۱۳۸۹ بهمن ۳۰, شنبه

تظاهرات اول اسفند

یاران و مبارزان
فریب خبرهای بی پایه و اساسی همچون خبری که در «دیلی تلگراف» مبنی بر «نامهٔ تعدادی از افسران بلندپایه و میان پایهٔ سپاه» و اعلام عدم تیر اندازی به سوی مردم را نخورید. اینگونه تلاشهای تبلیغاتی تنها برای فرستادن سیگنالهای نادرست و فریبکارانه در جهت «انگار آفرینی» است و گرنه همان عده از سپاهیان مزدور که توان جمع شدن و بحث و بررسی و تدوین بیانیه و جمع آوری امضاء را دارند قدرت اینرا هم دارند که به جای صدور چنین بیانیه هایی دهان روسپی زادگانی همچون « ذوالنّور» را با سرب آتشین پر کنند. آنچه که مشخص است این است که رژیم در گیر یک بحران درونی است اما صدور زیر میزی اینگونه بیانیه ها نه کار عده ای از فرماندهان سپاه بلکه کار « اطلاعات سپاه» است که ۳ هدف را دنبال میکند :
۱- فرستادن سیگنال غلط برای طرح شدن مسئله در خبرگذاریهای مهم جهانی و بوجود آوردن یک تاریخچهٔ دروغین برای فرار از فشارهای بین المللی مضاعف برگردهٔ سپاه « قاچاقچیان و جاکشان» که هم اکنون نیز تحت فشارهای روز افزون قرار گرفته اند.
۲- فرستادن سیگنال انحرافی برای مبارزان راه آزادی؛ تا در صورت رادیکال تر شدن مبارزات خود و خانواده هایشان را از زیر تیغ انتقام مردم ستمدیدهٔ ایران نجات دهند.
۳- این اطلاعیهٔ بی ریشه ؛ دست «سپاه روسپی زادگان» را بازتر میگذارد تا بتوانند ضمن ادعای «عدم دخالت مستقیم»؛ نیروهای نقابدار خود را به میدان بفرستند.
حتی اگر در روز ۲۵ بهمن ماه ؛ « سپاه جاکشان و روسپی زادگان» در سرکوب مردم به طور مستقیم شرکت نداشت؛ اما در عوض «بسیجیهای مزدور» و آموزش دیده و لباس شخصی های دست پرورده اش را به میدان فرستاد و « گاردهای ویژه» نقاب دارش را در لباس سیاه به میدان فرستاد؛ تا فرزندان ایران را به خاک و خون بکشند و « ستاد فرماندهی سپاه تهران» در پشت پرده به سازماندهی و فرماندهی نیروهای سرکوب برای پراکنده کردن تظاهرات برای جلوگیری از شکل گیری تظاهرات بزرگ میپرداخت و از زمین و هوا لحظه به لحظه مشغول گرفتن اطلاعات و دادن فرامین ضروری در این جهت بود.
یاران
هرچند که ایجاد مراکز گوناگون برای تظاهرات برای پراکنده ساختن نیرو های دشمن در ظاهر ایده ای بهتر به نظر می آید ؛ اما گزارشهای مربوط به تظاهرات ۲۵ بهمن نشان میدهد که حضور «نیروهای سرکوب» بسیار گسترده و وسیع بوده است؛ لذا دل بستن به این تاکتیک؛ به تنهایی نه تنها کافی نیست بلکه باید در نظر داشت که با پرا کنده شدن در چند مرکز؛ نیروهای مبارزان نیز به خودی خود پراکنده میشوند و در واقع نیروهای هر دو سوی نبرد خیابانی دچار پراکندگی میگردند. آدمهای احمقی مانند «سازگارا» که چنین تاکتیکهای مسخره و « عقیم»ی را مطرح میسازند ؛ این مسئله را هنوز نفهمیده اند که در نبردهای چریکی و به قول سپاه «نامتقارن»؛ اگر گفته میشود که « زمانی که دشمن متمرکز میشود؛ ما پراکنده میشویم و زمانی که دشمن پراکنده میشود؛ ما متمرکز میشویم» با آنچه که آنان در رابطه با دعوت به تظاهرات در چند میدان اصلی مطرح میسازند زمین تا آسمان فرق دارد. زیرا با متمرکز کردن نیروهای مبارز در چند میدان اصلی در واقع دشمن را برای سرکوب « چند کانون متمرکز» دعوت میکنید؛ که این نیز فرق چندانی با دعوت به سرکوب در یک کانون بزرگ ندارد. بلکه این اصل مبارزهٔ چریکی؛ منظورش چیز دیگری است که آقایان نفهمیده اند. این اصل مبارزاتی ؛ در واقع اول وضعیت و آرایش نیروهای دشمن را در نظر میگیرد که آیا نیروهایش متمرکز هستند و یا پراکنده هستند و بر اساس این اطلاعات دو کار انجام میدهد :
۱- در صورت پراکنده بودن نیروهای دشمن؛ نیروهای چریکی خود را در نقطه ای که ضعیف ترین مرکزتجمع دشمن است متمرکز نموده و آن کانون ضعیف دشمن را از بین میبرند.
۲- در صورت متمرکز بودن نیروهای دشمن ؛ نیروهای چریکی به صورت دسته های کوچک متحرک و پراکنده در آمده و به عملیاتهای کوچک موثر و یا ایذایی دست میزنند تا بتوانند دشمن را از نقاط تمرکزش بیرون کشیده و پراکنده اش سازند و سپس خود متمرکز شده و به کانونهای پراکندهٔ دشمن ضربات کاری وارد آورند.
اما آقای «ژنرال سازگارا» چون مطلب را تنها در یک کتاب و یک پاراگراف کوچک و به صورت خیلی خلاصه و سطحی مطالعه فرموده اند؛ لذا شیپور را از سر «گشاد»ش میزنند. یعنی اینکه به جای کشاندن و متمرکز کردن دشمن در نقاط واهی وخیالی و سپس حمله به کانونهای ضعیف دشمن از قبیل مراکز تجمع آنان مانند کلانتریها و ساختمانهای دولتی و یا گروههای پراکندهٔ بسیجی و سپاهی و انتظامی و «هدفهای نرم» همچون مراکز اقتصادی رژیم؛ این آقایان با اعلام مناطق تمرکز مبارزان؛ دشمن را به اتخاذ شیوه های دیگر سرکوب دعوت میکنند.
بار دیگر یاران را به مطالعهٔ مقالهٔ «سازماندهی تظاهرات خیابانی» دعوت میکنم تا با «نحوهٔ عملیاتی کردن» آن اصل مبارزات چریکی آشنا شوند.
از یارانی که به وبلاگ من سر میزنند تقاضا دارم که این مقاله ها را کپی کرده و برای فرزندان ایران در داخل کشور ارسال نمایند؛ زیرا من نه لیست ایمیل دارم و نه امکان رادیویی که بتوانم ای مسائل را به صورتی مشروح تر بیان کنم. این گوشهٔ کوچک از کار را من با توجه به تواناییهایم به عهده گرفته ام و انتشار آنرا از شما تقاضا میکنم.
باسپاس
کژدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر