شدن توسّطِ چینیها»... «کرهٔ شمالی» است. چینیها به دنبالِ «کونهایِ مفت و مجّانی» هستند که برای «دستمزد» به یک «ساندویچ در روز» قانِع هستند.
امّا محصولِ «کون کُنهایِ آمریکایی»؛ اینهایی هستند که در پِی می آیند:
۱- اروپا.
۲- ژاپن.
۳- کرهٔ جنوبی.
۴ - تایوان.
۵- سنگاپور.
پرسش این است که:
حالا بهتر است به کدامیک از اینها (چین؟ روسیه؟ آمریکا؟) «کون» بِدَهی؟
آیا میتوانی «عادتِ تاریخیِ کون دادن» را تَرک کُنی؟ و از «اختراعِ چرخ» پس از ۳۰۰۰ سال آغاز کُنی (جهادِ سازندگی)؟
نظرِ من (کژدم) این است که بهتر است یک «قیچی» بخری و گوشهای درازَت را طوری بِبُری که شبیهِ «گوشِ آدمیزاد» شوَد.
اِی «گوش درازِ گرامی» ... فکر میکنم که با موجودِ احمقی مثلِ «تو»... بسیار «باتربیت» بودم.
راستی تویِ آیینه به چهره اَت نگاهی انداخته ای؟ تا بفهمی که «خیار» و یا «پیاز» و یا «گوجه فرنگی» هستی؟
یا اینکه «سالادِ شیرازی» هستی؟
حذففکر نمیکنی این جاهایی که نام بردی بیشتر واسه نمایش ساخت شدند تا واقعیت، بد از شکست کامل روسیه و چین. احتیاجی به تبلیغ جهانی ثروت و رفاه نیست و همه جا رو تبدیل به طویله کامل خواهند کرد ؟ طویله‌هایی که یا نقش منابع خام یا انسانی یا آزمایشگاهی را برای قدرت برتر خواهند داشت ؟ یا اینکه شما فکر میکنید واقعا قراره زمین گلی و بلبل بشه همه جا ؟
میدونی که حادثه 11سپتامبر پای آمریکای بوش رو به خاورمیانه باز کرد ، تاریخ میتونه باز هم به نوع دیگه ای تکرار بشه
پاسخحذفhttps://fa.m.wikipedia.org/wiki/پرچم_دروغین
ناشناس گرامی
حذفمثلِ «نوستر اداموس» حرف زدی. لطفاً خودت تعبیرِش کُن.
مگه نمیگی سرنگونی سریع رژیم اتفاق نمی افته؟ شاید در ماه های آینده گروهی بخوان برای اینکه پای آمریکا رو به ایران باز کنن بهش حمله کنن و بندازن گردن رژیم ، در اون صورت سنا میتونه رای به مداخله نظامی در ایران بده و قطعا از اشتباهات و حماقت های بوشی خبری نیس
حذفناشناس گرامی
حذفبه نظر می رسد که شما «استراتژیستِ نظامی» در سطحِ «جهانی» هستید و دقیقاً میدانید که «بوش» در افغانستان چه اشتباهاتی کرد!!!!؟؟؟؟
آیا میتوانید استراتژیِ نظامی را در رابطه با «افغانستان» طرّاحی کنید که بتواند «طالبان» را از افغانستان حذف کُنَد و همهٔ «افغانها» را به «بهشتِ موعود» برساند؟
چرا دوست دارید که در دنیایِ «حپروتی» زندگی کنید؟
چرا باید «دولتِ ترامپ» از چنین تاکتیکی استفاده کُند؟ آیا حتّی برایِ یک «دقیقه» فکر کرده اید که «ارزشِ ایران» برای حکومتِ ترامپ چیست؟ آیا این چنین آرزؤی را میتوان با عملیاتهایی در ردیفِ «پرچمِ دروغین» به پیش بُرد؟
براستی؛ ... چه تصوّری از «اهدافِ استراتژیکِ آمریکایِ ترامپ» برای «ایران» در ذهنِ شما نقش بسته است؟
کژدم گرامی با درود. اینطور که معلوم است فعلا تعداد این موجودات به جز افغان ها به صورت پراکنده است و در هر استان و یا شهر هرکدام دارای جمعیت حداکثری و حداقلی اند ولی تعداد افغان ها به شدت در حال کاهش است و اکثرا به خاطر وضعیت جنگی در کشورشان به راحتی جذب کشورهای استرالیا و آلمان و غیره میشوند،ولی بقیه مثل پاکستانی من در شیراز و شهر های اطراف زیاد دیده ام و اکثرا گدا گدول هستند، چینی هم تقریبا برای هر پروژه ی سنگینی که دارند می آورند مثلا شرکت ما یک دستگاه از چین خریده بودند که چینی بود و قرار بود که چینی ها بیایند و طرز استفاده از آن را به کارگران کارخانه آموزش دهند که چندروز بیشتر طول نمی کشید ولی متاسفانه آنها برای چندماه لنگر انداختند و چه هزینه های سرسام آوری که نداشتند مثلا ساعتی 200 هزارتومان در چندسال پیش فقط هزینه ی مترجم برای آنها بود دیگر بهترین هتل و غذا و غیره و غیره نیز به کنار. یکی از دلایل کم شدن افغان ها در مرکز شهرها نیز مهاجرت اکثر آنها به شهرستانها و روستاهاست چون هم خطر گرفتنشان خیلی کمتر است و هم مخارج زندگیشان کمتر
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفچند ماه پیش «تشتک نیوزها»ی رژیم از در اختیار داشتنِ حدود ۹۰ هتل در تهران توسّط کمپانیهای چینی خبر میدادند و اینکه شرکتهای چینی نیز در تهران هستند که برنامه هایِ «تور» برای توریستهای چینی ترتیب میدهند. همچنین میگفتند که دانشجویانِ چینی به عنوانِ مترجم این تورها کار میکنند.
اکنون نیز گفته میشود که شرکتهایِ چینی به قتل عام ماهیهایِ خلیج فارس مشغول هستند.
یعنی اینکه وضعیّت هر روزه بدتر میشود.
چینی ها مانندِ افغانها نیستند که بتوانی بسادگی اخراجشان کُنی. زیرا دولتِ قدرتمندی پشتیبانِ آنها است.
از سویِ دیگر این امتیازاتِ داده شده به «چین» از طرفِ باندهایِ سپاه پاچاهارداران؛ به عنوانِ «اجاره بهایِ حقّ وِتو چین» به آنها داده شده است و به همین خاطر نیز این پرونده ها مُهرِ «امنیتی و محرمانه» خورده اند. اتاقِ بازرگانی نیز پُر از خائنین و دلّالانِ شیعه مسلکی است که عوامل نفوذی چین هستند.
دلّالانِ خائن سپاه پاچاهار داران نیز عوامل چین هستند و بخشی از هزینهٔ حرکتهایِ احمقانهٔ خود را از طریقِ «دلّالی» برای آت و آشغالهای چینی جبران میکنند.
به همین دلیل فکر میکنم که ماجرا بسیار عمیق تر از دیده شدنِ چند شهروندِ سرگردانِ چینی باشد.
سلام کژدم عزیز
پاسخحذفدر خصوص تعلیق عضویت آمریکا در پیمان ممنوعیت موشکهای کوتاه و میانبرد با روسیه شاید تلنگری باشد برای این اروپائی های بی شرف که اگر آمریکا نبود اینها یا باید زیر فرمان نازی زنهاشان را به گایش میدادند یا عمو استالین کون خودشان را پاره میکرد و صدقه سر کیر آمریکا زنده مانده ند و اکنون میخواهند استقلال رای داشته باشند و با تمام توان در پی حفظ رابطه با ایران و لیس زدن کیر پوتین هستند . آمریکا باید حمایت خود را از اینها برای مدت کوتاهی دریغ کند تا با کون خون آلود و چشم گریان کیر ترامپ را لیس بزنند .
در آمریکا نیز این فاحشه زاده های بی اصل و نسب با جنجال و به کنگره دعوت کردن یک مفتخور که بجز ریدن کاری باد نیست (اخراجی ملک ترامپ ) و چند جنده عرب و آمریکای لاتین میخواهند که برای اعصاب ترامپ پارازیت درست کنند . غتفل از اینکه همین موجودات در صورت یافتن فرصت اول کون خود اینها را پاره میکنند .
در خصوص چین و روسیه همانگونه که خودت در مدتی قبل بیان کردی روسیه ترس از چین تا مغز استخوانش نفوذ کرده و ترامپ میتواند با بولد کردن و انگشت گذاشتن روی این نقطه اتحاد تاکتیکی اینها را به راحتی بشکند .
و ورود چینی ها به ایران الان حتی در مریوان و سنندج صدها چینی بعنوان کارگر سد و نیروگاه و پتروشیمی کار میکنند اما چون اینها فعلا در ملا عام ظاهر نمیشوند مردم عادی از حضور اینها خبر ندارند و مثل سرطان در حال گسترش هستند و زمانی مردم خواهند فهمید که دیگر علاج ناپذیرند .
پاکستانی ها هم به دلبل شباهت ظاهری به مردم بلوچستان با سو استفاده از این شباهت همواره خود را بعنوان بلوچ جا میزنند که هم باعث تخریب چهره این قومیت در نظر عامه مردم شده اند و هم برخورد و جمع آوری اینها سخت است .
در شهرهای کردستان و کرمانشاه خود را بعنوان اهالی قصر و سرپل ذهاب زلزله زده معرفی میکنند که نه از نظر ظاهر و نه زبان هیچ شباهتی ندارند و فقط چند جمله کردی برای گدایی و درخواست پول یاد گرفته اند .
در ایران الگوی ونزوئلا قابل اجرا نیست زیرا اپوزسیون از پهلوی تا مجاهدین لچک به سر و تا احزاب کرد نه خواهان سرنگونی و تغییر رژیم که تکه استخوانی فقط دنبال سهم خود از این سفره ای( که با توجه به اینکه همه اینها در فلاکت و نابودی این مملکت نقش و سهمی دارند که سهم منافقین پست از همه بیشتر ه .) میباشند و مردم ایران هم چنان به نهایت رذالت افتاده اند که فقط زمانی تحریک میشوند که خودشان مستقیم منافع مالی و جانی بخطر بیفتد و هیچ حرکتی ندارند و فقط زمانی این سیستم و نظام به حالت مرگ و نابودی 98ئ بیفتد آنگاه همین چاپلوسان و بیشرفها تبدیل به قهرمان و رستم دستان خواهند شد . و چنین شرطی به این زودی محقق نخواهد شد .لذا
همه اینها قبله آمال و اسوه حسنه شان همان نیمه اول سالهای 60 میباشد .
مردمی به شدت بی شرف نماد آن حشمت الله طبرزدی که من خودم یادم هست در انجمن اسلامی در بولتنهای انجمن اسلامی اولین کسی بود که آیت الله خامنه ای را امام خامنه ای نامید و اکنون خود را اپوزسیون معرفی میکن و من چگونه ایشان را باور کنم ؟
پاسخحذفمسعود رجوی در اوایل انقلاب آیت الله خوینی را امام جهانیان رهبر مسلمین جهان و قائد اعظم معرفی میکرد و راه قدس از کربلا میگذرد را ایشان به خورد ملت داد و حجاب و کمیته و بسیج و ترور و زندان و شکنجه و اعدام از دستاوردهای این موجودات پست است .
ناشناس گرامی
حذفبه احتمالِ زیاد مجاهدینِ خلق؛ بخش بزرگی از کیک را میخواستند و سالها در حالِ مذاکره بارژیم بودند. اگر خواسته های خود را اندکی پایین می آوردند؛ شاید اکنون بخشی از سپاه و بسیج بودند و یا اینکه مانندِ «مجاهدینِ انقلابِ اسلامی» به حاشیه رانده شده ولی همچنان طرفدارِ بقایِ نظام میماندند.
امّا بقیّهٔ ماجرا ها که مجاهدین نسبت میدهید اشتباه است.
قتل عامها و شکنجه ها و کمیته ها و شعارِ «راه قدس از کربلا میگذرد» همگی محصولاتِ «انگلِ بنیانگذار» و باندهایِ اطرافِ آن بی شرف هستند. موسوی و کرّوبی و صانعی و حشمت الله طبرزدی بخشث از همان قرمساقها هستند؛ ابراهیمِ نبوی؛ اکبر گنجی و سایر اوباشانِ از این دست نیز از همان نسلِ قرمساقهایِ «کیر لیسِ خمینی» هستند.
این اوباشان اکنون میخواهند به نامِ «روشنفکرِ دینی» نقشِ «پاپ فرانسیس» را بازی کنند که میخواهد کلیسایِ کاتولیک را که بی آبرو شده است؛ دوباره زنده کُند.
این اوباشان میخواهند «گندابِ اسلام و تشیّع» را به اسمِ «آبِ مقطّر» بفروشند.
https://en.wikipedia.org/wiki/Talal_of_Jordan
پاسخحذفhe was a 39th-generation direct descendant of Muhammad as he belongs to the Hashemite family—who have ruled Jordan since 1921.
reported as schizophrenia. Talal spent the rest of his life at a sanatorium in Istanbul and died there on 7 July 1972
گویا باز هم بوی «استاکس نت» می آید؟!
پاسخحذفhttps://tinyurl.com/yarzmdrc
ونزوئلا و نفت ایران
پاسخحذفبهزاد احمدی‌نیا
https://zeitoons.com/60139
ناشناس گرامی
حذفمن (کژدم) کارشناس نفت نیستم. امّا به نظر می آید که حرفهایِ این نویسنده با نوشتهٔ من همگرا هستند.
ملخهای چینی از دریای عمان هجوم را شروع کرده اند
پاسخحذفکشتیهای چینی با سوخت یارانه‌ای کف دریا را جارو میکنند
* بارها کشتی‌های چینی به فاصله کمتر از ۱۲ مایل آمده و در محدوده صیادان سنتی حتی با آنها درگیر شده‌اند
* کل بازرسان شیلات تنها ۵ نفر هستند و اینها توان برخورد با تخلفات را ندارند.
چگونه است که یک قایق ماهیگیری کوچک عَرَبی با «قایقهایِ تندرو قهرمانانِ پاچاهاردار» توقیف میشوند؟ به چینیها که میرسد «نیرو ندارند؟»
حذفشوخی میکنید؟ یا ماله کشی؟
تمامی کارهای این رژیم از همان نخست همینگونه بوده است. آن بخش از اسناد جنگ ۸ ساله که مُهرهای محرمانه و فوق محرمانه خورده اند؛ اسنادِ بی شرافتیها و خیانتهای کسانی هستند که امروزه به «رهبر فرزانه» و «سردار گروهبانها» مشهورند.
حذفجایِ دور نرویم. همین ماجرای کشتی «سان چی» چرا مهر محرمانه خورد؟ دلیلش روشن است؛ چینی ها کونِ انگل فرزانه و امام حسن و امیرکبیرِ ظریف و فرماندهانِ ارشدِ سپاهِ پاچاهارداران را یکجا گاییدند و پرونده را «فوق محرمانه» کردند تا بوی گندِ کونهای گاییده شدهٔ شان را کسی نشنود.
داستانهایِ واقعی پشت پرده اینها هستند؛ بقیّه اش «دکوراسیون» است.
وزارتِ بهداشت به ساکنینِ ایران هشدار داد که «نمکِ دریا» خیلی ضرر دارد. هرگز «نمکِ دریا» نخورید. ... از گوشتِ خوک هم «بد تر» است.
پاسخحذفساکنینِ ایران وقتی نامِ «گوشتِ خوک» را شنیدند ... «نمکِ دریا» کمیاب شد. (شوخی)
امّا پس از اعلامِ این خبر از طرفِ «وزارتِ بهداشت» ....
موجودی به نامِ «سعیدِ نمکی» که به احتمالِ زیاد پدر بُزرگش «نمکی = نمک فروش در خورجینهایِ الاغ» بوده است؛ به وزارتِ نمک = بهداشت» برگزیده شد.
«باز هم شوخی»...
امّا واقعییّت این است که تصمیمها در آنچه که «ایران» مینامید ....
«کیری ... کیری» و «شوخی ... شوخی» گرفته میشوند.
https://tinyurl.com/ybfdh8v2
تصمیمهایِ «سیکسم خیاری = کیرَم خیار است» در ایران سابقه ای طولانی دارد.
حذفمانندِ «جنگِ سیکیم خیاریِ چالدران» که به از دست رفتنِ بخشِ بزرگی از «کردستان» انجامید.
ساکنینِ «سیکسم خیاریِ شیعه» نیز گفتند:
«خیلی خوب شد ... کُردها سُنّی هستند» و الهی شُکر که «دَردِ سرمان» کَم شد.
مُشکلِ «ساکنینِ سیکسم خیاریِ ایران» این است که در «لحظه» زندگی میکنند.
آینده؟
کدام آینده؟ ... فقط «اللهِ مادرقحبه» است که میداند که آینده چیست.!!!
انگلیسها و آمریکاییها پاسخ دادند:
«کیرِ ما» از «اللهِ شما» فهمیده تر است. زیرا «ما» شما را «چپ و راست» میگاییم و «تفالهٔ تان» را به روسها میدهیم تا آنها «تفالهٔ شماها» را بگایند.
و ... شماها
همچنان «همیشه قهرمانان» میمانید و «کونهایِ جِر خوردهٔ تان» همیشه «خون چکان» است.
آیا کسی در میانِ شما خوانندگان هست که آن شعرِ معروفِ «فردوسیِ پاکزاد» را که استاد فرودِ فولادوند در رابطه با «حرامزادگیِ ساکنینِ ایران» می خواند را به یاد دارَد؟
حذفاگر ذهنِ «نئاندرتالیي تان» یاری نمیکُند ... بخوانید:
فردوسي
ز ايران و از ترك و از تازيان
نژادي پديد آيد اندر ميان
نه دهقان ،نه ترك ، نه تازي بود
سخنها به كردارِ بازی بُود
همه گنج ها زير دامان نهند
بكوشند و كوشش به دشمن دهند
چنان فاش گردد غم و رنج و شور
كه شادي به هنگامِ بهرام گور
پدر با پسر كينِ سيم آوَرَد
خورش كشك و پوشش گليم آورد
بداَنديش گردد پِدر بر پِسر
پسر بَر پِدر همچنين چاره گر
زِ پيمان بگردند و از راستي
گرامي شود كژّی و كاستي
كشاورز و جنگي شود بي هنر
نژاد و هنر كمتر آيد به بَر
رُبايد همي «اين» از «آن» ، «آن» از «اين»
زِ نفرين ندانند باز آفرين
به گيتي كسي را نماند وفا
روان و زبان ها شَوَد پُر جفا
بريزند خون از پِیِ خواسته
شود «روزگار بَد»؛ «آراسته»
زيانِ كسان از پیِ سودِ خويش
بجويند و «دين اَندر آرند پيش»
......................
آیا به «نوستر آداموس» نیاز دارید که پیشبینی فرموده باشد که دیگر «ایرانیان» وجود نخواهند داشت؛ بلکه بی شرفهایی در ای سرزمین خواهند زیست که «حرامزادگان» هستند؟
آنچه که «فردوسیِ پاکزاد» در ۱۲۰۰ سالِ پیش دید؛ «ساکنینِ کنونیِ ایران» و «روشنفکرانِ کونی» نمیتوانند در اطرافِ «فیزیکیِ خویش» ببینند.
دَر زمانی بسیار پیش از این یکی از خوانندگانِ گرامی در بخشِ نظرات به من (کژدم) گفت:
حذف«به نظر می آید که شما به نوعی از عرفان اعتقاد دارید».(احتمالاً نظرِ ایشان به کُس شعربافیهایِ صوفیانه و «تزکیهٔ نفس» متمرکز بود).
من(کژدم) به نوعی از «عرفان» اعتقاد ندارم؛ بلکه به این اعتقاد دارم که اگر آنچه که «عرفان» نامیده میشود؛ ... از پیش بینیِ «فردا» عاجز باشد؛ ... «کُس شعر» است.
(«عارف» مُرغوا جانی است که «وا پَس نِگَرَد و ۲۰۰۰ سالِ آیندهٔ شما را بگوید».) (برگرفته از فردریک ویلهلم «نیمچه»).
(عارف کسی است که با جمع آوریِ استخوانها و فسیلها و حشرات؛ به هیکلِ «تورات» و «انجیل» و تفالهٔ پس ماندهٔ آنها؛ یعنی «قرآن» بِرینَد و قصّه های «آدم و حوّا» و «یونس و شکمِ ماهی» را به سُخره بگیرد.) (همیشه زنده یاد «چارلز داروین»).
آنکه به دنبالِ «کیرِ ابوبکر» و «کجایید ای شهیدانِ خدایی» میگردد؛ «عارف» نیست. ... بلکه به دنبالِ «کشفِ دوبارهٔ کیر است». مهمّ نیست که چند ۱۰ هزار «کُس شعر» بافته است.
آن شعرِ «فردوسیِ پاکزاد» که در بالا خواندید؛ ... یک «مانیفستِ عارفانه» است.
مهمّ نیست که به مذاقتان خوش آمده و یا «زهر آگین» بوده است؟!!!
مهمّ این است که ۱۲۰۰ سالِ پیش؛ چهرهٔ کثیفِ «اکنونیان» را به نمایش گذاشته است.
چهره ها و شخصیّتهایِ کثیفی که دِلهایِ ناپاکشان به قبلهٔ «امام زمانها» نماز میخوانمد.
خودتان انتخاب کنید... کدام یک؟:
۱- امامِ زمان «پوتین»؟
۲- امامِ زمانِ سوخته «اوباما»؟
۳- امام زمان «جان بولتن»؟
۴- امامِ زمان «مهدی بیا .. مهدی بیا ... جماء کنیم با جنده ها»؟
کدام یک؟
لطفاً رأی بدهید.
تا زمانیکه با خودتان رو راست نباشید... آش همین آش ... و کاسه همین کاسه خواهد بود.
حذف«رُستم» نمیتواند اسطورهٔ شما باشد. زیرا فرزندش را به طوری «احمقانه» کُشت و پس از آن به صورتِ احمقانه تری به دنبالِ «نوش دارو» بود.
«حسین» نیز نمیتواند اسطورهٔ شما باشد؛ زیرا تا زمانی که «امید به کودِتا» داشت؛ قهرمانانه رَجَز میخواند؛ امّا زمانی که دید «ورق برگشته است» به «گدایی» و «خایه مالی» افتاد تا جانِ بی مقدارش را نجات دهد.(داستانِ واقعیِ حسینِ کربلایی). خواهرش «زینب» نیز به «فاحشهٔ شرعیِ صیغه ای» تبدیل شد.(داستانِ واقعیِ زینب).
کوروش و بابک و آریوبرزن نیز نمیتوانند اسطوره هایِ شماها باشند؛ زیرا به هیچ یک از «کاتاگوریهایِ نژادی و نظامی» شماها شباهت ندارند.
....
لذا آنچه که باقی مانده است: «شماها» هستید. فارغ از اینکه «تاتار» و یا «مغول»؛ «تُرک»؛ «فارس»؛ «کُرد» و هر «نَسناسِ دیگری» هستید.
همینی هستید که هستید.
حال باید انتخاب کنید که میخواهید به دنبالِ حاکمیّتِ اشباحی مانندِ «کمونیسم»(فسیل» و یا «لیبرال دموکراسیِ غربی = نیمه جان» باشید؟
یا میخواهید به «روسها» و «چینیها» کون بدهید؟
شاید هم بگویید که: «حال که قرار است کون بدهیم؛... چه فرقی میکند؟» (مثلِ نظرِ آن خوانندهٔ «شنودی» در بالا).
این ... «شما» و «تنها شما» هستید که باید تصمیم بگیرید.
چه شعر زیبایی، با سپاس از شما،با اینکه این شعر کاملا به ایرانیان زمان حال میخورد ولی فکر نمی کنم فردوسی پیشگویی کرده باشد در عوض به ایرانیان زمان خودش طعنه میزد که این حقیقت تلخ را به ما گوش زد میکند که به دنبال ایرانیان میگردید که ایران را نجات دهید اما آنقدر احمقید که نمی دانید که ایرانی وجود ندارد و هزاران سال است که این جانور کثیف خود را ایرانی مینامد. مشکل ساکنین ایران چهل سال و صد سال و چهارصد ساله نیست، فردوسی به ما می گوید که حتی در 1200 سال پیش نیز همینگونه بوده اند
پاسخحذفناشناسِ گرامی
حذففردوسی بسیار مشغول تر از آن بود که به «طعنه زدن» بپردازد. زیرا سخنانِ «فردوسیِ پاکزاد» در «اینترنت» منتشر نمی شد. خوانندگانش نیز «کَم شمار» بودند. لذا تصوّرِ اینکه سخنانِ «فردوسیِ پاکزاد» هیج محلّی از «اِعراب» ندارد که به «آریاییها» طعنه زده باشد. بلکه این شخص با شناختی که از ترکیبِ اجتماعیِ اقوامِ ساکنِ ایران و «اقوامِ مهاجم» و ناتوانیهایِ رهبرانِ «خاک بر سرِ آن زمان» داشت. اینگونه سروده است.
«پیش» و «پس» از این سروده؛ همهٔ تاریخِ «ساکنینِ ایران» به همینگونه بوده است و به دینسان است که شما نیز فکر میکنید که: « این شعر کاملا به ایرانیان زمان حال میخورد» ولی شک دارید که فردوسی پیشگویی کرده باشد؟
چه چیزی شما را وادار میکند که «پیشگویی» را «غیرِ واقعی و غیرِ عِلمی» بدانید؟
آیا پیشگویی بر اساسِ «واقعیتهایِ موجود» را نیز باید «خرافه» نامید؟
آیا میشود که دست از سَرِ کچلِ «پیشگوییهایِ منطقی» برداشته و آنها را به داستانهایِ قصّه های آرماگدونی» وصل نکنید؟
اگر «دست بر ندارید» ... «انشتین» و «تسلا» نیز به «جادوگران و فال بینها» تبدیل خواهند شد.
Com on Baby
در زمانی طولانی پیش از این؛ من (کژدم) تمرینِ «پیشگویی» میکردم و این تمرین بخشی از مأموریتِ وجودیِ من به عنوانِ «دانش آموزِ آیینِ شمنی» بود.
حذفتمرینهایی از قبیلِ «حضور در خانه هایِ ناشناخته» و یا «حضور در کوهستانهاي ناشناخته» و یا «حضور در دِلها» و .... بود.
شاید آن تمرینها نتوانستند مرا به «فالبین» تبدیل کنند؛ امّا به خوبی توانستند مرا به «معمار = هنرمند = ساختار سازِ سیاسی» تبدیل کنند. البتّه به هیچ وجه تلاشهایِ موفقیّت آمیزِ خود را در شناختهایِ «پارا سایکو لوژیک» شکست خورده نمیدانم. زیرا در تجربه ای یک ساله؛ حدّ اقل جانِ بیش از ۴۵ نفر از میانِ ۴۷ نفر را از «خودکشی» نجات داده ام. هنوز هم کسانی که مرا از نزدیک میشناسند؛ برایِ حلّ «مشکلاتِ ناگشوده» فرا میخوانند و «پول» پیشنهاد میکنند. زیرا حتّی یک نمونهٔ «دروغین» از آنچه که تا آن زمان (زمانِ تَرکِ آیینِ شمنیِ سُنّتی) گفته و یا اجرأ کرده بودم سراغ ندارند. زیرا «تلخ ترینها» را نیز آشکارا میگفتم و هرگز بنایِ «فریب» نداشتم.
امّا کژدم؛ سالها است که «دِگر» گشته است. زیرا هرگز دوست نداشت که او را «جادوگر» و «فالبین» بنامند. زیرا آنچه کژدم انجام داد برایِ «نمایش» و یا «پول» و «قدرت» نبود.
اکنون «کژدم» را به نوعی دیگر میشناسند:
۱- اشتباهاتِ خود را از وبلاگش پاک نمیکند.زیرا تاریخجهٔ خود را «بخشی از وجودِ خود» میداند.
۲- بسیار «با تربیت» است.
۳- نخودِ هر آش است.
برای اینکه میخواهند شماها را نه تنها تحقیر ؛ بلکه تویِ «کونِ سگ» فرو کنند تا صدایِ «علی ابن ابیطالب» را به جایِ «چاه» از سوراخِ کونَ «سگ» بشنوید.
پاسخحذفhttps://tinyurl.com/y7akzwwa
البتّه نمیدانم که خوانندگان با ماجرایِ فریاد زدنِ علی در چاه آشنا هستند؟... وَ ... یا نه؟
حذفیکی از باورهایِ جادوگرانه در عربستان این بود که برایِ حلّ مشکلات از «طبیعتِ مادر» طلبِ کمک کنند. لذا سر در چاه فرو می بُردند و «مادَرِ طبیعت» را فریاد میزدند تا به آنها کمک کُند.
این آیینها را در زبانِ انگلیسی «Paganism» مینامند که آیینی «پَسا شمنی» است.
گونه های انسانی برای نخستین بار «خدایان» را در آیینِ «Paganism» آفریدند. سپس این خدایان را یک کاسه کرده و به «خدایِ یگانه» تبدیل کردند.
«کعبه» خانهٔ «ستایشگرانَِ خدایان =
«Paganism» شد. «الله» همان «بّتِ اعظم» است. بقیّه؛ همه اَش «کُس شعرهایِ کلامی» هستند.
اسلام نوعِ تغییر یافتهٔ سطحیِ آیینِ «Paganism» است
البتّه «سر در چاه بُردن و آرزوهایِ خود را فریاد زدن» برایِ برآورده شدنِ آرزوها؛ در آیینِ «Paganism» هنوز هم پا برجا است
کژدم گرامی مسئله ای که در این روزهای ایران به وضوح قابل مشاهده است کاهش شدید تعداد نق نقو های اینترنتی است، قبلا در هر خبرگزاریی چه داخلی چه خارجی میرفتی صدها نظر وجود داشت که همه در حال زق و وق بودند و شلنگ تخخه های سیاسی می انداختند و در آخر هم نخود نخود هر که رود خانه خود، اما اکنون حتی آمد نیوز با آن همه ادعایش و اخبار تخماتیکی که روزانه منتشر میکند روز به روز با کاهش شدید مخاطبان روبه رو شده است این موضوع در خبرگزاری ها و سایت های داخلی بسیار بیشتر است. به نظرم این گوزوها تازه دارند می فهمند که این تو بمیری ها از آن تو بمیری ها نیست، فعلا فقط مثل اسب کار میکنند که از گرسنگی نمیرند، اگر می بینی تعداد نظرات وبلاگت اخیرا کم تر از گذشته شده دلیلش فقط و فقط این است که کون دادنشان به ترامپ وقتشان را به شدت پر کرده است. موفق باشید
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفآنهایی که به دنبالِ گرفتنِ پولهایِ باد آورده از دولتِ ترامپ برایِ «سرنگونیِ دروغینِ رژیم» در صف ایستاده اند؛ همچنان مسابقهٔ «سقوطِ دیکتاتور نزدیک است» گذاشته اند.
من (کژدم) فقط می خندم.
درود به کژدم گرامی؛ امروز عنوان مطلب سرنگونی رژیم راننده کامیون و نظرات شما و بقیه خوانندگان را خواندم؛ حقیقتش حرفها؛ فحش های بجا و نکات باریکی که بدانها اشاره کردی؛ حال من و شاید خیلی ها مثل من را دوباره بیش از پیش نا امید و مایوس کرد؟ آیا با نشان دادن حقایق عریان و تلخ و دهشتناک مردمان این سرزمین که من و تو و همه ما ایرانیان(چندتا فحش خودت با سلیقه خودت بذار تنگش!) به قول تو قلابی و هزار رگه که ناخواسته در این محدوده جغرافیایی به عنوان زادگاه یا سرزمین مادری پا به این دنیای کثیف و پلید گذاشته ایم ؛ میخواهیم به چه نتیجه ای برسیم؟ همه من و تو و خیلی از من ها و تو ها دردها را میشناسیم؛ بدبختی ها را میدانیم؛ مصیبت ها را به چشم میبینیم؛ ولی، راه چیست؟ نقشه راه کدامست؟ اینکه اپوزیسیون به درد لای جرز نمیخورد ما مقصریم؟! همه مقصرند؟ اینکه حاکمیت پلید و شنیع تاروپود همه آزادیخواهان و راست اندیشان را دریده است و در بدترین روزهای این مردم، تشکیلات؛ نهاد و یا اپوزیسیون به درد بخوری وجود ندارد؛ بقال مقصر است یا نجار یا فلان عمله ساختمان؟! درد را همه میدانند شاید در حد و اندازه کژدم حدود و صغورش را ندانند ولی کلیتش را می دانند! راه میخواهیم و نقشه راه؟ چه باید کرد؟ چرا با این ژرف اندیشی و آینده نگری و قدرت تحلیل کاری نمیکنی؟ چرا فقط دردها و بدبختی ها و مصائب را لیست میکنی؟گروههای زیادی از جوانان این سرزمین " تخمی و کیری" دنبال راهند و دنبال گروه!نقشه راه بده، راه نشان بده؛ از دردها نگو!
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفاگر شاگردان یک کلاس از آموزگار سوالهای سخت و پیچیده بپرسند؛ آموزگار مجبور میشود یا مطالعات خود و در نتیجه سطحِ علمی خود را بالا ببرَد و یا اینکه شغل خود را عوض کُند. امّا اگر شاگردان مثل گاو باشند؛ آموزگار نیازی به گسترشِ سطح و عمق دانش ندارد.
در رابطه با آنهایی که خودشان را در حدّ رهبریِ اپوزیسیون میدانند نیز به همین گونه است.
«انگلِ بنیانگذار» حتّی بلد نبود مثل آدم حرف بزند و ادبیاتِ گفتاری اش در حدّ گاو بود. هوادارانش نیز «گاوهایِ افسار به گردن» (مقلّد) بودند به همین خاطر اینجا هستیم.
فقط همینکه با نظراتِ کسی آشنا شویم و بگوییم «وِلِش کُن بابا» کار درست نمیشود. باید همهٔ این مدّعیان را به چالش بکشید.
امّا در رابطه با راه و راهها:
حذفشاه کلیدِ آزاد کردن ایران از دست این اوباشان این است که باید از مردم «وحشت» داشته باشند. بدانند که جانِ خودشان و خانوادهٔ شان در خطر است. باید با دلهره از خانه خارج شوند و با دلهره زندگی کنند. اینکه آخوند را سوارِ تاکسی نکنند و یا متلک بگوین؛ کار از پیش نمیرود. آخوند باید بداند که به کوچه و خیابان آمدن یعنی «مرگ». خانه هایشان را شناسایی کنید تا وحشت مرگ در چشمهایشان بنشیند.
این مسئله شاه کلیدِ مبارزه برایِ پیروزی است. بقیّه اش بادِ هوا است.
اگر کشتار این اوباشان آغاز شود؛ نیروهایشان ریزش میکند.
حتماً ماجراهای جنبش دیماه را به یاد دارید
حذفتوئیتر پُر شده بود از فیلمهای بسیجیهایی که کارتهایشان را آتش میزدند. برای اینکه وحشت کرده بودند.
اگر این بی شرفها را به وحشت بیندازید؛ بسیاری از آنها ریزش میکنند.
مشکل اینجاست که فقط خودشون بانک اطلاعاتی کامل اینها رو دارن به همین دلیل سیاست حذف و ایجاد وحشت براشون زیاد موفقیت آمیز نیس
حذفیعنی میفرمایید که مردم پاسدارها و بسیجیها و خواهرانِ زینب و آخوندها را نمیشناسند؟
حذفشوخی نکن.
ناشناس گرامی
حذفمن (کژدم) میتوانم شما را برايِ دسترسی به «بانکِ اطّلاعات» راهنمایی کُنم.
۱- اوّل میروی و در «بانکِ اطّلاعات» ؛ یک «حسابِ پس انداز» باز میکنید.
۲- اگر دیدید که خطرناک است؛ در بانکِ «سپه» و یا «تجارت» و ... یک حسابِ پس انداز و یا سپرده باز کرده؛ پس از ۱ ماه؛ ... حسابِ خودتان را به «بانکِ اطّلاعات» منتقلّ میکنید تا همهٔ «خطرها» رفع و رجوع شده و «کونِ نازنینتان» طبقِ روالِ قدیمی کار کُنَد و خدایِ ناکرده دچارِ «اسهال» نَشَوَد.
داشتن بانک اطلاعاتی از اینها یعنی اینکه هیچ راه فرار و نجاتی از جمله اصلاح صورت با تیغ و تغیر پوشاک وآدرس محل سکونت (مثلا آخوند ها) نداشته باشن و گرنه لت و پار کردن چندصدنفر تاثیری بر بقیه اشون که فعلا مثلا حاشیه امنی دارن نداره حالا باز هر چقدر دلت میخواد فحش بده
حذفناشناس گرامی
حذفنظریهٔ داشتنِ چنین «بانکِ اطلاعاتی» و بستنِ راههای فرار نه اینکه خوب و «آرزویی» نیست!! بلکه بیشتر از اینکه «عَملی» باشد؛ فقط «خوشگل» است.
عزیزم ناراحت نشو اومدی سایت کژدم، اسمش روشه!!!! نیومدی سایت شاپرک خندان که بهت بر میخوره آخه کژدم هم حق داره چون شما میگی بانک اطلاعاتیو و و و و اینا همش کس شعری بیشتر نیست مشکل اصلی خایه های مبارک مردم ماست که به اندازه ای نیست که بتوانند چنین کارهایی کنند، تمام زندگیشان از بزرگ و کوچک فقط این جمله ی عرب سوسمار خور را یاد گرفته اند ولی تخم نمیکنند ببینند که همان عربهای سوسمار خور حداقل دو جفت تخم از جنس تیتانیوم داشتند که نگذارند کون پتی هایی مثل بسیجی ها به آنها زور بگویند
حذفناشناس گرامی
حذفمن به ایشان اصلاً فحش ندادم که گفت: «حالا هر چقدر دلت میخواد فحش بده».
به ایشان بگویید:
عزیزِ من؛ معمولاً آنهایی که حاشیهٔ امن دارند؛ «ارازل و اوباش» را به سرکوبی مردم میفرستند.
اگر این ارازل و اوباش «پاسدارها و بسیجیها» عملاً ببینند که این قصّه مانندِ داستانِ «یوتیوبیهای ۸۸» نیست و حتّی شبیهِ قصّهٔ «جنبش دل به دریا زدگانِ دِی ماه» نیز نیست و بوی «خون و مرگ» می دهد؛ ... در مدّتِ کوتاهی آن «حاشیهٔ امن» از بین میرود.
حال اگر عدّه ای از «انگلها» و بیشرفهایی که «سران» نامیده میشوند فرار کردند؛ نشانهٔ «شکست» نیست. بلکه نشانهٔ پیروزی است.
به ایشان بگویید: نترس؛ فراریها را یا باز میگردانیم و یا مانندِ «یهودیها» که به شکارِ فراریهایِ رژیمِ آلمانِ نازی رفتند و یا اوباشانِ گروگانگیرِ «بازیهایِ مونیخ» را شکار کردند؛ روی می آوریم. ... اصلاً فکر نکن که «آغاز» همان «پایان» است.
«پایان» ... ریشه کنیِ مالاریا خواهد بود.
بسیار دوست دارم که بدانم که آیا شعارِ «ریشه کنیِ مالاریا» به میانِ «جنبش» رفته است؟
حذفاگر رفته است؛ ... آیا سَنَدی دارد؟
وَ یا اینکه؛ در حدّ یک «آرزو» مانده است؟
من (کژدم) به دنبالِ «آرزوهایِ دروغین» نیستم.
کژدم گرامی با درود. متاسفانه بخش زیادی از مردم ایران به طرز احمقانه ای احمقند، به اعتراضات پاک یا نمی دونم چی اعتقاد دارند مثلا اگر در اعتراضات یک بسیجی را بگیرند کاری به کارش که ندارند هیچ دورش نیز حلقه میزنند و اگر آن بسیجی در گوشی بگوید که من با شما هستم سریع سوت و هورا می کشند و به حرفهای او گوش میدهند!!!! ولی من یک وحشیگری ترسناک در وجود هر ایرانی زمانی که منافع شخصیش به خطر بیفتد دیده ام که حاضر است مصوب آن را تکه تکه نیز بکند پس به نظرم تا یک سال آینده که کارد از استخوانشان نیز گذشت به مرحله ی ریشه کنی مالاریا نیز برسند ولی در حال حاضر افراد اینچنینی بسیار کمترند
حذفکژدم عزیز میتونم نظرت رو درباره ی ریچارد داوکینز بدونم؟ آیا میتوان داوکینز رو یک انسان به حساب آورد و یا حداقل یک مرزنشین؟ درکل نظر خاصی درباره ی ریچارد داوکینز و باورهایشان دارید؟ با تشکر از جوابتان
پاسخحذفناشناس گرامی
پاسخحذفاین شخص را نمیشناسم.
کژدم گرامی با درود. در خصوص بانک اطلاعاتی به اون ناشناس بالا بگویم که به جز بسیجی هایی که هر محله دارد و مردم آن محله او را به خوبی میشناسند کانال های تلگرامی مثل راسویاب نیز هست که اطلاعات بسیجی های تندرو که در درگیری ها جاسوسی میکردند و یا مردم را میزدند حتی شماره تلفن آنها را نیز گذاشته است چه برسد به آدرس. این کانال اکنون برای خود یک بانک کامل از اطلاعات کثیف ترین و رقت انگیز ترین موجودات ایران است
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفمن نخست میخواستم به آن ناشناس پیشنهاد کنم که در «بانکِ اطّلاعات» یک حسابِ پس انداز و یا سپرده باز کنُد و اگر احساسِ خطر میکند؛ در بانکِ تجارت حساب باز کرده و پس از چند ماه یواشکی حسابش را به «بانک اطّلاعات» منتقل نماید.
:)
https://m.youtube.com/watch?v=t9KpYuqKpvY
پاسخحذفکژدم ببین چه لذتی داره این فیلم به حس میکنم جواب تمام زجرهایی که کشیدمو دارم میبینم، وای چه حالی میده امیدوارم روز به روز از این بدتر به سرشون بیاد، عمر من و زندگی من سر خریت و حماقت و بی ناموسی اینا به گا رفت امیدوارم که روز به روز بدتر از امروز
با سلام خدمت کژدم گرامی
پاسخحذفریچارد داوکینز یک زیست شناس و دانشمند آتئیست یا خدا ناباور است و در حال حاضر یکی از سرسخت ترین و شناخته شده ترین مدافعان نطریه فرگشت داروین است و بصورت کاملا محکم و علمی با اهالی مذهب بحث و جدل میکند و مخالف سر سخت کلیه ادیان است
کژدم عزیز
پاسخحذفاحتمال رفتن پومپیو هم هست. فکر میکردم ماندنی است. باید دید ترامپ چه کس دیگری در آستین دارد.
در مصاحبه برنامه ۶۰ دقیقه cbs با ترامپ به این مساله خیلی کوتاه اشاره شد که دنبال رفتن به سنا است. البته ترامپ گفت از او راضی است و جایی نمیرود. بنا به سابقه واکنش او به جابجایی های قبلی یعنی اینکه شاید برود!
ملاقات اخیرش با مسیح قمی نژاد هم سیگنال دیگر بود. با توجه به عملکرد خوبی که داشته عجیب است که وارد این مسیر شد.
مقام عظمی دستور داده که ساختار کشور ظرف 4 ماه اینده اصلاح بشه که می تونه با بودجه هم در ارتباط باشد کژدم جان به نظرت چه خطری احساس کرده تا 4 ماه دیگه ماستها را می خواد کیسه کنه
پاسخحذفتوی ۴۰ سال نتوانستند اصلاح کنند پس توی ۴ ماه نمیتوانند. ظاهرا کشورهایی که از آمریکا معافیت گرفتند برای خرید نفت ایران، ترجیح دادند استفاده نکنند یا به اندازه کافی نفت نخریدند. از سوی دیگر اقتصاد دنیا در رکود نسبی است و کسی مثل سابق نفت نمیخرد و الان چون فصل سرما است کمی تقاضا هست وای به حال بهار و تابستان...
حذفاز ظاهر قضایا اینجور بر می اد که عظمی در حال کوچک کردن سهم هر مافیایی حاضر در بدنه نظام از تکه های کیک قدرت و ثروت به خاطر کوچکتر شدنش می باشد و از شش ماه پیش با قرابانی کردن سلطان های که در حوزه های مختلف حاضر بودند و به عنوان نوچه اقازاده ها مشغول به فعالیت بودند این کار رو شروع کرده و به احتمال این موضوع نه تنها باعث قوام یافتن اتحاد داخلی بلکه باعث ایجاد تنشهای گسترده تر در بدنه نظام خواهد شد
حذفناشناس گرامی
حذف«انگلِ فرزانه» از اردیبهشت و خرداد وحشت دارد.
همهٔ این زمزمه ها نه برایِ اصلاحاتِ سیاسی و یا اقتصادی؛ بلکه برای «مقاومت» در برابرِ «بحرانهایِ اردیبشت و خرداد» است.
بقیّه اش «مانورهایِ مطبوعاتی و پروپاگاندا» است.
تا زمانی که «ساکنینِ ایران» مانند گاومیش در «گِل» خوابیده اند؛ حتّی اگر این رژیم دستها و پاهایش را از دست داده باشد؛ خبری از «سرنگونی» نخواهید شنید.
کژدم جان بازار ارز شروع به نوسانات کرده واماده انفجار شده با سخنرانی رهبر نسبت به تغییرات اونم قبل 22بهمن ممکنه که زنگ خطر رو خیلی محکم حس کرده وواسه اینکه مثل ونوزولا گیر نیافته فکر راهی باشه؟یا اصلا راهی هست؟یا بخواد مثلا جام زهری بخوره؟با بخواد کلا مقاومت کنه کشور رو بسته تر کنه وسیاست فروش به چینی هارو وروس هارو بیشتر کنه؟یا بلکل فقط سیاه بازی واسه 22بهمن هستش؟با تجربه ی که داری میخواستم نظرتون بدونم؟وهمچنین سرمایه های ریالی تبدیل به ارز بشه یا نه این خودش دقدقه ی شده که سرنوشت یک عمر کار باید چی بشه ؟
پاسخحذفآریا گرامی
حذف«صرّافی کژدم» تعطیل شده.
یکبار گفتم که از آغازِ اردیبهشت ماهِ سالِ آینده تا خرداد ماه؛ قیمتِ تثبیت شدهٔ دلارِ آمریکا؛ بینِ ۲۰ تا ۲۸ هزار تومان خواهد بود. این سخنِ من (کژدم) به زبانِ بی زبانی میگفت: «رژیمِ انگلهای صفوی مسلک» سالِ آینده را خواهند دید. امّا دیدید که «نوساناتِ قلّابی در دنیایِ شعار» که «اپوزیسیونِ قلّابی» از آن ارتزاق میکُند؛ با هر جمله ای که از دهانِ «پومپئو»؛ «ترامپ»؛ بولتن» بیرون می آید؛ غَریوِ «شادیهاي قلّابی» میکشند و میگویند که «مرگِ رژیمِ شیعی» نزدیک است. البتّه میدانید که برخی نیز میگویند: «ظهور نزدیک است».
هر ۲ گروه از «شعارهایِ بی پایه» ارتزاق میکنند و به دار و دسته هایِ «انگلها» تعلّق دارند.
اصلاً فکر نکنید که فقط «آخوندها و کشیشها و خاخام ها» انگل هستند. رهبرانِ «اپوزیسیونِ قلّابی» نیز انگل هستند؛ زیرا به جایِ تدوینِ استراتژی برای سرنگونیِ رژیمِ انگلهایِ صفوی و «عملیّاتی کردنِ آن»؛ به خرافهٔ «تولیدِ هیجاناتِ قلّابی» و دادنِ «امیدهایِ قلّابی» مشغولند.
چه فرقی میانِ «منتظرانِ مَهدیِ تقلّبی» که معلوم نیست در کدامین سوراخ قایم شده است؟ با منتظرانِ «کلمات» از دهانِ «پومپئوها» و «بولتون ها» وجود دارد؟
حال میبینید که تنها کسی که دچارِ «خرافه» نشده است؛ کژدم است.
اگر توانایی اش را دارید که تا خرداد ماهِ سالِ آینده؛ در برابرِ ناملایماتِ اقتصادی دَوام بیاورید؟!!!! حتماِ دلار بخرید. «یورو» نخرید؛ زیرا در ماههایِ آینده به سراشیبی خواهد افتاد. پوندِ انگلیس هم نخرید. زیرا رهبریِ انگلستان را «الاغها» (به خاطرِ قحط الّرجال) بر عهده دارند.
این فرمول را رعایت کنید:
«اگر ۱۰۰ میلیون تومان سرمایهٔ نقدی دارید».... ۶۵ میلیونِ آنرا دلار بخرید.»
تو این چن سال وبلاگ‌نویسی سعی کردی حرفایی که اینجا میزنی رو به افرادی مثل مریم‌میرزاخانی که تو اروپا هم هستن بگی و ازشون برای بهتر شدن نظر بخوای؟
پاسخحذفبانو مریم میرزا خانی سال گذشته فوت کردند. ایشان ریاضی دان بودند و به مسائل سیاسی اهمیّت نمیدادند. در اروپا نیز نبودند؛ بلکه در آمریکا بودند.
حذففقط خواستم از میرزاخانی مثال بزنم که بهتر بود به جای وقت تلف کردن و احساس شکست خوردن بدونی سراغ کیا بری و گرنه میدونم ایشون آمریکا بودن
حذف«اَل چَک بو هنرمندیلیون نَن».
حذفوقتی گیر افتادی .... حرفهایت تبدیل به «مثال شد»؟
برو زیرِ «رائفی پور» بخواب. ...
افاقه میکُنه.
امانوئل مکرون در کنفرانس امنیتی مونیخ شرکت نمیکند
پاسخحذف..........
رابطه بین دو رکن اصلی اتحادیه اروپا یعنی فرانسه و المان بر سر خط لوله گاز نورداستریم درحال سرد شدن است....۲
ناشناس گرامی
پاسخحذفمن (کژدم) به اینگونه شیوه های مبارزاتی به عنوانِ «تنها رَوِش» گرایشی ندارم و آنرا «آب در هاون کوفتن» میدانم. زیرا ساکنینِ «مسافرخانهٔ ایران» شاید هَم «خانهٔ قَمَر خانمِ ایران» هنوز آمادهٔ رویارویی با رژیم نیستند.
نظریهٔ «موتورِ کوچک ؛ موتورِ بزرگ را به حرکت در می آوَرد» ... استنباطِ اشتباهِ بزرگِ «رژی دبره» از انقلابِ کوبا بود.
روستاییهایِ «بولیوی» همان بلایی را بر سرِ «چه گوارا» آوردند که روستاییهای شمال» بر سرِ «چریکهایِ فدایی» آوردند.
حذف«حماسهٔ سیاهکل» یک دروغِ بزرگ است.
بهتر بود به جایِ «حماسه سازی»؛ نامش را «بی لیاقتی؛ ... شکستِ صد در صدی؛ ... حماقتِ شمپانزه ای در تقلید» می گذاشتند.
کژدم گرامی
پاسخحذفبدون هیچ حرف و کلامی....
لطفاً با دقت بخونید....
نَنگ به این حکومت اسلامی...
https://farsi.alarabiya.net/fa/iran/2019/02/06/%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%8F%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1-11-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B2%D8%A7%DB%8C-15-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%AA%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D9%82%D8%AF-%D9%85%D8%B1%D8%AF%DB%8C-50-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D8%AF-.html
ناشناس گرامی
حذفاین یک «ننگِ ملّی» است. حسابِ «ساکنانِ بی شرفِ ایران» را از «انگلهایِ صفوی» و «اَسلامِ عزیز» و «گورپرستانِ شیعه مسلک» جدا نکنید.
همگی به یک «مستراحِ مقدّس» تعلّق دارند.
ناشناس گرامی
پاسخحذفپاسخ شما ... «نه» ... است. زیرا شما یا کاملاً از مرحله پرت هستید و یا اینکه کاسه ای زیرِ نیم کاسه است.
من حدّ اقل» ۱۰ ها بار گفته ام که هرگز ادّعایِ «رهبر شدن» و یا «فرمانده» شدن نداشته ام و ندارم و نخواهم داشت.
حذفاوباشانِ «ا.و.گ.ا» باید چراغِ راهنما باشند.
ناشناس گرامی
حذفمیخواهید انقلاب کنید؟؟
راه باز .... جادّه دراز.
هر آنچه که در رابطه با «مبارزهٔ سیاسی» لازم بوده است را گفته اَم.
چند بار گفته ام که «هنرهایِ رزمی» یاد بگیرید؟
آیا «رزمی کار» شده اید؟
چند بار گفته ام که هر کس شعارِ «گذارِ مسالمت آمیز بدهد» ... دُشمنِ ایران است؟ (مانندِ اصلاح طلبان و فرقهٔ سیّد رضا دیبا).
جند بار باید بگویم که هر کس که از «کشتارِ بسیجیها و پاسدارها و انگلها» فرار میکُند؛ «دشمنِ ایران» است؟
چند بار باید در رابطه با «تظاهراتِ سازمان یافته» بنویسم که تا بالاخره «خَر فهم» شود؟
چند بار باید بگویم که «ایرانیان» یک «قتلِ عام» به «انگلهایِ صفوی و مزدورانشان» بدهکارند؟ ... چند بارِ دیگر باید تکرار کُنم؟ تا «خر فهم» شود؟
«وبلاگ» را با «ستادِ فرماندهیِ مِیدانی» اشتباه نگیرید.
هر زمان که «کشتارِ آخوندها و خانواده هایشان»... «کشتارِ پاسداران و بسیجیها و خانواده هایشان» .. به «اپیدمی» تبدیل شد....
میتوانیم بیشتر حرف بزنیم.
و گرنه تماشایِ یک فیلم سینمایی را به «گفتمانهایِ احمقانه و بی مصرف» ترجیح میدهم.