۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

دولت جدید لبنان و بحرانهای پیش رو

دولت جدید لبنان در شرایطی با فشارهای مضاعف رژیم حاکم بر ایران و رژیم بحران زدهٔ اسد؛ تشکیل گردید که اوضاع بسیار شکننده و بی ثباتی بر بخش بزرگی از منطقهٔ خاورمیانه حاکم است. این بحران چهره ای چند وجهی دارد و بدون درک گوشه و زوایای و اهدافی که در پشت پردهٔ « بهار عربی» نهفته است نمیتوان درک روشنی از روندی که در حال شکل گیری است و آنچه که در مسیر این « شکل گیری » میگذرد داشت. در این مقالهٔ کوتاه تلاش خواهم نمود که تا جایی که میتوانم به روشن نمودن قضیه بپردازم.

 مسئلهٔ کشور چین
کشور چین که زمانی معضل اتمی بود اکنون به یک معضل بزرگ در اقتصاد کشورهای اروپایی و آمریکا تبدیل شده است. این کشور که زمانی به بهشت سرمایه داران بین المللی تبدیل شده بود؛ توانست در حدود سه دهه با پذیرا شدن سرمایه گذاریهای بین المللی و کنترل و هدایت آن در جهت منافع ملی مردم چین؛ خود را به جایی بکشاند که اکنون قدرت دوم اقتصادی جهان نامیده شود. تبدیل شدن به قدرت دوم اقتصادی جهان مانند بردن مدال نقره در المپیک نیست. زیرا در مسابقات ورزشی هر قهرمانی که در مسابقه شرکت میکند چه ببازد و چه مدال طلا بگیرد؛ هیچ دخل و تصرفی در توانایی رقیبان خود نمیکند. اما در مسابقهٔ جهانی « رشد اقتصادی»؛ آنکه به مدال طلا و یا نقره دست می یابد؛ این مدال را به قیمت ضعیف شدن دیگران به دست آورده است. از سوی دیگراقتصاد کشور چین چنان با اقتصاد آمریکا و کشورهای اروپایی تنیده است که هرگونه خروج سرمایه های اروپایی و آمریکایی؛ منجر به بحرانی بسیار عظیم تر از «بحران اعتبارات» چند سال اخیر خواهد شد.  در واقع آنچه که اروپا و آمریکا با آن روبرو هستند یک « آچمز» اقتصادی و یا از نظر منطق ریاضی یک « پارادوکس » است و زیبایی این « پارادوکس » در اینجاست که گویا سربازان شما نه تنها اسیر دشمن هستند؛ بلکه با کمال میل به نفع دشمن کار میکنند و در ضمن از دشمن نیز متنفرند.
از سوی دیگر دولتمردان باهوش چین نیز از معضل بسیار بزرگی رنج میبرند؛ که آن؛ ادارهٔ یک اقتصاد چندین « تریلیاردی» است. ادارهٔ چنین اقتصاد عظیمی که در واقع دومین امپراطوری بزرگ « تولیدی و مالی » جهان است؛ باز هم هیچ شباهتی به حفاظت از مرزهای آبی و خاکی ندارد و هرگونه ماندگاری در مرزهای پیشین؛ میتواند موجبات بحرانهای مالی عظیمی را فراهم آورد که نهایتاً به یک « افول» بینجامد افولی که میتواند در عرض یک هفته تمامی ارقام میلیاردی را به صفر تبدیل کند. اما از سوی دیگر با توجه به رشد شهر نشینی در چین و با توجه به جمعیت یک و نیم میلیاردی آن سرزمین؛ شاید بتوان عمق فاجعهٔ بعد از بحران را درک کرد. بحرانی که اثرات مخرب آن شاید بیشتر از دهها بمب اتمی باشد. این است آن جایگاهی که چین بر یکی از قلل آن نشسته است.
نتیجه اینکه؛ هرگونه اتفاقی که بتواند مرزهای اقتصادی چین را محدود کند و یا موجبات عقب نشینی قدرت مالی چین را فراهم آورد؛ از نظر حکومت چین؛ دشمنی نابخشودنی و درنده خوی به شمار میرود. بنابراین عملاً آن انتظاری که از دولتمردان چین میرود؛ آن است که از گوشهٔ عزلت سیاسی بین المللی بیرون آید و نقش بزرگتری را در عرصه های جغرافیای سیاسی مناطق مختلف جهان بازی کند و یکی از آن مناطق؛ خاورمیانه؛ و مشخصاً مثلث « ایران - سوریه - لبنان » است.

عربستان سعودی
این کشور که تحت سلطهٔ بزرگترین « خاندان سلطنتی» جهان با تعداد اعضایی میان ۱۶ هزار و ۱۷ هزار نفر؛ اداره میشود؛ به هیچ وجه مایل نیست که در بازیهایی شرکت کند که میتوانند حاکمیت این خانواده را به خطر اندازند. 
خاندان سلطنتی عربستان؛ سالیان سال است که با پیشنهادات مبتنی یر « ایجاد اصلاحات » کشورهای غربی و فشارهای کم وبیش آنها روبروست. و از سوی دیگر شتر « هلال شیعی » هم در مقابل درش خوابیده است.
عربستان سعودی در این سالیان توانسته است با علم کردن « طالبان» و « القاعده» و کمک به پاکستان و از سوی دیگر « القاعدهٔ عراق» و « سومالی» و «حکومت اخوان المسلمینی سودان» و همزمان در کنار حسنی مبارک و سلطان اردن و نقش مهمی که در « اوپک» دارد؛ بازیهای چند وجهی پیچیده ای را در عرصهٔ بین المللی بازی کند؛ که رد پای آنها را میتوان در تمامی اضلاع متناقض این بازی چند وجهی رصد کرد. انفجار پایگاه آمریکاییها در عربستان با عملیات مشترک سپاه قدس و القاعده؛ انفجار برجهای دوقلو با همکاری لجستیکی رژیم اسلامی ایران و سربازان القاعده؛ به راه انداختن طالبان افغانستان با کمک پاکستان برای زیر فشار قرار دادن رژیم شیعی حاکم بر ایران؛ کشتار شیعیان پاکستان و جلوگیری از شکل گیری بخشی از « هلال شیعی » در پاکستان؛ گسیل نیروهای «سلفی - جهادی» از طریق سوریه و اردن به عراق برای جلوگیری از شکل گیری حاکمیتی شیعی و از سوی دیگر جنگیدن در کنار سپاه قدس برای به زانو در آوردن نیروهای آمریکایی مستقر در عراق. اعمال نفوذ در لبنان و کمک به لبنانیها برای بیرون راندن ارتش سوریه از لبنان و گفتگوهای محرمانه با اسرائیل و دهها نوع از اینگونه بازیهای چند وجهی که خدا میداند با چینیها و روسها و کرهٔ شمالی نیز چه معاملات و هماهنگی هایی انجام داده اند؛ دو هدف را دنبال میکرد :
الف : جلوگیری از تشکیل « هلال شیعی » و قدرت گرفتن رژیم شیعی حاکم بر ایران.
ب : جلوگیری از امکان به واقعیت پیوستن تئوری « خاورمیانهٔ بزرگ ».
« خاورمیانهٔ بزرگ » نامی است که سالهای سال است با آن آشنا هستیم. این نام « اسم رمز» استراتژی کلان و مشترک منطقه ای آمریکا و اروپا است. شایعه های زیادی هم در رابطه با آن شنیده ایم؛ مانند نقشه های جغرافیایی گوناگون کشورهای جدید التاسیس که از دل کشورهای موجود بیرون خواهند آمد. ( مانند کشورهایی که بعد از جنگ اول جهانی؛ از دل امپراطوری عثمانی بیرون آمدند).
ترکیهٔ عثمانی

این کشور بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از میان رفتن  ضروت ژئوپولیتیک «کمر بند سبز اسلامی» که بوجود آمدن جمهوری اسلامی ایران نیز در آن چهارچوب تعریف و پذیرفته شده بود؛ توانست وضعیت اقتصادی خود را در سایهٔ فروپاشی اقتصاد ایران توسط حاکمیت ننگین اسلامی حاکم بر ایران؛ بهبود بخشد و کامیونهای ۱۰ تُنی « مان» ترکهای عثمانی که سرعتشان بیشتر از ۵۰ کیلومتر در ساعت نبود؛ بعد از مدتی بسیار کوتاه به تریلر های ۲۴ چرخ  « اسکانیا» و « ولوو» با ظرفیتهای بسیار بالاتر و سرعت ۱۲۰ کیلومتر در ساعت تبدیل شده و چند سال بعد تبدیل به « اروپای ایرانیها» گردد و در دوران « سردار سازندگی» فروشگاههای « شهروند» با کپی برداری از فروشگاههای زنجیره ای ترکهای عثمانی بوجود آمدند.
ترکیه که از سال ۱۹۵۲ به عضویت « ناتو» در آمده بود؛ به غیر از بازسازی ارتش خود در ازای گذاشتن خاک خود اختیار اروپا و آمریکا چیزی به دست نیاورد و در سال ۱۹۸۰ نیز دور دوم بازسازی ارتش خود را به کمک « ناتو» شروع نمود ( همزمان با بوجود آمدن جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی پاکستان توسط ضیاءالحق و باز هم همزمان با حکومت اسلامی افغانستان. در منطق ریاضی تصادف را «همزمانی دو واقعه» مینامند و همزمانی چهار واقعه در یک منطقهٔ مشخص  تقریباً مانند « شیر مرغ »  نایاب است. ).
اکنون ترکیهٔ عثمانی  از نوعی دیگر است و با آنکه هنوز کشور فقیری است و فساد اداری مانند شپش از سر و رویش بالا میرود؛ قابل مقایسه با ترکیهٔ ۳ دههٔ پیش نیست. محصولات ترکیه اکنون بخشی از بازار کشورهای فقیر و بخش ناچیزی از بازار کشورهای ثروتمند را گرفته است و نگاهی رو به جلو و پیشرفت و نفوذ در بازارهای کشورهای خاورمیانه را دارد.
ترکهای عثمانی همیشه به دلارهایی که از طرف رژیم اسلامی حاکم بر ایران به اقتصاد بیمار آنها تزریق میشود؛ احترام میگذارند و بنگاههای مالی و تجاری زیادی را برای دلالی کالاهای مورد نیاز رژیم و ارائه خدمات پولشویی برای در آمدهای وزارت اطلاعت و سپاه قدس از طریق ترانزیت مواد مخدر به اروپا و صدها کثافتکاری دیگر بین المللی آنها در اختیار رژیم  اسلامی ایران قرار داده بودند. ترکهای عثمانی همچنین برای عقب نماندن از قافلهٔ بازیهای نوع « پاکستانی» برای سر کیسه کردن بیشتر اروپاییها و آمریکا؛ مانورهایی هم دادند که ماجرای میانجیگری بین اسرائیل و سوریه و سپس سناریوی کشتی« ماوی مرمره» و سپس برگزاری مانورمشترک نظامی با « چین» اوج آن بود. ولی با دیدن اولین طلایه های « بهار عربی» فهمیدند که به جای رفتن به سراغ « دله دزدی و آفتابه دزدی» بهتر است به افقهای دورتری بنگرند و به همین دلیل هرچند که اندکی دیر؛( اما هنوز به موقع ) وارد بازی « بهار عربی» شوند. ترکهای عثمانی در پس پردهٔ « بهار عربی» چیزی را میبینند که قرنها از ذوق دیدن آن در خواب؛ به خاطر شدت ذوق؛ از خواب پریده اند. فرود آوردن دو هواپیمای رژیم اسلامی « دلار بار» و سپس به دست گرفتن نقشی کوچک درنبرد لیبی و اکنون با حرکتی پر شتاب تر و پر رنگتر در نبرد سوریه؛ نشان میدهد که ترکهای عثمانی بوی کباب را به خوبی دریافته اند.

روسیه

روسیه در این ماجرا تنها نگران از دست دادن بازار اسلحه است و گرنه از نظر اقتصادی رقمی نیست که بتواند برای خود نقشی اساسی ترسیم کند. روسها منطقهٔ نفوذ را طبق عادات دیرین از دید « منطقهٔ نفوذ نظامی» مینگرند و آنچه هم که به الاغهای حاکم بر ایران یاد داده اند در همین حدّ است. بنا براین کنار کشیدن روسها از ماجرای « بهار عربی» گام به گام  خواهد بود و نقش موی دماغ و دزد سر گردنه را بازی خواهند نمود و بعد از گرفتن یک کاسه آش ادامهٔ بازی را واگذار خواهند نمود.

اسرائیل

اسرائیل به عنوان کشوری که دارای بالاترین قدرت علمی و تکنولوژیک در منطقهٔ خاورمیانه به شمار میرود. آرزوهایی داشت که اکنون با وزیدن باد « بهار عربی» در حال پر پر شدن است. اکنون کشورهای اروپایی و آمریکا از اسرائیل میخواهند که با دست زدن به گذشتهای درد آور و باز گشت به مرزهای پیش از جنگ ۶ روزه؛ در بهار عربی شرکت جوید و از موقعیت علمی و تکنولوژیکی خود برای ایفای نقشی بسیار سود آور حد اکثر استفاده را ببرد. این پیشنهاد ضمن آنکه خیلی « شکلاتی» به نظر میرسد؛ اما بسیار دور از رویاهای استراتژیک اقتصادی اسرائیل است و هنوز به آن وعده ها به چشم « آواز دهل شنیدن از دور » نگاه میکند و همچنان بسار محافظه کارانه قدم بر میدارد. اما اسرائیل نهایتاً یا باید با نقش جدید خود که برایش ترسیم شده است کنار بیاید و یا منتظر عواقب بسیار دردناکتری در مقایسه با « گذشتهای دردناک باشد». اسرائیل به خوبی میداند که حتی اگر « لابی »های خود را با تمامی قدرت وارد میدان کند؛ نخواهد توانست استراتژی « خاورمیانهٔ بزرگ» را به چالش بکشد. زیرا اهدافی که « خاورمیانهٔ بزرگ» در پی آن است حتی از موجودیت اسرائیل؛ بسیار مهم تر است. 

ایران و سوریه

رژیم اسلامی ایران و رژیم اسد؛ بیشتر در پی « حفظ خود » هستند. رژیم اسلامی حاکم بر ایران؛ اساساً تمامی تخم مرغهای خود را در سبد « حفظ خود» گذاشته است و استراتژی کلان بوجود آوردن « هلال شیعی»  تنها برای تضمین « حفظ خود» بوده است و اگر هم تاکنون شاهد حرکات هوشمندانهٔ سپاه قدس در راه ساختن این دژ استراتژیک بوده ایم؛ این هوشمندیها تنها جنبهٔ « تکنیکی» داشته اند و افرادی مانند « قاسم سلیمانی» که با القابی دهان پرکن مانند « استراتژیست» نام برده میشوند؛ تنها « تکنیسین» هستند و در تمامی این ۳۲ سال؛ مانند موریانه خاک ایران را به توبره کشیده و هزینهٔ ساختن « مناطق نفوذ نظامی» نموده اند و تمامی هنرشان اجیر کردن مزدورانی بوده است که چشم انتظار چمدانهای پر از دلار رژیم بوده اند.
اکنون موقعیت تعرف شدهٔ رژیم اسلامی حاکم بر ایران و خاندان اسد در یک جملهٔ کوتاه خلاصه میشود :« دفاع و مقاومت برای حفظ خود».

لبنان

لبنان به عنوان منطقهٔ نفوذ مزدوران رژیم حاکم بر ایران و سوریه؛ برای حفظ اربابان خود و در نتیجه حفظ خود؛ اکنون دولت لبنان را با حضور حد اکثری « حزب الله لبنان» تشکیل داد. اکنون حزب الله لبنان به عنوان حاکم مطلق لبنان به شمار میرود. اکنون دولت لبنان به عنوان عضوی از سازمان ملل متحد میتواند وارد معادله شود.به بیانی دیگر درگیر شدن با حزب الله لبنان به مفهوم جنگ با دولت قانونی لبنان است. اکنون نیروهای حزب الله لبنان و ارتش رسمی لبنان تحت یک فرماندهی واحد قرار دارند. اما همانگونه که دولت سعد حریری با یک « گوز» باطل شد. دولت جدید نیز میتواند به همان سرنوشت مبتلا شود. زیرا ساختار جمعیتی لبنان « قبیله ای » و « عشیره ای » است و مواضع این قبایل بسیار سریع میتواند تغییر یابد و سر نخ اصلی این تغییرات نیز در ماندگاری و یا سرنگونی رژیم اسد نهفته است.

خاورمیانهٔ بزرگ

خاورمیانهٔ بزرگ یعنی « چین جدید» در حاشیهٔ دریای مدیترانه و دریاهای سرخ و سیاه. خاورمیانهٔ جدید یعنی جمعیتی گرسنه به وسعت ۲۴۰ میلیون نفر ( بدون احتساب عربستان سعودی و شیخ نشینها). خاورمیانهٔ جدید یعنی محلی امن برای سرازیر شدن سرمایه های بین المللی جهت راه اندازی تولید ارزان قیمت برای بوجود آوردن «کانون جدید اقتصادی» که بتواند « اقتصاد چین» را به چالش بکشد. خاورمیانهٔ جدید یعنی « اقتصادی بزرگ» اما با « رهبریت  چند گانه ». اقتصاد چین یعنی « اقتصادی بزرگ در اختیار رهبریت واحد» و این آن چیزی است که چین باتمامی «تواناییهای ممکن» در برابرش خواهد ایستاد. خاورمیانهٔ جدید یعنی به خواب رفتن دوبارهٔ « اژدهای بیدار شده».
کانون سوم اقتصاد بزرگ که اروپا و آمریکا در پی بنای آن بودند؛ « هندوستان» بود که به آن « فیل خفته» اطلاق میشد. اما پروژهٔ هند؛ با اینکه نقشی مهار کننده در برابر چین داشت؛ چندان آش دهن سوزی هم به حساب نمی آمد. زیرا هنوز مسئلهٔ « رهبری واحد» در هند نیز وجود دارد. بعد از اینکه نظر اروپا و آمریکا به طرف هند معطوف شد؛ دو اتفاق بزرگ رخ داد :
الف : اضمحلال کامل ببرهای تامیل در سریلانکا؛ برای تضمین امنیت.
ب : شدت گرفتن « جنبش کمونیستی مائوئیستهای هند» که از طرف « چین» کلید خورد و مناطق غربی هندوستان را بسیار نا آرام کرد. ( نا آرامی آن چیزی است که سرمایه از آن میگریزد)
اکنون باید دید که عربستان سعودی تا چه حد میخواهد و میتواند در برابر « خاورمیانهٔ بزرگ» مقاومت کند و تا کجا با چینیها شانه به شانه خواهند رفت؟ علی عبدالله صالح یمنی؛ به خاطر مقاومت بیش از حدّ به « آر پی جی غیب» دچار شد. قذافی هم در صحراهای لیبی با جماعت موریانه ها هم آشیان شده است.
پروندهٔ ترور « رفیق حریری» همچنان منتظر فرمان ایستاده است؛ تا گشوده شود و منتظر اشاره به گوشهٔ چشمی از طرف عربستان سعودی است. خانوادهٔ سلطنتی ۱۷۰۰۰  نفری عربستان سعودی میدانند که این شتر در برابر «خانهٔ قمر خانم» آنها نیز خواهد خوابید و به همین دلیل شاید راضی به گشوده شدن پروندهٔ رفیق حریری هم نباشد. پرونده ای که برای شنیدن نتیجهٔ تحقیقات آن؛ تا چند ماه پیش « له له » میزدند.

کژدم










هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر