۱۳۹۰ شهریور ۲۱, دوشنبه

« خایه» بزرگترین مسئلهٔ زبانشناسی

شهر در امن و امان است. فعلاً خبر مهمی وجود ندارد که بتوان در بارهٔ آن « شرّ و ورّ» گفت لذا بهتر است در رابطه با مسائل فرهنگی و زبانشناسی صحبت کنیم. من بچهٔ بسیار مؤ دبی بودم ولی کلمات را درست ادا میکردم مثلاً به آفتابه؛ لیوان نمیگفتم و یا برای بشقاب از کلمهٔ سینی استفاده نمیکردم. زیرا فکر میکردم که اگر کلمات و اسمها را هر جوری که دلمان بخواد؛ استفاده کنیم دیگه سنگ روی سنگ بنا نمیشه و هیچکس حرف همدیگر رو نمیفهمه.
حدود ۹ سالم بود که از درخت سیبی که درحیاطمون بود افتادم زمین؛ ولی مثل گربه روی دوپام پایین اومدم. از درد شدید داد زدم: « ای وای خایه هام». مادرم که در حیات رخت میشست عوض اینکه بگه : پسرم چی شد؟ گفت: تو خیلی بی تربیتی. گفتم چرا؟ مادرم گفت : نگو خایه ام!!؟؟ گفتم : پس چی بگم؟ گفتش : این کلمه خیلی بی تربیتیه؛ عوضش میتونی بگی « پرتقال»!!. وقتی گفت پرتقال ؛ یاد سال قبلش افتادم که رفته بودیم « آمل».  فامیلی داشتیم که با یه « مازرونی» ازدواج کرده بود و توی حیاتشون درخت بلندی بود که چیزی شبیه پرتقال داشت که بهش میگفتند « دارابی». جاتون خالی میوه هاش خیلی بزرگ و آبدار و ترش و شیرین بود ( کمی بزرگتر از گریپ فروت). یه دفعه گفتم : مامان! میتونم بگم دارابی؟ مادرم گفت که « دارابی» دیگه چیه؟... خلاصه توضیح دادم... ولی مادرم پرسید که چرا دارابی؟ گفتم که:  آخه اگه چند ماه دیگه مهمون داشتیم و فصل پرتقال بود؛ اگه به مهمونا بگم بفرمایین پرتقال میل کنین خیلی بد میشه؛ چون میفهمن که پرتقال یعنی « خایه». حالا شاید « خایهٔ گوسفند» رو با «به به و چه چه» بخورن؛ ولی به من که برسه ترش میکنن و به شما فحش میدن که این چه بچه ای یه که تربیت کردین؟... شب که شد همه اش به رابطهٔ « دارابی» و « خایه» فکر میکردم و از خنده روده بر میشدم. راستی اگه ما همینطوری کشکی؛ اسم خایه رو بذاریم « دارابی» و اسم « کون» رو بذاریم مثلاً « قابلمه» و بعد از مدتی مردم به این اسمها عادت کنن؛ باز هم مسئله سر جاش میمونه؛ یعنی اگه شما بخورید زمین و بگید « ای وای دارابیام»؛ بازم بهتون میگن بی تربیت. ... آن شب فکر میکردم که اگه به جای این خایه ها دو تا « دارابی» آویزان بود!! چه چیزایی که تغییر نمیکرد؟؟!.... حتی با شلوار « کردی» هم نمیشد اومد بیرون. شلوار « لی» نمیشد پوشید. بسکتبال نمیشد بازی کرد؛ آخه چطور میتونی یک توپ به اندازهٔ دارابی را که پر از « باد» است؛ رو؛ توی سبد بندازی؛ در حالی که دوتا دارابی سنگین از پایین آویزون هستن؟ حتی نمیشه شنا کرد!! مثل لنگر میکشدت پایین!! اگه زمین خوردین با « دارابیهاتون» زمین میخورین؛ یعنی ورزش بی ورزش؛ رقص بی رقص. شاید تنها بتونین موسیقی نشسته اجرا کنین و بخونین: « این نه منم ؛ نه من؛ منم»؛ دقت کنید « این نه منم؛ نه من منم » ( یعنی از خود تهی میشوید).
شاید بتوان از مرحلهٔ « مؤدب» بودن هم فراتر رفت و به مرحلهٔ « تقدّس» رسید و هر کسی بر اساس باب میل خود « خایه هایش» را موسی و مسیح و محمد بنامد؛ تا به « الله» و« یهوه» نزدیکتر شود.
اکنون ما در چنین شرایطی هستیم. « سبز مذهبی» میخواهد حفظ رژیم کثیف اسلامی را با نام مودبانهٔ « اصلاح طلبی» در کون ( قابلمهٔ) ما فرو کند. البته شاید به جای کلمهٔ « کون»  بتوان نام « سید ابراهیم نبوی» را به کار برد؛ زیرا هم « طنز میریند» و هم به خاطر « سیّد » بودنش « مقدس» است. لذا برای عبور از مرحلهٔ « مودب» بودن به رتبهٔ « مقدس» بودن نام « سید ابراهیم نبوی» شایسته ترین نام؛ به جای « کون» باشد.
 یاران! .... هم رزمان! « شیوهٔ حاکمیت غربی» نامی است که میخواهند به جای « حکومت مردمی»  به ما بچپانند تا ما را بر اساس اندیشه های غربی؛ « مودب» جلوه دهند. به معنایی دیگر مانند مادر دهاتی من فکر میکنند که پرتقال را به جای واقعیت طبیعی « خایه» بر ما تحمیل کنند . دموکراسی یعنی داشتن حقوق شهروندی کاملاً یکسان برای تمامی ایرانیان؛ دموکراسی یعنی مسلح بودن مردم و خلع سلاح احزاب سیاسی؛ دموکراسی یعنی خانهٔ رایگان؛ یعنی بهداشت رایگان؛ یعنی تحصیل رایگان؛ یعنی ایران برای تمامی ایرانیان.

پاینده ایران؛ برقرار باد آیین ریشه ای؛ کوبنده و سر فراز تندر

کژدم

۱ نظر:

  1. آقا خایه و هویج وسط آن رابعد از سقوط پهلوی حاج آقا می نامند چرا اینقدر حاشیه رفته ای

    پاسخحذف