۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۱, یکشنبه

توفان در پیش است

یک ماه پیش در مقالهٔ « گاه شمار سوریه»  در وقایع ( به روز شده در ۱۲ فروردین ) گفتم که سران گروه اوباشان « حماس» و « جهاد اسلامی فلسطین» در فکر فرار از سوریه هستند و اکنون بعد از یک ماه  به یکی از تیترهای خبری تبدیل شده است ( اینجا ) .
این خبر از نظر من یک خبر ساده نبود و گواهی از یک توفان میداد که در نتیجهٔ پیروزی جنبش مردم سوریه بر خاندان اسد و نهایتاً ویرانی دژ « هلال شیعی »؛ به وقوع خواهد پیوست. آنچه که جنبش مردم سوریه در جمعهٔ گذشته نشان داد؛ آغاز گذار رژیم حاکم بر سوریه از « تکیه به نیروهای سرکوب خویش » به سوی « از دست دادن آنها » و چه بسا « رو در رو شدن » با آنهاست. این امر در آینده ای بسیار نزدیک اتفاق خواهد افتاد و حاکمیت خاندان اسد را به گور فرو خواهد برد؛ و سپس روند « هزیمت و عقب نشینی» سریع ارازل حزب الله لبنان شروع خواهد شد و شمشیر «دادگاه رفیق حریری» نیز بر گردن خاندان اسد و مزدوران خامنه ای و حسن نصر الله فرود خواهد آمد و تبدیل به چنان « آش زهر آلود»ی خواهد شد که «جام زهر خمینی» در پیش آن شربتی گوارا می نماید.
رژیم « جاکشان مقدّس» در پی سرکوبی جنبش آزادی خواهی؛ از نظر بسیج مردم  در تنگنایی تاریخی گرفتار شده است و درگیریهای اخیر میان  باند «صفوی نوین» و اراذل «ولایت» چنان جبههٔ درونی دشمن را از هم دریده است که مانند سگها و کفتارها به جان هم افتاده اند. از سوی دیگر بحران شدید اقتصادی که در سایهٔ « اقتصاد امام زمانی» و « اقتصاد ولایت فقیه فرزانه» رژیم « رجاله های اسلام» را در چنان منجلابی فرو برده است که قدرت  پاسخگویی به  نیاز های فوری را نیز از آنها سلب کرده است و رژیم باید خود را آمادهٔ «جنبش گرسنگان» نماید.
اتاقهای فکر « استراتزیهای کلان » رژیم اکنون با ۳ گزینهٔ عملی روبرو هستند:
۱- با چنگ و دندان از رژیم اسد دفاع نمایند.
۲- هلال شیعی را وا نهند و عقب نشینی را پیش از آنکه رژیم اسد سرنگون شود آغاز نمایند تا بتوانند دامنهٔ « از دست دادنها» را کمتر نموده؛ و در نتیجه بتوانند « بحرانهای ناشی از آن » را تا آنجایی که میتوانند کنترل کنند.
۳- نیروی محدودی را مصرف دفاع از ادامهٔ حکومت رژیم اسد نموده و زمان سرنگونی را طولانی تر کنند ؛ تا بتوانند « خط عقب نشینی» را به طور شایسته تری سازمان دهند.
نزدیک شدن حماس به گروه فتح  و حمایت رژیم  «اوباشان مقدس» از این نزدیکی و بکار گیری افسران اطلاعاتی - امنیتی برای دادن مشاوره به رژیم اسد در جهت سرکوب مردم سوریه نشان از گرایش  به گزینهٔ سوم را دارد.
نتیجه اینکه رژیم «اوباشان مقدس» در آینده ای نه چندان دور برای « کشته های مظلوم حزب الله لبنان» نیز مانند « مظلومان بحرین» اشک تمساح خواهد ریخت و آنها را تنها خواهد گذاشت. این اشکها را به زودی شاهد خواهیم بود.
مشکل دیگر رژیم مسئلهٔ عراق خواهد بود که از هم اکنون در حال سازماندهی نیروهایشان برای جلوگیری از گسترش دامنهٔ بحران « هلال شیعی» به سوی عراق؛ و به نابودی کشاندن « سازه های » آنها در عراق است که هزینه های سرسام آوری را بر گردهٔ ورشکستهٔ رژیم تحمیل میکند.
همانگونه که بارها گفته ام  « شکست استراتژیک » ورای یک « شکست بزرگ » در یک یا چند جبهه است. شکست استراتژیک  یعنی « از هم گسیختن تار و پود » و هیچگاه قابل ترمیم و یا جلوگیری نیست و رژیم « اوباشان مقدس » اکنون با چنین هیولایی دست و پنجه نرم میکند و سیستم قدرتی که بنا نهاده اند اکنون ذره ذره از درون و بیرون از هم می گسلد.

تنها راه باقیمانده :

رژیم میداند که بعد از جنگ داخلی که درمیان «باندهای قدرت» در دو هفتهٔ اخیر اتفاق افتاد؛ بوجود آوردن « اتحاد دوباره میان سگها و گربه ها » امری ناممکن شده است و لذا یک راه بیشتر در پیش رو ندارد و آن اینکه دست به یک « تصفیهٔ درونی» بزند تا بتواند نسبتاً به یک نیروی « یکدست» تبدیل شود؛ زیرا تنها در چنین شرایطی میتواند چند روزی بر عمر ننگین خود بیفزاید. دعوت به آرامش و عدم پرده دری پاسخگوی یک اتحاد پایدار برای گلاویز شدن با بحرانهای در پیش رو نیست. اکنون نیروهای مسلح باید میان دو جریان « صفوی نوین» و « باند ولایت» سبک سنگین کرده و یکی را انتخاب کنند و راه میانه پاسخگو نخواهد بود.

کژدم


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر