جریان موسوم به «سبز مذهبی» با فراخوانهای مداوم به تظاهراتهای خیابانی «بی اثر» نه تنها چیزی به دست نخواهد آورد بلکه نیروهای مبارز را به سراشیب «دستگیر شدنها»ی ادامه دار و عدم لمس حتی یک «پیروزی کوچک» خواهد کشاند. جریان «سبز مذهبی» که در واقع «عقبهٔ خیابانی» بخشی از سیستم «روحانیت رانده شده از حاکمیت» است؛ مردم را به امید به دست آوردن «آزادی مجعول سبز مذهبی» به سمت همان تله ای پیش میبرد که از طرف «اتاقهای فکری راهبردی» سپاه اراذل طراحی شده است؛ و آن چیزی نیست مگر «استراتژی میان مدت؛ ذله کردن و به ستوه آوردن مبارزین بر اساس تحمیل یک نبرد فرسایشی » که از چندی پیش با شنیدن شایعهٔ «عدم شلیک سپاه به مردم» از طرف احمقهای «سبز مذهبی» با هلهله و کرکره از آن استقبال شد و آنرا به «دو دستگی و ریزش درونی نیروهای سپاه» و در نتیجه ترس رژیم از «سقوط» تعبیر نمودند؛ در حالی که چنین نیست و اگر عمری باشد باهمدیگر شاهد آن خواهیم بود. روباه صفتان «سبز مذهبی» که در آستین اسلام و آخوندها تربیت شده اند با براه انداختن «جشن تولد موسوی» ؛ میخواستند تا آزادیخواهان را به همان مسیر بت سازی سال ۵۷ بکشانند و چنین وانمود سازند که مردم و مبارزان ایران خواه؛ «عاشق جمال کبریایی موسوی و کروبی» هستند؛ اما باید بدانند که زمان دیدن چهرهٔ کثیف خمینی در «ماه» گذشته است. مبارزان راستین راه «دموکراسی» و «آزادی ایران از دست تازی پرستان» باید بدانند که در صورت شکستهای پیاپی در عرصهٔ تظاهرات خیابانی؛ روحیهٔ شکست و نهایتا «تسلیم پذیری» بر مردم چیره خواهد شد و با به روی کار آمدن «حکومت صفوی نوین» و سازماندهی وسیع نیروهای سرکوب نوین از نوع «قزلباشهای صفوی» دمار از روزگار «جنبش ایران خواهی و آزادی خواهی واقعی» در خواهد آمد. همانگونه که پیشتر و بارها گفته ام؛ جریان «صفوی نوین» در فکر گذشتن گام به گام از روی جسد جریان موسوم به «روحانیت» است و سخنان پاسدار «سالار آبنوش» فرمانده سپاه «صاحب الامر قزوین» از هم اکنون برای انتخابات سال ۹۱ برنامه میریزد و آن سال را سالی خونین ارزیابی میکند. این شخص که شاید یکی از اعضای همان ۳۱۳ تن همراهان مومن «امام زمان» جریان «صفوی نوین» باشد؛ از یک فتنهٔ بزرگتر و پیچیده تری صحبت میکند که بسیاری از تحلیلگران «مشنگ» آنرا در حد بسیار کوچک «دعواهای داخلی اصولگرایان» ارزیابی میکنند. از نظر من اینگونه تحلیلها بسیار سطحی و ناپخته و به دور از واقعیتهای «در جریان» است و این «تحلیلگران مشنگ» تنها بر اساس یک دید سطحی به قضیه مینگرند. زمانی که پاسدار «سالار آبنوش» از فتنهٔ پیچیده تر در انتخابات بعدی سخن میگوید منظورش «فتنهٔ طرفداران ولایت فقیه» است که یاباید به استخدام «حکومت صفوی نوین» در آیند و یا باید مانند «اصلاح طلبان قم نشین» به حجره های خود بخزند و یا باید خونشان ریخته شود. من همینجا به شما قول میدهم که لاریجانیها و سایر دار و دسته های «ولایت فقیهی» بعد از رانده شدن از حکومت به گروه دوم «اصلاح طلبان» تبدیل خواهند شد همانگونه که «اصلاح طلبان قم نشین» بعد از رانده شدن از حکومت «اصلاح طلب» شدند و گرنه تا زمانی که در حاکمیت شریک بودند شمشیرهایشان خونریز تر از همه بود و برای دیدن این واقعیت تنها به نامهای چهره های شاخص «اصلاح طلبان قم نشین» توجه کنید و ببینید که به چه تعداد احکام اعدام جوانان و نوجوانان این سرزمین را صادر کرده اند؟ از نظر من شرکت کردن در «تظاهرات گله ای» نه تنها سازگار نیست؛ بلکه دست یازیدن به «شکست محتوم و خود خواسته» است. از نظر من همانگونه که در مقالهٔ «طرح مبارزاتی برای ۲۵ بهمن» نوشته ام تنها راه موفقیت آمیز برای تظاهرات خیابانی است و میتواند «استراتژی جنگ فرسایشی» سپاه روسپی زادگان را به چالش و شکست بکشاند. اما در تصویر بزرگتر باید بدانیم و عمیقا بفهمیم که جنبش آزادیخواهی کنونی که خود را به صورت «دنبالچهٔ» جریان «سبز مذهبی» در آورده است قادر نشده است و نخواهد شد تا تمامی مردم سرزمین ایران را به سوی یک «مبارزهٔ فراگیر ملی» بکشاند مگر آنکه صف خود را از «سبز مذهبی» جدا سازد و راه خود را همانگونه که در مقالهٔ «نبرد کردستان بخش پنجم» به تشریح آن پرداخته ام ادامه دهد و گرنه تمامی این تلاشها و دلاوریها به خاطر اتخاذ شیوه ها و تاکتیکهای اشتباه مبارزاتی به شکست خواهد انجامید.
کژدم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر