۱۳۹۰ شهریور ۱۳, یکشنبه

سخنی با مردم سرزمین آذربایجان


زمانی که برای سرکوب مردم تبریز که از همان آغاز راه خود را از راه خمینی ملعون جدا ساخته بودند؛ به بهانهٔ سرکوب « حزب خلق مسلمان » از کثیفترین مزدوران پاسدار « اصفهان » استفاده نمودند که لابد همان پاسدارها اکنون « اصلاح طلب» شده اند؛ با اینکه به حزب خلق مسلمان تعلق نداشتم؛ اما در درگیریهای خیابانی دستگیر شدم و مدت یک و نیم ماه در زندان تبریز بودم. آنزمان رئیس زندان تبریز مردک کثافت زنباره ای به نام « یزدانی » بود و دادستان انقلاب هم همین لجن مشهور و جنایتکار که اکنون از سردمداران « اصلاح طلبان مذهبی» میباشد یعنی « موسوی تبریزی» بود که اکنون مقام « آیت الله»  را هم به یدک میکشد. روزی که سفرهٔ صبحانه پهن بود و زندانیان دور سفره جمع بودند؛ برای هر یک دو عدد تخم مرغ و یک لیوان شیر و مقداری پنیر و نان بر سر سفره بود؛ که یکی از پاسدارهای کثیف کمیته برای طعنه زدن به زندانیان گفت : « ماشاءالله سفرهٔ معاویه پهن کرده اید» پیرمردی بسیار روشن ضمیر با طعنه به آن پاسدار گفت : « چرا میگویی سفرهٔ معاویه؟ بگو سفرهٔ امام حسن؛ زیرا سفرهٔ امام حسن همیشه از سفرهٔ معاویه رنگینتر بوده است. مگر تاریخ زندگی اهل بیت را نمیدانی؟». تبریز از همان زمان به بعد خلوت ترین نماز جمعه ها را داشت و هرگز خمینی و اعوان و انصارش روی خوشی از تبریز ندیدند. زمانی که « مدنی» به درک فرستاده شد تمامی مردم تبریز خوشحال بودند.
مردم تبریز به جنبش سبز روی خوشی نشان ندادند زیرا میدیدند که رهبری آن به دست کثافتهایی مثل موسوی و کروبی است و نیت آنها اصلاحات نیست و اگر میخواستند کاری برای ایران بکنند سالهای سال فرصت داشتند ولی در آن سالها یا به کشتار و یا به دزدی و چپاول مشغول بودند.
اکنون مردم آذربایجان به پا خواسته اند و این وظیفهٔ هر ایرانی در درجهٔ اول و هر « آذربایجانی» است که در سرتاسر ایران مردم سرزمین بابک خرمدین و ستارخان و کسروی را تنها نگذارند. مردم آذربایجان برای شوخی وارد میدان نمیشوند و برای هدر دادن « هزاران متر پارچهٔ سبز » به میدان نیامده اند. مردم آذربایجان برای به زیر کشیدن رژیم جنایتکاران اسلام و دزدان و غارتگران به میدان آمده اند.

یاشاسین شانلی آذربایجان

کژدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر