در بخش سوم از این سلسله مقالات از « سازماندهی خویشتن» و ضرورت آن به عنوان سر آغاز سازماندهی « جنبش سرخ » سخن گفتم و در این بخش تلاش خواهم نمود که با مثالهای واقعی؛ روند عملی آنچه را که سازماندهی خویشتن مینامم را توضیح دهم و گرنه سخنان من هم تبدیل به یاوه سراییهای دیگران خواهد شد که در بخشهای پیشین به نقد آنها پرداختم. پیش از هر چیز باید یاد آور ی کنم که « سازماندهی خویشتن» اگر از سوی نیروهای آزادیخواه جدی گرفته شود؛ میتواند به ساختن افرادی بینجامد که در سطح « استراتژیستهای سیاسی» بدرخشند و در سطوح پایینتر میتواند به ساختن نیروهایی منجر شود که مو را از لای ماست بیرون بکشند و به راحتی بتوانند « کارآیی» و یا « یاوه» بودن یک شعار و یا رهنمود و تاکتیک و .... را به سادگی نمایان سازند و به صورت افرادی با چشمان باز و موجوداتی سرا پا گوش به میدان عمل وارد شده و مانند عقاب همه چیز را ببینند و موقعیتهای طلایی را شکار کنند.
ابزار سازماندهی خویشتن :
گام نخست
۱- داشتن مطالعات سیاسی کلاسیک. منظور از اینگونه مطالعات خواندن مقاله های نوشته شده از سوی گروههای سیاسی و یا ستونهای سیاسی روزنامه ها و مجلات نیست؛ بلکه منظور آشنایی با روشهای کلی « کشورداری» به طور عام میباشد که در دانشگاههای علوم سیاسی تدریس میشوند. این نوع از مطالعات میتواند یک دید روشن از یک تصویر بزرگ را به دست بدهد. برای مطالعهٔ چنین موضوعاتی میتوانید به سادگی منابع نوشتاری مربوطه را چه در کتابفروشیها و چه از دانشجویان علوم سیاسی تهیه کنید و یا در اینترنت پیدا کنید.
۲- داشتن مطالعات اقتصادی کلاسیک که شامل اقتصاد خرد و اقتصاد کلان میباشد.
۳- داشتن مطالعات اطلاعاتی و امنیتی. البته چون بدست آوردن منابع مطالعاتی در این موضوع اندکی مشکل است؛ میتوانید در اینترنت به دنبال مقاله های گوناگون در این زمینه بگردید. البته منظورم داستانهای تخیلی جاسوسی نیست؛ هرچند که اینگونه داستانها میتوانند ذهن شما را پرورش دهند. این نوع از مطالعات میتواند به طراحی « سپر حفاظتی» گروه و یا سازمان شما کمک نماید. مطالعهٔ تاریخچهٔ سازمانهای اطلاعاتی جهان نقش مهمی دارند؛ زیرا در میان نوشته های همین تاریخچه ها شما به مطالبی برخورد خواهید نمود که به پرورش ذهن شما یاری خواهند رساند.
۴- مطالعات کلاسیک نظامی. این نوع از مطالعات شما را با شیوه های سازماندهی و مفاهیمی همچون؛ تاکتیک؛ استراتژی طراحی عملیات و بسیاری مطالب خرد و کلان دیگر آشنا سازد و در نتیجه شما با مفهومی بسیار مهم به نام « سیستم» و چگونگی طراحی سیستم و دیسیپلین؛ آشنا خواهید گشت و در قدمهای بعدی خواهید دید که چگونه میتوان از این آموزشها در طراحی عملیاتهای اطلاعاتی و امنیتی و سیاسی و حتی اقتصادی؛ سود برد.
۵- روانشناسی عمومی و روانشناسی رفتاری. این نوع از مطالعات اگر با مطالعات اطلاعاتی و امنیتی و نظامی آمیخته شوند میتوانند تغییرات شگرفی در نوع و زاویهٔ « دید» شما بوجود آورند.
۶- مطالعهٔ اندیشه ها و مکتبهای سیاسی.
۷- مطالعهٔ قانون اساسی کشورهای مختلف که میتواند شما را با شاه کلید قانونگذاری آشنا سازد.
آنچه که گفته شد؛ اولین گام برای باز شدن و شفاف شدن اندیشه های شما خواهد بود.
گام دوم:
۱- مطالعه و تحقیق در رابطه با بافت اقتصادی و اجتماعی و طبقاتی و قومی سرزمین ایران؛ که هر کدام به نوبهٔ خویش شما را به فازهای دیگری رهنمون خواهد شد.
۲- مطالعهٔ عمومی در رابطه با کشورهای همسایه.
۳-مطالعهٔ ساختار نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی رژیم اسلامی و قدرت عملیات تاکتیکی و سلاحهایی که میتوانند در درگیریهای مختلف از آن بهره جویند و شیوهٔ نا کار آمد سازی آنها.
۴- مطالعهٔ تاریخچه های مبارزاتی مردم سرزمینهای دیگر؛ چه با رژیم حاکم و چه به عنوان جنبشهای مقاومت در برابر یورش بیگانگان.
اینها حد اقل مطالعات لازم برای تبدیل شدن به یک فرد « سازمان یافته از درون» میباشند. چنین افردی را به سختی میتوان فریب داد. سازمانی که از مجموعهٔ بزرگی از چنین افرادی تشکیل شده باشد؛ هرگز دچار بحران در جانشینی رهبری؛ و یا بحران در دیسیپلین و اجرای فرامین نمیشود.
کژدم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر