۱۳۹۲ شهریور ۱۸, دوشنبه

بررسی بلبشوی تحلیلی - خبری رسانه ها

در روزهای اخیر به خاطر وقفه ای که در حرکت نهایی حملهٔ نظامی به مواضع استراتژیک رژیم اسد؛ ایجاد شده است؛ تحلیلها و اخبار گوناگونی که متناقض مینمایند به گوش میرسند.
حرکت اخیر رئیس سازمان اطلاعاتی آلمان؛ مبنی بر اینکه اسناد شنود ۴ و نیم ماههٔ گذشته نشان میدهد که ارتش (گارد ریاست جمهوری بشار اسد) چندین بار تقاضای حملات شیمیایی کرده اند ولی از طرف بشار اسد مورد موافقت قرار نگرفته است را دلیلی بر اینکه شاید ارتش به صورت سرخود به چنین اقدامی دست یازیده است را منتشر نمودند و یادشان رفت که چند روز پیش همان سازمان اطلاعاتی گفتگوی تلفنی یکی از عناصر حزب الله لبنان با سفیر رژیم اسلامی ایران در بیروت را مبنی بر صدور دستور حملهٔ شیمیایی از طرف بشار اسد را منتشر نموده است و اینچنین به نظر میرسد که آلمانها بعد از اینکه «بند را آب داده اند» میخواهند ناشیانه؛ آب رفته را به جوی باز گردانند. بشار اسد نیز در مصاحبه ای که با یکی از رسانه های آمریکایی انجام داده است تنها به تطهیر شخص خودش بسنده نموده  و گفته است که من دستور نداده ام ؛ ولی حملهٔ شیمیایی را با آن شدت قبلی رد نکرده است. از سوی دیگر مسئلهٔ رای مثبت و یا منفی کنگرهٔ آمریکا به طرح حملهٔ نظامی آقای اوباما نیز میدانی برای تاخت و تازهای دیپلماتیک و خبری و تحلیلی فراهم آورده است.
آنچه که در این میان نظر مرا به خود جلب نمود مصاحبهٔ رادیو فردا با آقای ابوالفضل اسلامی در ژاپن است (اینجا) و بویژه آن بخش از گفتار ایشان که در تصویر زیرین آنرا مشخص نموده ام.
                 




نخست اینکه؛  آقای ابولفضل اسلامی اشتباه میکند؛ زیرا کوچه دادن به حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی در سوریه و لبنان؛ بخشی از سیاست مشترک فرانسه و آلمان و بویژه انگلستان؛ به عنوان بخشی از استراتژی مهار «اسرائیل»  از طرف اروپاییها بوده است و در همین راستا برای نخستین بار نیز همین کشورها نظریهٔ «باید با جمهوری اسلامی اتمی کنار بیاییم» را مطرح نمودند. در آن سالها حتی تصور وقایع ۳ سال اخیر موسوم به بهار عربی نیز مطرح نبود. البته اروپاییها همچنان مانند روسها از برگ رژیم اسلامی ایران و حزب الله لبنان در معاملات پنهانی و فشارهای دیپلماتیک خود بر آمریکا استفاده میکنند و اکنون نیز از همین برگ میخواهند استفاده کنند و امتیازاتی بگیرند. از سوی دیگر اروپاییها میدانند که جانشین حکومت اسد (در صورت یکپارچه ماندن)؛ بیشتر مایل به عربستان سعودی و آمریکا خواهد بود و موضع اروپا لطمه خواهد دید و حد اقل اینکه اهرم فشار حزب الله و رژیم اسلامی را از دست خواهند داد و سیگنالهای چندگانهٔ اروپا نشان از وزن کردنهای متعدد و وسواس در انتخاب راه دارد.
حال بحث اصلی اینجاست که اگر اروپاییها با اعمال نفوذ در سالیان اخیر به رژیم اسلامی و حزب الله لبنان کوچه داده اند تا دست آمریکا را کوتاه کنند و به این وسیله اسرائیل را مهار نمایند؛ چرا اکنون آمریکا از این شرایط برای خنثی کردن استراتژی منطقه ای اروپا دست نزند و چرا از متحدین خود استفاده نکند؟ و چرا اسرائیل  و عربستان سعودی نیز از این موقعیت طلایی استفاده نکنند؟
اینکه در سوریه استفاده کردن از سلاح شیمیایی منجر به کشته شدن بیش از ۱۴۰۰ نفر شده است در مقایسه با تعداد بیش از یکصد هزار کشته شدگان سوری در طول جنگ داخلی حدود «یک درصد» است؛ لذا واقعهٔ اخیر برای آمریکا تنها به عنوان اهرم فشار در جهت تعیین تکلیف ارزش دارد و گرنه روزانه میلیونها نفر به دلایل گوناگون در جهان میمیرند و هیچکس هم حرفی نمیزند و تنها زمانی مورد توجه قرار میگیرند که بخواهند از آن مرگ و میرها «پول در بیاورند».
 به نظر من آنچه که در تحلیلهای رسانه ای به عنوان «فشار اروپا» بر آمریکا و کنگرهٔ آمریکا برای جلوگیری از حمله به سوریه مطرح شده اند؛ اتفاقاً باید توجه بیشتر آمریکائیان را برای از میان بردن این اهرم فشار که در آینده نیز مانند «کمر درد» میتواند بر اندام دیپلماسی آمریکا فشار آورد؛ جلب کند و به احتمال قوی در تصمیم نهایی نمایندگان آمریکا تاثیر خواهد گذاشت و کنگره نیز مانند مجلس سنا با آقای اوباما موافقت خواهد نمود.
اما احتمال دیگری که مطرح میشود؛ مخالفت اکثر مردم آمریکا با ذخالت نظامی آمریکا در سوریه و ترس عده ای از نمایندگان کنگره به خاطر از دست دادن صندلی خویش در انتخابات بعدی است. به نظر من یک نمایندهٔ کنگره باید بیش از حد احمق باشد که با چنین نظریه ای که ارزش آن در حد «پروپاگاندا» است؛ با دخالت نظامی در سوریه مخالفت کند. زیرا اگر آقای اوباما بتواند این نبرد کوتاه و محدود را خوب کنترل کند؛ همان مردم که امروز به خاطر برخی نگرانیها مخالف هستند؛ در فردای پیروزی آقای اوباما را قهرمان ملی خواهند خواند. از سوی دیگر در زمان انتخابات؛ آنهایی که رای میدهند؛ بالاخره به کاندیداها رای خواهند داد و تاثیری چشمگیر بر تعداد آراء نخواهد گذاشت؛ اما اگر در صورت عدم رای به طرح آقای اوباما؛ مسائل به صورت دیگری در سوریه شکل بگیرد؛ این آقای اوباما و نمایندگان حزب دموکراتیک خواهند بود که به بی لیاقتی و نفهمیدگی متهم خواهند شد لذا در یک بازی طولانی رای مثبت و یا منفی نمایندگان ریسک از دست دادن صندلیهایشان در کنگره را به همراه خواهد داشت و این ریسک تقریباً همیشه وجود دارد.
اما مسئلهٔ دیگری که خبرگزاریها و تحلیلگران به آن نمیپردازند؛ این است که آقای باراک اوباما همچنان از نظر حقوقی نیازی به رای کنگره ندارد و مراجعه به کنگره اهداف دیگری را دنبال میکند که هنوز اعلام نشده اند اما در سخنرانی آتی آقای اوباما میتوان به آن اهداف اعلام نشده  پی برد. این اهداف هرچه که باشند؛ شامل این نظریه که آقای اوباما میخواهد با استفاده از رای منفی کنگره ؛ راه فراری برای خود بسازد؛ نخواهد بود. حمله به سوریه یعنی بستر سازی برای عقب نشینیهای بسیار مهمتر رژیم اسلامی حاکم بر ایران و آمریکا این موقعیت را از دست نخواهد داد.
مطلب دیگری که در مصاحبهٔ آقای ابوالفضل اسلامی با رادیو فردا ذکر شده است؛ میتواند به عنوان یک سند از طرف یکی از مقامهای دیپلماتیک ایران در رابطه با نفوذ انگلستان در درون رژیم جمهوری اسلامی به حساب آید و اینکه در سالگرد کودتای ۲۸ مرداد و انتشار اسناد دخالت انگلستان و آمریکا در آن کودتا و همچنین فشارهای انگلستان به سازمان CIA برای حذف و یا حد اقل رقیق نشان دادن نقش انگلستان در آن کودتا و با اسنادی که رادیو آلمان منتشر نمود و در واقع این انگلستان بوده است که نقش اصلی را در کودتا بازی نموده است؛ میتوان همانگونه که در نوشتار مربوط به ماجرا توضیح داده ام؛ اینبار نه بر اساس برداشت و تحلیل شخصی بلکه با استناد به سخنان آقای ابوالفضل اسلامی به صورت مستند دریافت که انگلستان چه نقش بزرگی در حاکمیت شیعهٔ حقهٔ جعفری بر ایران دارد. و به همین دلیل است که انگلیسها نمیخواهند نامشان بر زبان آورده شود.


کژدم

۹ نظر:

  1. کژدم گرامی کنگره موافقت نخواهد کرد٬ اباما هم به شاخ و شونه کشیدن تو خالی خود ادامه خواهد داد و بقول معروف ستون ستون فرجه . در ضمن شما بهتر است گوشه چشمی هم به مذاکرات "فلتمن" معاون امریکائی دبیرکل سازمان ملل در جریان سفر به تهران داشته باشید که من احتمال یک وعده یا سازش را قوی می بینم .

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود
      به قول م.ر ؛ ما در اینجا در حال تحلیل نمودن معادله های ریاضی هزاران مجهولی هستیم و نظر شما نیز میتواند به عنوان خریدار بلیط بخت آزمایی در دایرهٔ حساب احتمالات برنده شدن و یا نشدن قرار گیرد. اما اگر کنگره مخالفت کند و آقای اوباما هم از آن لباس فرار برای خودش بدوزد؛ مسیر ماجرای سوریه چنان تغییر خواهد نمود که رهبران اروپایی و آمریکا حتی تصورش را نمیتوانند بکنند. البته شما نیز باید این مسئله را درک کنید که اظهار نظر با تحلیل و رسیدن به یک نظر فرق میکند و نظر شما را شاید در حد نتیجهٔ استخاره و شیر یا خط میتوان تنها به عنوان شرکت در شرطبندی دانست. اگر دلایل توضیحی برای نظریهٔ خود دارید که ارزش آن بیشتر از تکیه بر استخاره و یا شیر و خط است؛ بیان کنید. من تا کنون تحلیل دوخطی ندیده ام.

      حذف
  2. درودکژدم گرامي ببخشيدکه کامنتم ربطي به نوشته شمانداردخواهش ميکنم يک مقاله درموردلابيهاي رژيم مخصوصن اميددانابنويسيدمن فکرميکنم اصلاهطلبان فريبکاربيشتر به فکره ماندن درقدرت بعدازنابودي رژيم هستندتاحفظ اين رژيم انهم باکمک دولتهاي غربي ديدگاه شماچيست؟سپاسگزارم

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود
      من امید دانا را در سطحی نمیدانم که بخواهد نقش لابی رژیم را بازی کند. ایشان نیز به عنوان یک فرصت طلب وارد جمع سلطنت طلبان شده است و همان مزخرفات ناسیونالیسم بی پشم و پیل را در میان آنها ترویج میکند که اساس حرکتش «افتخار به مردگان» و افتخار به مرده های زنده (رضا پهلوی) و «زرتشتی بازی» است و میخواهد در این بازار برای خودش تاریخچه ای بسازد و نان و آبی داشته باشد. اینکه میگویید اصلاح طلبان میخواهند در قدرت بمانند و یا به قدرت برسند یک امر طبیعی است.
      لابیهای واقعی رژیم را باید در میان احزاب آلمان و اتریش و بویژه انگلستان جستجو نمود.

      حذف
  3. کژدم گرامی
    مشکل شما دقیقا همین است که به دنبال حل معادله های ریاضی هزاران مجهولی هستید که از دل یک صورت مسئله از بیخ و بن غلط بر می اید.
    اگر برای چند لحظه معادله های ریاضی را رها کنید و به شیوه اباما از آن لباس فرار برای خودتان ندوزید٬ شاید بفهمید که نظام اسلامی حاکم بر ايران، در تضادی ماهوی با نظام حاکم بر جهان نيست و بطور بالقوه ميتواند در درون سيستم حاکم برجهان جا بگيرد، وهدف سياست خارجی رژيم با سوپرمن محمد جواد ظریف هم در نهايت همين است. در واقع اين امر در مورد گروه های بزرگ اسلامی در خاورميانه، يعنی حماس، حزب الله وبيشتر احزاب اسلامی عراق بويژه شيعه ها صادق است. تنها درخواستی که احزاب اسلامی خاورميانه و رژيم اسلامی ايران دارند، توزيع مجدد قدرت در درون نظام حاکم برجهان است و همينجا بايد تاکيد کرد همين امر است که رقبای اين نيروها، اعم از الفتح فلسطين، سينيوره و جمبلاط لبنان، شاهان اردن و سعودی در منطقه، سازمان مجاهدين و شاخه ای از سلطنت طلبان و گروه بندی های سرهم شده قومی توسط «موسسه آمريکن اينترپرايز برای ايران»، و نيز اسرائيل را به شدت از سازش آمريکا با اين احزاب و با رژيم وحشت زده ميکند، زيرا اينها برای کسب يا حفظ اقتدار٬ بر حمايت و نياز آمريکا به خود متکی هستند و دشمنی رژيم و متحدانش با آمريکا برای آنها دکان پرسودی است که با بسته شدنش، دچار آينده نامعلومی خواهند شد. و این موضوع برای سیاست مداران امریکا حکم یک اهرم قوی را دارد و ازآن بخوبی بهره برداری هم می کنند.
    واقعا جای بسی اندوه است که بحث شما و م. ر گرامی و اندکی شهاب گرامی, در حقيقت اعتراف به بيگانگی عميق همگی شما با شیوه ديوانگان قدرت است و نشان ميدهد که چقدر با زبان و قواعد مدرن سياسی در جهان بيگانه اید و هنوز در عوالم دربار فتحعلی شاه به سر ميبرید. اگر کسی هم چیزی بگوید که کاپی دیدگاه های شما نباشد حتما بر بام دنیا نشسته است.
    تاکتيک های دولت ها هرگز از پيش تعيين شده نيستند، به اصطلاح open ended هستند. حتی در مورد جناح بندی های دو حکومت. نيروهای جنگ طلب امروز ميتوانند نيروهای صلح طلب فردا باشند و بالعکس و پس فردا آنها دوباره با هم جا عوض کنند که اخیرا این را به روشنی و مشخصأ در مورد جان کری می بینیم.

    تمام شواهد ۲۴ ساعته اخیر هم همه این گمانه را تقوییت می کند که جنگی در کار نیست.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من فکر میکنم که تنها چیزی که در تحلیلهای ۳ نفری که نام بردید؛ غایب است مطالعهٔ وبسایتهای ویژهٔ «تئوری توطئه» است. ایلومیناتی ها و موجودات فضایی و فراماسونها و امریکن اینترپرایز کمپانی ها همه چیز را بین انسانها تقسیم میکنند و سهم همه مشخص شده و کارنامهٔ اعمالشان نیز به دستشان داده شده و این الله مدرنی به نام امریکن انترپرایز است که بعضی را گمراه و بعضی را به راه راست هدایت میکند و تنها چیزی که وجود واقعی دارد استراتژیهای کلان الله جدید (هدف خلقت) است. و مهدی موعود نیز برای ایجاد «نظم نوین جهانی» ظهور خواهند فرمود. در ضمن من بر اساس شواهد ۲۴ ساعت گذشته تحلیل نمیکنم. این تحلیل افرادی مثل شماهاست که با خواندن مزخرفات اینگونه وبسایتها همه چیز برایشان ۲۴ ساعته میشود. البته نظایر شما کم نیستند؛ آقایان عبدالله شهبازی و حسن عباسی نیز در همین ژانر شما هستند.

      حذف
    2. در ضمن باید خدمتتان عرض کنم که سیاست همیشه یک بازی Open Ended بوده است و همینگونه نیز خواهد ماند و هیچ ربطی هم به امریکن انترپرایز ندارد. این امریکن انترپرایز شما یا در عراق و افغانستان حضور نداشته است و یا اینکه احتمالاً طبق نظریات Open Ended شما به صورت عمدی ریده است و شاید هم الله مدرن (امریکن انترپرایز؛ایلومیناتی ها؛ فراماسونها؛ آژانس یهود و....) نظرش عوض شده و آیات «ناسخ» نازل فرموده و آیات عراق و افغانستان را «منسوخ» نموده است و شاید هم «بداء» حاصل شده است و الله مدرن و نوین در مقدرات مخلوقات تغییراتی داده است.
      برای روشن شدن بیشتر ذهن شما باید بگویم که تغییرات ۲۴ ساعته انجام نمیگیرند. بازی که آقای اوباما راه انداخته است یک سناریوی «دادگاه جهانی» است که هیئت ژوری آن کنگرهٔ آمریکا و وکیلهای مدافع آن روسیه و چین و آلمان و حزب کارگر انگلستان و برخی موسسات تلویزیونی آمریکا که در این میان پول خوبی در می آورند میباشد. آقای اوباما نقش دادستان را دارد و آقای جان کری نیز نقش «دلال خارج از دادگاه» را بازی میکند. این سناریو همخوانی کاملی با «دکترین اوباما» دارد که نسخهٔ اصلاح شدهٔ «دکترین کوندالیزا رایس» است. این سناریو میخواهد بگوید که دادگاه قلابی جرج بوش - تونی بلر و شهود قلابی مانند «کولین پاول» دیگر وجود ندارند.
      همانگونه که گفتم این معادلات هزاران مجهولی هستند و من از اینکه در تحلیلهای خودم دچار اشتباه شوم؛ ابایی ندارم. زیرا برای داشتن یک تحلیل صد در صد درست؛ نیاز به هزاران چشم بینا در هزار توهای حکومتها نیاز است. اما مزخرفات وبسایتهای بررسی ایلومیناتی ها و فراماسونها و پروتوکول یهود؛ برای سرگرمی در شب نشینیها به درد میخورند.

      حذف
  4. کژدم گرامی
    شما یک مشکل دیگه هم دارید و ان اینه که با خواندن یک نظر که در تایید صد در صد دیدگاههای شما نیست٬ از همان اول جبهه می گیرید و بقول معروف اِکسایتت شده و بعضی از قسمتهای ان نظر را غلط خوانده و به دنبال ان برداشتتان غلط و بیشتر سعی می کنید که نظر را نخوانده٬ به مخالفت با او در ایید. به عنوان نمونه کُد اوردن از « نام امریکن انترپرایز » در نظر من بود که توضیح شما که بیشتر به مسخره کردن شبیهه است٬ هیچ ربطی به این گفته من یعنی « گروه بندی های سرهم شده قومی توسط «موسسه آمريکن اينترپرايز برای ايران»، نداشت .یا اینکه Open Ended ربطی به امریکن انترپرایز ندارد. مگه من گفته بودم ربط دارد؟
    توصیه می کنم نظرات را دقیق و تا به اخر بخوانید.

    از طرفی دیگه بحث کردن شما من را به یاد بحث های حزب توده ای ها می اندازد که زمانی که یک نفر از انها پرسشی می کرد یا نظری می داد که خوشایند انها نبود٬ اول با دوتا کنایه و بقول خودتان پرت کردن سنگ و کلوخ طرف را پوت داون کرده و بعد بحث را به تاریخ یا یک چیزی دیگه که ربطی به پرسش اصلی نداشت می کشاندند که بسیار هم جذاب و شنیدنی بود و این نتیجه را داشت که در اخر همه به پرسش کننده چپ چپ نگاه می کردند که انگار مرتکب جنایت شده . تازه به همین جا ختم نمی شد و پیغام و پسغام می فرستادند که شما بچه بورژوا هستید و این فوضولی ها به شما نیامده. البته چون حالا بورژوا شدن زیاد هم بد نیست و تمام کسانی که یک زمانی از کلمه بورژوا برای فحش استفاده می کردند امروزه برای بورژوا شدن ارام و قرار ندارند و خودشون را به هر دری می زنند از «تئوری توطئه٬ ایلومیناتی موجودات فضایی و فراماسونها » استفاده می کنند. روزگار عجیبیست نازنین

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اگر من نظر شما را منتشر نمیکردم؛ سخن شما درست بود. توده ای ها و فداییها و پیکاریها از روش یکسانی استفاده میکردند و اگر به نوشتهٔ پیشین خود مراجعه کنید این شما بودید که نوشته های ۳ نفر را که نام برده اید به افکار زمان فتحعلیشاه تشبیه نموده اید. اما من با شیوهٔ اندیشهٔ «ایلومیناتی» شما آشنایی دارم. در همین کامنت هم به جای توضیح بیشتر نظرات خود؛ به قول خودتان به پرتاب سنگ و کلوخ روی آورده اید. اکثر دوستانی که در اینجا نظری میدهند؛ تلاش دارند تا آنجایی که میتوانند به صورت گسترده ای به بحث دامن بزنند. اما گاهی دوستانی نیز پیدا میشوند که میخواهن فقط یک «سرفه» کنند و دیگران نیز به تفسیر «سرفهٔ مبارک» آنها بپردازند. من میگویم که بهتر است مسائلی را که میخواهید مطرح کنید به صورت گسترده برای ما توضیح دهید د تا بتوانیم بفهمیم.
      روزگار عجیبی نیست نازنین

      نازنینها عجیب هستند

      حذف