امیدوارم خوانندگان گرامی با مطالعهٔ دو مقالهٔ ترجمه شدهٔ پیشین؛ با بخشی از آنچه در لایه های زیرین تصمیم گیری ها میگذرد آشنا شده باشند. مطالعهٔ دقیق اظهارات مقامات غربی؛ روسی و مقامات نظامی رژیم اسلامی حاکم بر ایران و تمامی بازیگران منطقه ای؛ گاهی به طور آشکار و یا به صورت پنهان (مانند بکار بردن کلمات و جملات نمادین) حاوی پیامهایی هستند که میتوانند در شکل گیری ماجراهای آینده موثر واقع شوند.
همانگونه که از جمعبندی نکات کلیدی دو مقالهٔ ترجمه شده بر می آید؛ آقای اوباما در خانهٔ خود دچار بحرانی است که فشار افکار عمومی مردم آمریکا و همچنین تنش در میان نیروهای حزب خودش آنرا تولید کرده اند. اما ماجرا تنها به سوریه ختم نمیشود و مسئلهٔ تلاشهای هسته ای رژیم برای تولید سلاح هسته ای نیز به موازات معادلهٔ نبردهای سوریه ادامه دارد. بعضی از اخبار دلخوش کننده مانند رفع تحریم از بانکهای رژیم در اروپا و یا رفع تحریم سازمان کشتیرانی رژیم و شرکتهای تابع آنرا نباید جدی گرفت؛ زیرا اینگونه ماجراها هیچگاه قطعیت ندارند و همانگونه که چند ماه پیش این سازمانها آزاد بودند و سپس تحریم شدند و اکنون دوباره فعالیت آنها آزاد میشود؛ این روند میتواند برگشت پذیر باشد و شباهت زیادی به دستگیریهای فله ای مبارزین در سال ۸۸ دارد و زمانی که یکی از زندانیان آزاد میشود؛ خانوادهٔ او به خاطر احساس شادی؛ شاید دچار این توهم شوند که رژیم اسلامی مهربان شده است؛ در حالی که دستگیری؛ شکنجه و اعدام و آزاد نمودن تعدادی از دستگیر شدگان همیشه به عنوان یک روند تعریف شده و بخشی از بازیهای حاکمیتهایی از نوع حاکمیت کنونی ایران بوده است و خواهد بود. لذا تا زمانی که مسئله ای به صورت قطعی تمام نشده است نمیتوان حرکاتی مانند رفع تحریمهای کنونی را به عنوان «آغاز روند تنش زدایی» به حساب آورد و این حرکات میتوانند برای دنبال نمودن اهداف دیگری انجام شده باشند و حتی آنچه که به آغاز تنش زدایی شباهت دارد؛ میتواند طناب داری باشد که بعدها از آن استفاده شود.
اینکه حتی لحظه ای فکر کنیم که در دنیای قدرت سیاسی؛ کسی برای حیثیت خواهد جنگید اشتباه بزرگیست اما زمانهایی میرسد که برای حفظ منافع کلان؛ حتی مجبور به شرکت در نبردی که ظاهراً مسخره به نظر می آید شد و آمریکا اکنون در چنین شرایطی قرار گرفته و بحران موجود در آمریکا ناشی از هضم دشوار این مسئلهٔ پارادوکسیکال است.
حرکتهای پنهان رژیم جمهوری اسلامی
نبرد سوریه به موازات ماجراهای اتمی برای جمهوری اسلامی نه یک جنگ حیثیتی و نه برای «ابیل فض» و کفر و شرک و حرم زینب؛ بلکه نبرد مرگ و زندگی برای رژیم است اما با تمامی این احوال اگر حتی یک نفر پیدا شود که فکر کند رژیم اسلامی خواهد توانست از تمامی تواناییهای خود مانند موشکهای حزب الله و یا به طور مستقیم از موشکهای خودش استفاده کند؛ دچار خوش خیالی در حد حماقت است.
با اینکه بوق و کرناهای تبلیغاتی رژیم به صورت مداوم از قدرت نظامی سپاه پاسداران و بازوهای نظامی برون مرزی رژیم و استراتژی نبردهای نامتقارن و حمایتهای روسیه و چین و براه افتادن جنگ جهانی سوم برای تحمیق واطمینان خاطر بخشیدن به هواداران خود استفاده میکنند؛ اما خود میدانند که با اینکه جنگ به خودی خود یک نقطهٔ جوش است و زمانی جنگ آغاز میشود که ترحم پایان میپذیرد؛ حتی روند جنگ نیز نقطهٔ جوش خاص خود را دارد و تمامی تلاشهای اسرائیل در به پا ساختن سیستمهای دفاع ضد موشکی تنها جنبهٔ تدافعی ندارد؛ بلکه مفهومی بسیار بزرگتر در پشت آن نهفته است و آن مفهوم «بازداشتن جنگ از زسیدن به نقطهٔ جوش» است. خبری که در روزهای اخیر از تعطیل شدن تولید کلاهکهای هسته ای در اسرائیل منشر شد و متعاقب آن خبر آمادگی دهها موشک دارای کلاهکهای هسته ای برای شلیک هم به مفهوم بازدارندگی و هم اشاره به «نقطهٔ جوش جنگ» است.
به همین خاطر سران رژیم ناب محمدی اعم از رهبر فرزانه و اربابان روسی اش و اتاقهای فکری اش همه میدانند که رژیم اسلامی تنها حق دارد در سطح استفاده از نیروهای پیاده و زرهی و یا بمبارانهای ساده و موشکهای برد کوتاه.بجنگد. لذا حرکتهای رژیم حاکم بر ایران را باید در این چهارچوبی که برایش تعیین شده است بررسی نمود و حتی پنهان شدن در زیر عبای آقای ولادیمیر پوتین هم ارزشی ندارد؛ زیرا پرسش نخست این است که اگر ولادیمیر پوتین فرار کرد چه خواهد شد؟.
اکنون رژیم با براه انداختن کاروانهای گریه و زاری تحت نام پر طمطراق «تدبیر و دیپلماسی» توسط «حسن روحانی مهندسی شده» سعی در خریدن زمان دارد و رژیم در لایه های زیرین بر طبل جنگ در سوریه میکوبد
خبری که اخیراً در رابطه با واگذاری چهار پروژهٔ بزرگ عمرانی به سپاه پاسداران از طرف حسن روحانی شنیده شد؛ در واقع نه برای براه انداختن چهار پروژهٔ عمرانی؛ بلکه برای درست کردن پوششی تحت این عنوان برای سرازیر کردن بودجه های هنگفتی مضاعف بر بودجه های رسمی و غیر رسمی سپاه پاسداران است و رژیم در حال آماده شدن برای جنگ سرنوشت در سوریه بسر میبرد و عربدهٔ فرمانده سپاه پاسداران (عزیز جعفری) نیز با اینکه ظاهراً یک هشدار جدی به طرفهای مقابل به حساب می آید ولی در واقع باید هشداری برای مردم ایران به حساب آید و آن اینکه زمان برای رسیدن به نقطهٔ جوشی که ایرانیان در آن خواهند سوخت نزدیک میشود.
همانگونه که خوانندگان گرامی خبر دارند؛ سیل عظیم آوردن مزدوران شیعهٔ عراقی به ایران و گسیل کردن آنها به سوریه و عراق؛ پس از یک دورهٔ آموزشی کوتاه؛ چندی است که آغاز شده است و رژیم میخواهد از این بازهٔ زمانی برای انتقال هرچه بیشتر نیرو به سوریه استفاده نماید و چنین گمان میکند که نیروی پیاده تعیین کنندهٔ نهایی هر نبردی است. اما گویا داستان جزایر مجنون و سپاه محمد که چندین بار قتل عام شدند را فراموش نموده اند.
حرکتهای عربستان سعودی و اقمار شیخ نشین
عربستان سعودی نیز به نوبهٔ خود در حال گسیل نیروهای غیر رسمی و تسلیح ارتش آزاد سوریه مشغول است و در حال تبادل اطلاعاتی و با غرب و جلب نظر آنها برای دخالت مستقیم در سوریه است و آنچه که توانسته اند در این راه بدست آورند تسلیح نیروهای ارتش آزاد به سلاحههای مدرن تری است که در این بازهٔ زمانی در حال گسیل شدن به سوریه میباشد.
حرکتهای روسیه
روسها میدانند که این ترفند (کنترل سلاحهای شیمیایی) به زودی اثر خود را از دست خواهد داد؛ لذا در حال طولانی نمودن بازهٔ زمانی ایجاد شده هستند و از یک سو تلاش میکنند تا ارتش سوریه را تسلیح نموده و از سوی دیگر از رژیم ایران خواسته اند تا هرچه میتوانند نفرات بیشتری به سوریه گسیل دارند. روسها عمیقاً میدانند که دخالت نظامی غرب حتمی است و تنها منتظر زمانی مناسبتر هستند. روسها همچنین میدانند که حتی یک سرباز روس فدا نخواهد شد و به همین دلیل با دست و دلبازی و خرج کردن از کیسهٔ خلیفهٔ فرزانه در حال مانور دادن و انتظار برای دست آوردهای مجانی هستند. آنها میدانند که حتی برنده شدن در نبردهای موضعی به قیمت افلاس بیشتر رژیم اسلامی ایران خواهد انجامید و دست آنها را در بازیهای آینده برای گرفتن سهام بیشتر از رژیم اسلامی بازتر خواهد نمود. روسها و چینیها هرگز به کسی چیزی نداده اند و وضعیت جمهوریهای جدا شده از روسیه در دو دههٔ پیش آیینهٔ تمام نمای آیندهٔ رژیم رهبر فرزانه و مردم ایران است. امید روسها اکنون بیشتر متوجه پیروزیهای زمینی در سوریه است و این همان چیزی است که موجب شکست طرحهایش خواهد شد.
نگرانیهایی نیز که از طرف برخی تحلیلگران در رابطه با جنگ افزارهای رهگیری الکترونیکی روسیه بر سر زبانها افتاده است؛ بیشتر هوچیگری است؛ تا کاربرد عملیاتی در صحنهٔ واقعی نبرد. اگر روسها چنان قدرتی داشتند که ادعایش را میکنند حتی یک لحظه صبر نمیکردند و به طور مستقیم وارد نبرد میشدند.
نقطهٔ جوش فرا میرسد
سرنگونی یک فروند هلیکوپتر ارتش سوریه توسط جنگنده های دولت ترکهای عثمانی؛ تف سربالایی بود که بر پیشانی مثلث «پوتین-خامنه ای+بشار اسد» نشست. پرواز این هلیکوپتر برای سنجش درجهٔ حرارت موقعیت بود که بالهایش سوخت.
همیشه در چنین شرایطی که میتوان آنرا «صلح مسلح پر تنش» نامید؛ نیاز به یک حرکت موثر احساس میشود تا شرایط بازی را عوض کند و آنهایی که از ادامهٔ چنین شرایطی ناخرسند هستند؛ بیشترین تمایل را به سوی تغییر بازی دارند.
به نظر من اگر راهی پیدا نشود که بتوان فشار انباشته شده در جبههٔ ناراضیان را تخلیه کند؛ هر لحظه امکان وقوع حرکتی که شرایط را به شدت تغییر دهد وجود دارد. تغییر شرایط با چنین حرکتی؛ مثلث «پوتین-خامنه ای+اسد» را خواهد تارانید.
کژدم
کژدم گرامی با درود.
پاسخحذفاجازه تفکر را که به ما نمیدهید و هنوز در حال هضم تحلیل پیشین هستیم تحلیلی نویی ارائه میدهید و مجددا ما را به ارزیابی آن وادار می کنید.
سخنان شما کاملا با رویدادها و تحولات همخوانی دارد. هرچند اهداف بازیگران در جناح مخالف اسد نیز با یکدیگر متفاوت است ولیکن در یک هدف مشترک با یکدیگر همسو هستند و آن کوتاه کردن دست ایران از شامات است.
توافق اخیر روسیه و آمریکا در مورد سلاحهای شیمیایی اسد از همان ایتدا مخالفت گسترده بازیگران را به دنبال داشت و گفته های بعدی اوباما و کری و هولاند و فابیوس مبنی بر لزوم تصویب قطعنامه ای در شورای امنیت و مشخص نمودن مهلتی برای اسد در خصوص اعلام و انهدام ذخایر شیمیایی اش با اتکا به بند هفت دست روسها را نیز در گردو گذاشته است.
به نظر میرسد که روزهای آتی روزهایی سرنوشت ساز در سوریه خواهد بود و گزارش اخیر بازرسان سازمان ملل نیز خوراک کافی را جهت بی اعتبارنمودن روسها و جنایتکار بودن اسد و پخش فیلم های مربوط به حضور پاسداران ایرانی در سوریه و شریک جرم بودن ایران و اسد خبر از طرح سناریویی جدید میدهد که حتی اوباما را نیز مجبور به جلو رفتن نموده است.
همه در حال خرید زمان هستند. روسها و ایرانیها برای تجهیز اسد. آمریکا و اروپا برای اقناع ملتهایشان برای دخالت. سعودی و ترکیه برای تجهیز مخالفان و فرانسه جهت برعهده گرفتن نقشی نو در شامات.
به نظر میرسد که دارودسته خامنه ای و روحانی نیز به حساسیت موضوع پی برده اند. سخنان دیروز روحانی و امروز خامنه ای در مورد لزوم دور بودن سپاه از سیاست و قول واگذاری ثروتهای ملی به آنها ترس واقعی آنها را نشان می دهد. حتی اشاعه شایعات در مورد بستن تاسیسات فردو در قبال رفع تحریمها نیز در جهت دم تکان دادن برای غرب است که دست این جماعت را به خوبی خوانده اند.
به هرحال چنین پیداست که تحولات خاورمیانه مجددا در حال اوجگیریست و هیچ چیزی را نمیتوان به درستی پیش بینی نمود ولیکن آنچه که مشخص است اینست که کسی قادر به ارزیابی مسائل حتی در چند روز آتی نیست. شدت جنگ در سوریه و آرامش نسبی سیاسی در این روزها خبر از طوفان می دهند.
م.ر گرامی
حذفدر واقع این مطلب تحلیل جدیدی نیست و بیشتر نقش توضیحی در چهارچوبهای پیشین را دارد. در رابطه با ماجرای تعلیق سایت فردو نیز باید بگویم که آب سنگین اراک اهمیتی بالاتر دارد. اما در مجموع نمیتوان این بازیها را جدی گرفت. پیامهای دگانهٔ جنگ در سوریه و صلح در پشت میزهای گفتگو همخوانی ندارند و دیپلماسی از نظر اینها چیزی برای اتلاف وقت است. سپردن پروژه های کلان به سپاه پاسداران نشان از تزریق پولهای کلان به این ارگان نظامی برای سازماندهی جنگ است و شاید بتوان گفت که اصلی ترین رویکرد واقعی رژیم است و بقیهٔ حرفها و حدیثها نسیه و پا بر هوا هستند.