۱۳۹۰ خرداد ۱۳, جمعه

دلیل شکست پروژهٔ هلال شیعی در پاکستان

نظریه تشکیل « هلال شیعی» که از طرف بنیان گذار جمهوری ننگین اسلامی مطرح شد. و هدف نهایی اش اعمال رهبری بر کشورهای اسلامی بود و هر آنچه تاکنون بر سرزمین ما رفته است را میتوان « هزینه » های این نظریه دانست. تنها خامنه ای و رفسنجانی و خمینی نبودند که به دنبال آن بودند؛ بلکه تمامی تلاشهای اصلاح طلبان کنونی نیز در دوران حاکمیتشان بر روی آن متمرکز بود و هنوز هم از آن دفاع میکنند. تصویر های زیرین که صحنه های کشتار و سلاخی شیعیان توسط سلفی ها میباشد تنها دلیل فروکش « تب شیعه گری» در پاکستان بود.


اینها تنها گوشه ای کوچک از اجساد انسانهای بدبختی هستند که عقیده به « گلّه » بودن دارند و بوسیلهٔ « گلّه»ای دیگر سلاخی شده اند. گلّهٔ شیعیان در این جنگ به گلّهٔ سلفی ها باخت.
بعدها « سپاه قدس» با مسلح کردن هر دو دسته از گلّه ها در عراق؛ آنان را به جان مردمانی انداخت که تنها فکرشان تهیّهٔ یک لقمه نان برای خانواده شان در وانفسای بعد از فروپاشی حکومت صدام بود. هلال شیعی با چنین جنایتهایی ساخته شد و اکنون در حال فروپاشی است.
قاسم سلیمانی هنوز امتحانش را در رویارویی با « نظامیان حرفه ای آمریکا » نداده است. دلیریهای او به خاطر بوجود آوردن صحنه های مشابه در عراق است. قاسم سلیمانی بیش از هر کسی میداند که زمان عزیمت به دوزخ فرا رسیده است.
صحنه هایی که میبینید همان صحنه هایی است که در صدر اسلام توسط « گلّهٔ مومنین محمد» بوجود می آمد و اگر اکنون تکرار میشود تنها به خاطر « احکام آسمانی قرآن و سنت محمدی» است. این تمامی اسلام است. مزخرفات فلسفی و عرفانی بعدها به آن اضافه گردید و هیچ ربطی به اسلام ندارند.
مردم ایران نیز گوشه هایی از این سیاست اسلامی را در کشتارها و سرکوبهای ۳۲ سال اخیر و نسل جدید نیز بعد از انتخابات سال ۸۸ به چشم خود دیدند. با چنین دشمن خون آشامی تنها باید به زبان خودشان سخن گفت. این راهی است که دژخیمان اسلامی در آینده نیز در برابر آزادیخواهان در پیش خواهند گرفت؛ همانگونه که در سوریه در پیش گرفته اند. اگر دشمنان ما سطح نبرد شان در اینچنین سطحی است؛ تنها با کشاندن نبرد به سطحی برابر و بالاتر از آن میتوان به پیروزی  رسید. این راهی است که آنان آغاز کرده اند و اگر پاسخی در همان سطح دریافت کنند؛ هیچ گناهی بر گردن جنبش آزادیخواهی نخواهد بود. آنها میدانند و ما هم نیک میدانیم که در جنگ حلوا پخش نمیکنند مگر حلوای مردگان دشمن را.
اما آنهایی که به نام « بابک » افتخار میکنند و به زیارت دژ بابک میروند و با او تجدید پیمان میکنند؛ باید بدانند که بابک مردم را به « راهپیمایی کشک و پشم و سکوت» دعوت نمیکرد؛ بابک از ایرانیان هرگز نخواست که بر شمشیر خونین دشمنان گل بیاویزند. بابک از ایرانیان میخواست که « تازی پرستان» مسلّح و تحت امر خلیفهٔ بغداد را قتل عام کنند. اکنون اگر به فکر تجدید پیمان با بابک هستید؛ او از ما میخواهد که به همان شیوه با تازی پرستان مسلح و تحت امر « ولی فقیه» رفتار کنیم تا ریشهٔ این عفونت ۱۴۰۰ ساله برای همیشه بخشکد. فرار کردن از عفونت « ولایت فقیهی خامنه ای» و دست به دامان « عفونت ولایت فقیهی سبز مذهبی» شدن که به عنوان « گذار مسالمت آمیز» به خورد جنبش داده میشود؛ نه تنها راه چاره نیست بلکه به این خاطر تئوریزه شده است که بر اریکهٔ قدرت ماندن را برای  « تازی پرستان» تضمین نماید که از آن به نام « کیان اسلام» یاد میکنند.

کژدم 

۶ نظر:

  1. http://digarban.com/node/1231

    این دوست ما آقای کژدم ! که ذیل هر مطلبی در این سایت کامنت ایشان معمولا به عنوان اولین کامنت درج می شود چند اشکال بزرگ دارد که به شدت روی اعصاب آدم می رود و یک جورهایی تبدیل به زگیل هر مطلب خبری سایت دیگربان شده است .

    اولن اینکه ایشان از آن افرادی است که فکر می کند خیلی می داند. مثل بعضی از راننده های تاکسی، مخصوصا مسن تر هایشان که چون در طول روز با اقشار مختلفی از مردم سر و کار دارند و عموما اخبار و شایعات و تحلیل های من در آوری و عوامانه و نهایتا در بهترین حالت، تکرار نظرات کانال های ماهواره ای را از همه ی این مسافران می شنوند، آن را به خورد دیگر مسافران می دهند و اگر یک مسافر بیکاری هم در تاکسی بحث شروع کرد، چنان با حالت پدر خوانده وار و همه چیز دانی با او صحبت میک نند که آن بنده خدا حتا با فرض داشتن تحصیلات آکادمیک و تجارب علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ... ، در جا یخ می زند از این همه اعتماد به نفس کاذب و احساس دانایی و ترجیح میدهد بحث را ادامه ندهد .

    دوم اینکه اکثر حرف هایش بدون هیچ گونه استناد است و به قول معروف کیلویی و عوامانه و با حدس قریب به یقین می توان گفت که ایشان نه سواد آکادمیک-تجربی سیاسی دارد و نه حتا از اجتماع و توده ها چیزی می داند و فقط بنده را یاد پدربزرگ هایی می اندازد که از لحاظ دستوری زمان برایشان 4 قسمت دارد و نه 3 قسمت :
    زمان حال / زمان گذشته / زمان آینده / و زمان شاه !

    ثالثا به گمانم ایشان من باب برآورده شدن حاجت مهمی در زندگی اش نذر کرده که ذیل هر مطلبی در دیگربان نظر دهد و می توانم ایشان را در ذهنم تصور کنم که پای پی سی یا لپ تاپش نشسته و با چشمانی گرد شده منتظر قرار گرفتن خبری در خروجی سایت است تا مبادا مغفول مانده و ایشان اولین نظر را در آنجا ندهد و یا به قول جاهلان، تپه ی فلان نکرده ، باقی نگذارد !
    در بهترین حالت می توان متصور شد که منظور ایشان از این کار، با توجه به درج آدرس وبلاگش به ضمیمه ی نظرات مفیدش! در سایت دیگربان، جمع کردن چند بیننده برای افاضاتی مشعشع در وبلاگ بسیار جالبش می باشد و لا غیر !!

    در آخر باید بگویم که، بنده به ایشان به عنوان یک خواننده سایت دیگربان و یک هموطن، احترام می گذارم و یادآور می شوم که این نوشته، منافاتی با حقوق حقه ایشان برای ابراز نظر در دیگربان و یا هر فضای حقیقی یا مجازی دیگری ندارد.

    ولی نظرات ایشان بنا به دلایلی که در بالا عرض کردم، در ذیل مطالب این سایت مرا بسیار برآشفته می کند و بدینوسیله و با سعی در رعایت احترام بر آن شدم که این نوشته را به عنوان یک کامنت، جهت انتشار بفرستم و خواهشمندم که این نظر را منتشر بفرمائید .
    پیشاپیش از اینکه این نظر ، به مطلب درج شده ارتباطی ندارد، از شما و خوانندگان سایت عذرخواهی می کنم.

    پاسخحذف
  2. نظری که در بالا و با نام ناشناس مشاهده میکنید از طرف یکی از حزب اللهی های قدیم ( یعنی همان نسل «یا روسزی یا تو سری») که اکنون سبز اللهی نامیده میشوند و به « ولایت فقیه نرم» وهمان کثافات معده از قبیل حلیة المتقین اعتقاد دارند و یا به یکی از برادران دینی شان یعنی حزب اللهی های کنونی که به « ولایت فقیه سخت» معتقدند نوشته شده است و چون هنوز دلشان خنک نشده است به وبلاگ هم فرستادند که منتشر شد.لازم به تذکر است که نظرات ایشان که پر از دلایل مستدل است و هیچ شباهتی هم به هوچیگری شیعی ندارد؛ در مقابل نظر من منتشر شده بود که در زیر می آید :

    چه کسی در انتخابات ۸۸ تقلب کرد؟

    میگویند که احمدی نژاد پیش از انتخابات ۸۸ به ۹ میلیون نفر و به هر نفر ۸۰ هزار تومان پول داده است و منظورشان این است که ایشان ۹ میلیون رای از این طریق به دست آورده است؛ اما مسئله این است که آن ۹ میلیون نفر تنها نیستند و خواهر و مادر و زن و یا شوهر دارند بنا بر این تاثیر آن پول ها باید بسیار بیشتر از ۹ میلیون رای بوده باشد.

    از سوی دیگر یکی از سخنگویان «مجاهین انقلاب اسلامی» طی مصاحبه ای که با رادیو آلمان داشت گفته بود که علاوه بر آن مسئلهٔ پخش سیب زمینی هم به رای آوردن احمدی نژاد خیلی کمک کرده بود و اگر چند میلیون نفر هم برای سیب زمینی رای داده باشند آن وقت باید گفت که طبق حرف خود سبزهای مذهبی؛ احمدی نژاد بایستی بین ۱۵ تا ۲۰ میلیون رای آورده باشد.

    این را من نمی گویم و فقط بر اساس گفته های سبزهای مذهبی «استنتاج منطقی» می کنم. حالا سبزهای مذهبی یا باید به حرف های طرفداران خامنه ای استناد نکنند (چون از نظر ریاضی خیطی بالا می آید) و یا اینکه اگر استناد می کنند راست و پوست کنده به مردم بگویند که بعد از انتخابات ۸۸ هوچی گری فرموده اند و موسوی برنده نشده بود. اما مسئله این است که هنوز یک جنازهٔ دیگر بر روی زمین مانده است و آن اینکه: تمامی این ترفندها با نظر مثبت «ولی فرزانه» انجام گرفته بودند؛ زیرا ولی امر مسلمین جهان فکر می کردند که آنچه را که در آسمان دنبالش بودند بر روی زمین پیدا کرده اند و در خطبهٔ نماز جمعه هم شدیداً از آرای احمدی نژاد دفاع فرمودند و حتّی آنهایی هم که سیب زمینی پخش میکردند همین بسیجی ها بودند.

    حالا هم همان سیب زمینی پخش کن ها به احمدی نژاد می گویند که آن رای ها را ما برایت جمع کردیم. لذا هم دهندهٔ رای و هم شمارندهٔ رای خود آقایان «ولایت زده» بودند. حالا می خواهند بگویند که «خامنه ای» تقلب نکرده بود و این خود احمدی نژاد بود که تقلب کرد ولی سبز های مذهبی با موافقت خود با آمار داده شده در واقع به زبان بی زبانی می گویند که اگر هم تقلب شده است به آن گستردگی نبوده است؛ یعنی احمدی نژاد با این تعاریف باید حداقل ۱۷ میلیون سیب زمینی در گونی خودش داشته باشد.

    اکنون تمامی اهرمهایی که برای تقلب در دست «ولایت فقیهی ها» بود اکنون در دست «صفوی نوین» است. هم می توانند نفت بفروشند و هم پشتوانهٔ قانون اساسی را برای برگزاری انتخابات دارند؛ و هم اینکه می خواهند سر به تن آخوندها نباشد و با کسی هم شوخی ندارند و کروبی و خامنه ای و سیستانی را به یک چوب می رانند و همین امر به تنهایی می تواند «بغض های فرو خورده» را بترکاند و عده ای هم به این خاطر به آنها رای دهد. و اگر این گونه شود همهٔ گروه های «آخوند مدار» اعم از «سبز مذهبی معتقد به ولایت فقیه نرم» و یا «حزب اللهی های ولایت فقیهی سخت» در ۳ سوت رفتنی هستند. خدای عزّ و جلّ بیامرزدشان. جمیعاً فاتحه مع الصلواة ....
    ا

    پاسخحذف
  3. کژدم گرامی با درود. این زبان اَلکَنِ برادر یا رفیق یا خواهر ناشناس هم منو یاد استاد فولادوند گرامی می اندازد که در جواب مشتی روان پریشِ تخم تازی می گفت: اینها اسلام دونشون درد گرفته. معلوم نیست چی می گن. ناشناس ما که می دونیم که تو باور داری که کژدم "خیلی می داند" و "در طول روز با اقشار مختلفی از مردم سر و کار دارند" و دلِ درج باور های خود را دارد و همین باعث می شود که " به شدت روی اعصاب آدم ( بچه پاسدار بی سواد نوکر تازی) می رود و یک جورهایی تبدیل به زگیل هر مطلب خبری سایت دیگربان شده است " و در نتیجه یه عده از یه چیزهای با خبر می شن که دکون شما ارازل و اوباشِ حکومت عدل علی سگ گش و مَمد عبدالله زنباز بسته می شه . پس حق داری به دست و پا بیوفتی که آی گوش ندید که کژدم منو یاد راننده تاکسی می اندازد که: اخبار و شایعات و تحلیل های من در آوری و عوامانه و نهایتا در بهترین حالت، تکرار نظرات کانال های ماهواره ای را از همه ی این مسافران می شنوند، آن را به خورد دیگر مسافران می دهند و اگر یک مسافر بیکاری هم در تاکسی بحث شروع کرد، چنان با حالت پدر خوانده وار و همه چیز دانی با او صحبت میک نند که آن بنده خدا حتا با فرض داشتن تحصیلات آکادمیک و تجارب علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ... ، در جا یخ می زند از این همه اعتماد به نفس کاذب و احساس دانایی و ترجیح میدهد بحث را ادامه ندهد ". آق جان گوز به شقیقه چه ربطی داره. جواب نداری بدی زِر زِر نَکن. اینجا که بِلاد عقب مانده اسلام نیست که انسانها خاموش و دیو صفتان آزاد برای اراجیف. چی تو مُخت کردن که خجالت می کشی بیانش کنی. در پایان بگم که کژدم گرامی تازه پیدات کردم و به تو افتخار می کنم. پاینده ایران کوبنده تندر.

    پاسخحذف
  4. نه سلامی و نه درودی
    جناب کژدم همه چی دون ، تو حیفی بوخودا با این همه اطلاعات اینجور خاکی بودن در شان شما نیست بوخودا . تو باید استاد فلسفه یا تاریخ یا پولفوسولی موئنثی چیزی میشدی در دانشگاهای معتبل دنیا ، بوخودا حیفه تو اینجا داری خودتو خرج میکنی واسه 75 میلیون ایرونی زبون نفهم و بیسواتی که هنوز دست چپ و راستشونو هم نمیدونن . جناب پولفوسول کژدم ، حیفه تو نیست اینجا داری حرص میخوری و از جونت مایه میزاری اوخت یکی مث همون ناشناس بیاد و تو رو با راننده تاکسی ( اونم نه راننده ی جوون با تاکسی سمند بلکه با راننده ی پیری با تاکسی پیکان زمان شاهنشاه آریامهر ) مقایسه کنه ؟
    جناب پولفوسول کژدم من پیشنهاد میدم این 75 میلیون ایرونی بیسوات زبون نفهمه هیچی ندونو بزاری بحاله خودشون و بفکر خودت و انسانهای باسواتی باش که تشنه ی علم و آگاهی شما هستن .
    حیفی بوخودا ، واقعنی حیفی کژدم .

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. کدوم ۷۵ میلیون؟
      این ۷۵ میلیون رویای «قیلولهٔ» دیروز حضراتی مثل شماهاست.
      آن ۷۵ میلیون را به قول ترکهای تبریزی:
      او آغاشلاری اودونلوغا کسیبلَر

      حذف
    2. صفوی بازی با شاه سلطان حسین به لقاءالله پیوست و به همین خاطر هم اصفهانی ها و بهرمانی ها و اطرافیانیها شبیه مغولها هستند. نوبت شماها نیز میرسد.

      حذف