۱۳۹۰ فروردین ۴, پنجشنبه

در بارهٔ اخباری که اخیراً از اسرائیل و عربهای موسوم به فلسطینی میشنوید.

اینکه میگویم «عربهای موسوم به فلسطینی» ریشه در تعصبات ندارد بلکه ریشه در تاریخ دارد. نام آن سرزمین که به فلسطین مشهور است ؛ این نام را از مردمان ساکن آن سرزمین که در زمانهای بسیار پیش از حتی مهاجرین یهود در آن سرزمین می زیسته اند گرفته شده است که مردمانی دریانورد بودند و از نظر تباری ریشه شان به «یونانیان» باز میگردد و به هر حال چه با شکست در جنگها و قتل عامها و یا فرار از آن سرزمین؛ دیگر اثری از آثارشان باقی نمانده است مگر نامشان. آنچه که مسخره است این است که اعراب با «غصب» نام آن مردمان گمشده در تاریخ؛ میخواهند که خود را صاحبان اصلی آن سرزمین به حساب آورند. به هر حال...
در روزهای اخیر گروهای جیره خوار «حماس»  و «جهاد اسلامی» دست به تحرکاتی زده اند که نخست با شلیک چند موشک «گراد» ساخت سپاه و سپس با بمباران غزه از طرف دولت یهود و بازهم با شلیک چند خمپاره و سپس بمباران ادامه داشت که ظاهراً به نظر میرسد ادامهٔ داستان ۶۰ ساله و ناتمام میباشد؛ اما اینچنین نیست. تحرکات اخیر گروههای جیره خوار توسط فرمانی که از «صاحبان آنها» یعنی «خانوادهٔ اسد» و «اوباشان حاکم بر ایران» صادر شده است انجام میگیرد تا با نشستن در صدر اخبار جهانی؛ چند مسئله را تحت الشعاع خود قرار دهد و چون صدای هیر و ویر در منطقه بسیار زیاد است؛ تنها در حواشی اخبار یادی از آنها به میان آمد و به همین خاطر؛ صاحبان «نان» حماس و جهاد اسلامی؛ دستور دادند که کار «پر سر و صدا»تری انجام شود و شد. این حرکات نه حتی برای جلب نظر مدعیان غربی «گسترش دموکراسی» بلکه تنها برای قرار گرفتن در صدر اخبار انجام شد و شاید همچنان ادامه یابد. اهدافی اصلی که این حرکات دنبال میکنند عبارتند از :
۱- تحت الشعاع قرار دادن جنبش مردم سوریه بر علیه خانوادهٔ اسد در سوریه. خانوادهٔ اسد بعد از کشتار و یا قتل عام سال ۱۹۸۲ اکنون دیگر توان چنان کشتاری را ندارد؛ زیرا پدر خوانده (شوروی) دیگر مرده است و باید چاره ای به حال خود بیندیشد؛ ظاهراً چاره ای هم به غیر از مقاومت و یا فرار وجود ندارد و شعار های اخیر «نه حزب الله؛ نه ایران» نشانگر به صدا در آمدن ناقوس فرو ریزی «دومینوی هلال شیعی» است. حتی دولت «کباب دوست» ترکهای عثمانی نیز که در حال «آرایش و بزک» کردن خویش و پیوستن به ماجرای «ایران - سوریه» بود؛ اکنون  به فرود اجباری هواپیماهای رژیم اوباشان روی آورده است و گویا بوی کباب از سویی دیگر می آید و در این سمت «خر داغ میکنند». لذا پناه بردن به ایجاد یک «انتفاضهٔ جدید» در خاک دیگران تنها راه فرار تبلیغاتی به نظر برسد و ادامهٔ شرایط ویژه در سوریه را که ۴۰ سال است ادامه دارد و در ایران نیز با نام «شرایط انقلابی» همچنان به بهانه های گوناگون به مدت ۳۲ سال ادامه داشته است را توجیح نماید. با اینهمه به نظر میرسد که صدای «جیغ و ویغ» اعراب موسوم به فلسطینی دیگر کاملاً گم شده است و قابل احیاء کردن نیست. 
۲- تحت الشعاع قرار دادن «شکست استراتژیک» اراذل سپاه قدس در «بحرین»  و آغاز ریشه کنی مالاریا در بحرین که طبیعتاً تا ریشه کنی مالاریا ادامه خواهد یافت و ممنوع الخروج و ممنوع الورود شدن اراذل جیره خوار حکومت «اوباشان» در بحرین که نشانگر محاصرهٔ این مزد بگیران و نهایتا دستگیری گستردهٔ آنان خواهد شد و همانگونه که پیشبینی کرده بودم «هلال شیعی» به طور جدی در خطر است و حتی «سیستانی» بی پشم و پیل نیز نمیتواند جلو آنرا بگیرد. 
بمباران غزه در دو نوبت نشان داد که نه انقلابیون تونسی و نه انقلابیون مصری دیگر اعتنایی به این شیون ۶۰ ساله نشان نمیدهند و استفاده از تاکتیک به پا کردن «انتفاضهٔ فلسطینی» برای انحراف افکار مردم سوریه اثری نخواهد داشت و «بازی باختهٔ بحرین» را دیگر نمیتوان ترمیم کرد.

کژدم    

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر