۱۳۹۰ مهر ۲۱, پنجشنبه

عواقب احتمالی عملیات شکست خوردهٔ سپاه قدس

بعد از رونمایی از عملیات شکست خوردهٔ سپاه قدس در واشینگتن و آرژانتین؛ مجلهٔ « اتلانتیک» که یک ماهنامهٔ تحلیلی - خبری است در اولین تحلیل خود این عملیات را بیشتر شبیه به یک داستان تخیلی جاسوسی ؛ تا یک عملیات واقعی؟! دانست. از ستون فقرات این تحلیل چنین بر می آید که بیشتر به یک داستان سرایی « عوام پسندانه» شباهت دارد که بنا به تقاضای عده ای نوشته شده است و در واقع یک تحلیل نیست بلکه مانند بعضی از داستانهای « داستایوفسکی» که بر اساس مقدار پول پرداختی برای هر سطر مینوشت؛ این نوشتهٔ به ظاهر تحلیلی ماهنامهٔ « اتلانتیک» نیز بر اساس درخواست گروهی از مخالفین « ارتقاء سطح تنش» که آمریکا اکنون در پی آن است نوشته شده است. در این مقاله سوالاتی مطرح میشود که کاملاً بی ربط و نا منسجم هستند و تنها به درد خوانندگان و عاشقان « تئوری توطئه» میخورد. این سوالات نا مربوط از این قرار هستند :
۱- بعد از آغاز بهار عربی؛ رابطهٔ میان عربستان و آمریکا تیره شده است و سپاه قدس با این عمل آنها را دوباره به هم نزدیکتر میسازد؛ بنا بر این چون این عملیات به چنین نتیجه ای می انجامد؛ نمیتواند کار رژیم ایران باشد. نویسنده این مطلب را مسکوت میگذارد که رابطهٔ عربستان با رژیم شیعی ایران بیش از حد وخیم است و عربستان در شرایط کنونی به دنبال فرصتهای طلایی میگردد تا تنش با رژیم شیعی حاکم بر ایران را به سطحی بالاتر ارتقاء دهد و البته در رابطه با بحرین و یمن سطح تنش ارتقاء یافته است ولی هنوز کافی نیست. لذا عربستان به پشتیبانی غرب نیاز دارد و به فکر دوستی با رژیم شیعی ایران نیست؛ و در این راه نیز تنها نخواهد بود و آمریکا و اروپا میتوانند متحدین خوب و قدرتمندی برایش باشند.
۲- نویسنده میپرسد که اگر ایران میخواست چنین عملیاتی انجام دهد؛ پس چرا بعد از یازده سپتامبر و در بحبوحهٔ جنگ عراق  انجام نداد؟ این پرسش نویسنده در واقع ربط دادن « گوز به شیقه» است. نویسنده عمداً فراموش میکند که در آن زمان رژیم ایران شدیداً خود را خراب کرده بود و  اساساً این دو قضیه داستانهای کاملاً متفاوتی هستند که در شرایطی کاملاً نا متجانس  اتفاق افتاده اند.
۳- نویسنده میپرسد که چرا باید سپاه قدس از قاچاقچیان استفاده کرده باشد؟ این هم سوال مسخره ای است؛ زیرا سپاه قدس یکی از کارتلهای مواد مخدر است و بیشتر بودجه های خود را از همین طریق و راههای  شرافتمندنهٔ دیگری از این قبیل تامین میکند.
۴- چرا رژیم ایران بخواهد این عملیات را در زمانی انجام دهد که آن دو کوهنورد را به عنوان مصالحه جویی؛ آزاد کرده است؟ باز هم نویسنده عمداً فراموش کرده است که آزاد کردن دو کوهنورد آمریکایی میتوانست به عنوان طعمهٔ مسموم به خورد آمریکاییها داده شده و آنها را « مست و مدهوش» سازد و بعد از انجام عملیات نیز به عنوان بخشی از پروپاگاندای بین المللی  در جهت اثبات دست نداشتن رژیم ایران در آن عملیات به کار برده شود و حتی بعد از انجام عملیات؛ به صورت رسمی نیز پیامهای تسلیت و همدردی با عربستان و آمریکا صادر شده و برای محکوم کردن « تروریسم»  سخنرانیهای غرّایی هم  بکنند و به قول احمدی نژاد ؛ ایشان با رهبر بنشینند و به تحلیلها بخندند.
ماهنامهٔ اتلانتیک در تحلیل بعدی خود ضمن تکرار همین مسائل به مصاحبهٔ یکی از کارشناسان و مامورین خبرهٔ « سیا» در خاورمیانه اشاره میکند که میگوید: این نوع از طراحی عملیاتی در ردیف سپاه قدس نیست و آنها هیچوقت به این شیوه رفتار نکرده اند و بسیار باهوش تر از این هستند که چنین حماقتی بکنند. اما همین شخص در آخر می افزاید که اسنادی که وجود دارند؛ بسیار محکم هستند و از این امر تعجب میکند. در این تحلیلها و تحلیلهای مشابه به چند نکتهٔ دیگر نیز اشاره میشود که از این قرار ند:
۱- فردی که دستگیر شده است؛ اساساً در آن قد و قامت نیست که بخشی از عملیات را هدایت کند؛ اما دو مسئله را بی پاسخ میگذارند و آن اینکه؛ الف : مکالمات ضبط شدهٔ این شخص را چگونه باید تعبیر نمود؟ ب : آن یکصد هزار دلار از کجا آمده بوده است و به چه عنوانی به مامور « اف بی آی » تحویل شده است؟ این تحلیلها بیشتر بر روی « حریص بودن» فرد دستگیر شده و پول پرست بودن او و همچنین؛ درجهٔ پایین هوش وی بنا به نقل قول از آشنایان او تاکید دارند.
۲- مقایسهٔ این طرح احمقانه با عملیات بمبگذاری مرکز یهودیان و سپس  سفارت اسرائیل در آرژانین و ترورهای رهبران جنبش دموکراتیک کردستان و قتلهای زنجیره ای خارج از کشور را بسیار هوشمندانه مینامند که این عملیات اخیر از چنان استخوان بندی قرص و محکمی برخوردار نیست و اینرا به عنوان یک نتیجهٔ منطقی ارزیابی میکنند. اما آنچه که باز هم در این میان فراموش میشود این است که آنچه که به عنوان شاهکارهای عملیاتی نیروی قدس مطرح میشوند و بویژه به انفجار مقر تفنگداران آمریکایی در لبنان و ماجراهای آرژانتین؛ اساساً به سپاه قدس ربطی ندارد و طراحان آنها لبنانی ها بوده اند و در آن زمان سپاه قدس در حال آموزش دیدن در لیبی و لبنان و سوریه بود و نیروی قدس در این عملیاتها تنها « شاگردی» و همچنین تامین کنندهٔ مالی را داشت و نه؛ « طراحی عملیاتی»!
اما آنچه که بسیار مهم است این است که عربستان سعودی این قضیه را بسیار جدی گرفته است و یکی از مقامات بانفوذ این کشور که زمانی نیز ریاست وزارت اطلاعات عربستان سعودی را به عهده داشته است؛ در مصاحبهٔ اخیر خود از جمله ای استفاده نمده است که بار سنگینی دارد. او گفته است که برای اینکار باید کسی بهای آنرا بپردازد. این جمله در عرف دیپلماتیک یک جملهٔ « خونین» و بسیار خطرناک است. اما زمانی که از زبان یک مقام پر نفوذ که زمانی وزیر اطلاعات بوده است و اکنون چنین مقامی را ندارد؛ ادا میشود؛ نشانهٔ خشم  و پیغام تهدید آمیز غیر رسمی است. حال باید دید که عربستان سعودی؛ چگونه پاسخی را از آستین خود بیرون خواهد کشید. به هر حال این دومین ضربهٔ سنگین به روابط رژیم شیعی ایران بعد از قتل حریری است که وارد میشود. در دنیای سیاست؛ شاید کوتاه بیایند؛ اما هرگز فراموش نمیکنند.
تواناییهای عربستان سعودی در شرایط کنونی که میتوانند در پاسخ به این عملیات شکست خورده مورد استفادهٔ آن کشور قرار گیرند عبارتند از :
۱- فرستادن عده ای از جان برکفان وهابی که بعد از شهادت مستقیماً با محمد آبگوشت بهشتی میخورند؛ به سوی اهداف متعدد و پراکندهٔ متعلق به رژیم شیعی. مانند حملات انتحاری به ناوها و یا ناوچه های رژیم.
۲- از سر گرفتن سرکوب شیعیان زیدی در یمن.
۳- طراحی عملیاتهای غیر مستقیم نظامی در مناطقی که توجیه منطقی دارند؛ مانند پاکستان و افغانستان و عراق که معمولاً لزومی به توضیح ندارند و بخشی از طبیعت پذیرفته شدهٔ این مناطق است.
۴- گسترش دوبارهٔ روابط با آمریکا در جهت رفع مشکلات خاورمیانه و افغانستان و پاکستان.
۵- گذاشتن تمامی اسناد انفجار « ظهران عربستان» در اختیار آمریکا.
۶- کشتن عوامل مخفی رژیم شیعی در مناطق مختلف جهان و بوجود آوردن یک اتحاد ضد شیعی در مالزی و اندونزی و قطع دست  و پای سپاه قدس در رابطه با تجارت مواد مخدر درکشورهای آسیای جنوب شرقی.
۷- شاید دوباره شاهد فعال شدن « جند الله» باشیم.
۸- شرکت مصمم تر در تحریمهای اقتصادی آمریکا و اروپا.
۹- گشایش مذاکرات با اردن؛ برای استقرار نیروهای سعودی در مرزهای اردن با سوریه  و لبنان.
۱۰- فشارهای مالی و بویژه نفتی.

کژدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر