سرپیچی نظامیان سوریه از فرمان آتش به سوی مردم؛ هرچند که پیشتر نیز اتفاق افتاده بود اما اینبار گستردگی بسیار بالایی داشته است که کشتار بیش از ۱۰۰تن از آنان توسط ارتش؛ بیانگر گستردگی آن است و این تنها نخستین طلایهٔ نتایج نشست گروههای اپوزیسیون در آنتالیا است. هرچند که سرپیچی از فرمان آتش به سوی مردم بیدفاع؛ به تنهایی گام بزرگی در جهت تزلزل در درون نیروهای ارتش رژیم کثیف اسد میباشد؛ امّا هنوز چهره ای مسالمت آمیز دارد. در گامهای بعدی نیروهای ناراضی ارتش یاد خواهند گرفت که به جای نافرمانی؛ نیروهای وفادار به اسد را زیر آتش بگیرند. اخوان المسلمین با اعلام اینکه حکومت بعد از اسد حکومتی اسلامی نخواهد بود؛ تصمیمی بسیار عاقلانه اتخاذ نمود و گامهای لرزان سایر گروههای مبارز را که از نتیجهٔ نهایی مبارزات اندیشناک بودند را استوار نمود. جمعهٔ آینده آبستن یک جهش در سطوح مبارزاتی مردم سوریه بر علیه رژیم کثیف سوریه است. احتمال کشیده شدن مبارزات مردمی به «دمشق» و «حلب» بسیار بالا است. در صورت کشیده شدن مبارزات مردمی به دمشق و حلب؛ رژیم سوریه مجبور خواهد شد که نیروهای وفادار به خود را که اساساً « علوی» هستند را از سایر نقاط به مرکز فراخواند. از چندی پیش نیز سفارتهای سوریه در کشورهای گوناگون از علوی های ساکن سایر کشورها خواسته است که به سوریه باز گشته و در سرکوب مخالفان نقش ایفاء کنند و این درخواست با موافقت عده ای از علویها مواجه شده است که از چندی پیش به سوریه باز گشته اند و در درون ارتش و نیروهای لباس شخصی سازمان یافته اند که خود نشانگر وحشت عمیق رژیم خانوادهٔ اسد از آیندهٔ نکبتبار خویش است.
در هفته های آینده ؛ شاهد عقب نشینی گستردهٔ ارتش از شهرهای کوچک و روستاها و تمرکز در شهرهای کلیدی دمشق و حلب و لاذقیه ( لاکتیا) خواهیم بود و بعد از چندی جبهه بندی نبرد « لیبیایی» خواهد شد. علویها هر چه بیشتر برای ماندن در حاکمیت تلاش کنند؛ به عاقبت خونبار « قتل عام» نزدیکتر خواهند گردید. زیرا در دنیای « تسنن» علویها را از فرقه های اسلامی به شمار نمی آورند و « موسی صدر» آخوند شیعه؛ اولین کسی بود که همزمان با فاجعهٔ ۵۷ علویها را به عنوان فرقهٔ اسلامی قلمداد نمود و علت آنهم تدارک دیدن استفادهٔ ابزاری از آنها برای ساختن دژ « هلال شیعی» بود.
حاکمیت «مذهبی-شیعی» عراق که در انتخابات پیشین نیز با تهدید ها و ترور مخالفین و فشارهای رژیم کثیف حاکم بر ایران؛ توانست به سختی دوباره حکومت را به دست گیرد؛ بعد از فروپاشی رژیم خاندان اسد دچار تزلزل شده و بازی را خواهد باخت. و سپس نوبت رژیم تازی پرستان حاکم بر ایران خواهد رسید که تا آن زمان بسیار بیش از این؛ تضعیف خواهند گردید.
لازم به ذکر است که رژیم کثیف اسلامی حاکم بر ایران؛ مانند قذافی و خاندان اسد دارای پشتوانه های « قومی» و یا « قبیله ای» نیست و با بی آبرو شدن هرچه بیشتر روحانیت شیعه در میان مردم؛ و آغاز قیامهای مردمی بسیار ساده تر دچار فرو پاشی خواهد گردید و حتی بسیاری از آخوندها برای اینکه زندگی کثیف و انگلی خود را نجات دهند؛ از این رژیم تبری خواهند کرد. اکنون نیروهای آزادیخواه باید « سبز مذهبی» را از خود برانند؛ زیرا این جماعت آخرین سنگری است که رژیم پشت آنها سنگر خواهد گرفت. ایزوله کردن « سبز مذهبی» و افشای نیات پلید آنها در رابطه با نجات جمهوری اسلامی از ورطهٔ سرنگونی؛ گام بسیار مهمی در جهت آیندهٔ جنبش دموکراسی خواهی است. « سبز مذهبی» تنها جریانی است که سعی خواهد نمود « پاسداران جلاد» و بسیجیها را از چنگال عدالت فرار دهد.
کژدم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر