با گذشتن دو ناو جنگی حکومت اسلامی ایران از کانال سوئز به قصد رسیدن به بنادر سوریه و لنگر انداختن در سواحل آن کشور؛ و تهدیدهای متقابل اسرائیل و حزب الله لبنان؛ و با توجه به خیزشهای اعتراضی مردم در خاورمیانه که به «لیبی» نیز کشیده شده است و هر لحظه امکان سرایت این آتش به کشور سوریه و وحشت مشترک حکومتهای ایران و سوریه و حزب الله لبنان از فراگیر و رادیکالیزه شدن جنبش آزادیخواهی ایران که میتواند رابطهٔ استراتژیک مثلث شوم « سوریه-حزب الله لبنان- اوباشان اسلامی حاکم بر ایران» را با خطری جدی مواجه سازد؛ هرگونه «حرکت تشنج آفرین و بحران ساز محدود» از طرف مثلث نامبرده برای تحت الشعاع قرار دادن خیزشهای مردمی در کشورهای منطقه محتمل به نظر می آید.
از سوی دیگر اظهارات بی پردهٔ « سعد حریری» در رابطه با تهدید مسلحانهٔ تعدادی از نمایندگان مجلس برای رأی دادن به دولت جدید لبنان؛ و نزدیک شدن زمان انتشار « کیفرخواست رسمی دادگاه رفیق حریری » هر آن میتواند به یک ماجراجویی مسلحانه از طرف طرفهای ذینفع مثلث شوم نامبرده در ماجرای ترور رفیق حریری؛ بینجامد که اهدف تعریف شدهٔ آن از سوی هر ضلع این مثلث شوم بدین قرار میتواند باشد :
۱- با تغییر جهت حرکتهای مردمی در کشورهای خاورمیانه به سوی شرایط جنگی؛ سوریه از کشیده شدن آتش خیزشهای مردمی به درون مرزهای خویش در امان میماند.
۲- حکومت « اراذل اسلامی ایران» با بوجود آوردن شرایط جنگی و کوبیدن برطبل نبرد با اسرائیل میتواند به سرکوب شدید « جنبش دمووکراسی خواهی» درون ایران بپردازد و با گم شدن صدای سرکوبها در میان صدای طبلهای جنگ؛ این امر را راحت تر انجام دهد।
۳-جلو گیری از به خطر افتادن استراتژی « هلال شیعی» بر اثر از دست دادن سازمان ارذل حزب الله لبنان که در تنگنای دادگاه بین المللی رسیدگی به قتل رفیق حریری قرار گرفته است (برای درک بهتر مقالهٔ «هلال شیعی» را بخوانید).
۴- حزب اراذل و مزدوران لبنان موجودیتش در گرو؛ جلو گیری از رشد خیزشهای آزادیخواهی در سوریه و ایران است؛ لذا به تنهایی و بیش از همه به یک جنجال آفرینی نیاز دارد.
۵- عدم پاسخ مثبت به تقاضای سوریه که از دولت مصر خواست تا تمامی قرارداهای منطقه ای خود را لغو کندو اینکه اخوان المسلمین مصر نیز یاوه های خامنه ای را با ریشخندی مودبانه رد کردمیتواند این دو رژیم را بر آن دارد که با براه انداختن جنگ در منطقه؛ اوضاع شکننده و ملتهب مصر را به سوی خویش جلب نموده و حکومت موقت نظامی مصر را با مشکلات جدیدی روبرو سازدو جناحهای تندرو اخوان المسلمین را به میدان بکشاند.
در جنگ ۱۹۷۳ ارتش اسرائیل با بر آورد اشتباهی که « موشه دایان » از تحرکات نظامی سوریه و مصر داشت و آن تحرکات را به عنوان « مانورهای نظامی متعارف» در نظر گرفته بود در گیر یک جنگ غافلگیرانه شد و به همین خاطر نیز این نبرد طولانی گردید اما سوال این است که آیا آن بر آورد غلط دوباره تکرار خواهد شد؟
کژدم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر