۱۳۹۰ شهریور ۲۶, شنبه

مصاحبه با یک « الاغ»

 شومن : جناب الاغ از اینکه وقتتونو میگیرم پوزش میخواهم و اگه لطف کنید اسم تونو بفرمایین من دیگه با شرمندگی الاغ خطابتون نمیکنم.
الاغ : از اینکه منو دعوت کردین بسیار ممنونم ولی باید بگم که « زمان» برای ما ارزشی نداره. اما در رابطه با نام؛ هم من و هم دوستانم؛ به همین نام سنتی راضی هستیم و فکر نمیکنم با عوض کردن اسم چیزی عوض بشه.
شومن : جناب الاغ؛ اینرو از این نظر مطرح کردم که در چند سال پیش تغییراتی توی صف الاغها به وقوع پیوسته و عده ای اینطرفی و عده ای اونطرفی شده اند و شما اکنون در حال ایفای نقش « الاغهای پیشرو» هستین. به همین لحاظ بهتره که اسم دیگه ای که شما رو از سایرین جدا کنه رو؛ انتخاب کنین.
الاغ : اینا اسماییس که شماها روی ما گذاشتین؛ الاغها همیشه الاغن؛ «پس رو» و «پیشرو» ندارن؛ الاغها فقط « صاحب» دارن. بهتره مثل همون اوایل اسمشو بزارین « امت واحده». سوالهای سخت سخت هم نکنین. اصلا ما هیچ فرقی با الاغهای اونطرفی نداریم اونها برادران و هم نژادهای ما هستن؛ فقط سوارهای ما فرق میکنن. قبلاً هم ماها با اونها توی یک طویله میرفتیم و باهم عرعر میکردیم. اما حالا سوارهای اونا همهٔ طویله ها رو گرفتن و فقط خودشون اونجا  عرعر میکنن و ما هم باید بریم پشت بوما عرعر کنیم. خودتون میدونین که چقدر سخته بری بالا پشت بوم.
شومن : آخه به نظر میاد شماها قیافه هاتون یک کمی با اونطرفی ها فرق میکنه؛ آیا به همین خاطر هم که شده بهتر نیست یه طوری خودتونو از اونطرفیها جدا نشون بدین؟
الاغ : اینکه قیافهٔ ما کمی عوض شده؛ همش تقصیر «سوار»های ماست؛ اونا صورت مارو یک کمی نقاشی کردن. من که نمیفهمم چرا؟ ولی یه روزی توی طویله بودم که از دوتا از « سوار»ها شنیدم که میگفتن اینجوری باشه بهتره؛ چون توجه جلب میکنه و از طرف دیگه خر تو خر نمیشه.
شومن : حالا چطوری شد که شما اینطرف رو انتخاب کردین و برادران شما اونطرف رو؟
الاغ : ما انتخاب نکردیم؛ ما معمولاً « صاحب» و « سوار» داریم. تازه قضیه هم به اون بزرگی نیس؛ سوارهای ما فقط میخوان که چند تا طویله داشته باشن که ماهارو توش جا بدن.
شومن : تا حالا متوجه شدین که چقدر دلربا تر به نظر میایین؟ تو رادیوها و تلویزیونها و مجله ها همه اش دربارهٔ شماها حرف میزنن؟
الاغ : ببین؛ من نمیدونم چند بار به شما بگم؛ که شما حالیتون بشه. سوارهای اونطرف میخوان که الاغ هاشون به شکل طبیعی و « سنتی» باقی بمونن. سوارهای ماهم دوست دارن ما رو نقاشی کنن. در حالی که الاغ همون الاغه. ما دوست داریم که همون «امت واحده»؛ دوباره احیا بشه. حال خیلی حرف زدیم... من گشنه ام شده... میتونین یه کمی آب و یونجهٔ «سبز» و یک کمی « نمک» برام بیارین؟
شومن : بله حتماً... ولی نمک برای چی؟
الاغ : اگه یونجهٔ سبزو خالی خالی بخوری « نفخ» میاره؛ ولی اگه بهش نمک بزنی نمیاره. من اینو به خاطر استودیوی خودتون گفتم که مجبور نشین پنجره ها رو باز کنین.
شومن : به هر حال با تشکر از حضور شما در برنامهٔ صدای دولت آمریکایی ها.
شومن رو به بینندگان : تا هفتهٔ دیگه ؛ با مصاحبه ای دیگه؛ اینبار با یک « گاو» شما را به خدا میسپاریم.

کژدم
 

۴ نظر:

  1. فارس مادر جنده

    پاسخحذف
  2. من آذربایجانلی یام. آذربایجاندا «امت واحده» چوخ آزدی.

    پاسخحذف
  3. تو شوونیست فارس منظورت به ما ترکها بود بی ناموس . ما شما فارسها را مچاله می کنیم . با یک چوخ گفتن هم کسی ترک نمی شه.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نه. منظورم سبزهای مذهبی که برادران حزب اللهی ها هستند و خودشان هم قبلاً حزب اللهی بودند است. من خودم ترک هستم و بچهٔ تبریز. از محلهٔ امیرخیز

      حذف