۱۳۹۰ خرداد ۷, شنبه

سوریه را دریابیم

سوریه؛ چشم اسفندیار و پاشنهٔ آشیل رژیم « تازی پرستان» حاکم بر ایران است. به وبسایت « کلمه» که قرآن « سبز مذهبی» است و تمامی انبیای مرسلین شان در آن جمع اند نگاه کنید. حتی یک «کلمه» در این «کلمه» در بارهٔ سوریه نخواهید یافت. آیا جنبش سوریه از مزخرفات حسین کروبی در بارهٔ پدرش کم اهمیت تر است که در بارهٔ رنجهای نکشیدهٔ پدرش سخن میگوید؟ آیا به او تجاوز کرده اند؟ آیا او را به پای چوبهٔ دار برده اند؟ آیا جسد فرزندانش را بعد از تجاوز آتش زده اند؟... و حرفهای رفسنجانی را ببینید که تنها برای « حفظ رژیم» و برای صیانت از اموالی که در این سالیان دراز به غارت برده است به میدان آمده است. آن زمان که رفسنجانی بعد از انتخابات ۸۸ به میدان آمد و « فائزه» اش را هم فرستاد تا به کمک « سبز مذهبی» برای او در درون جنبش آزادیخواهی « جایی» پیدا کند؛ آیا فکر میکنید که برای مخالفت با خامنه ای و ولایت فقیه و پیوستن به جنبش دموکراسی خواهی بود؟ آیا سردار « قتلهای زنجیره ای» « عابد و زاهد و مسلمانا»  شده بود؟ به هیچ وجه. اما او میدانست که اگر صفوی نوین بر سر کار بیاید کار آخوندهای طرفدار « ولایت فقیه» تمام است. او همین اکنون نیز تنها برای حفظ رژیم به میدان آمده است. به تمامی وبسایتهای طرفدار « ولایت فقیهی» و یا « احمدی نژادی» نگاه کنید؛ حتی کلمه ای در رابطه با آنچه که در سوریه میگذرد اشاره نمیکنند و اگر هم اشاره ای داشته پاشند مشتی مزخرفات لجن پراکنانه است؛ مردم سوریه عوامل «سیا»  و « موساد» هستند و بشار« اسد قصّاب» مبارز راه آزادی است. این نشان میدهد که « هلال شیعی»  برای « سبز مذهبی» و « رفسنجانی» و « خامنه ای» و « صفوی نوین»به یک اندازه ارزشمند است و ارزش آن تنها در یک چیز خلاصه میشود : سوریه ستون فقرات هلال شیعی است. بدون حاکمیت خاندان اسد « حزب الله لبنان» ساقط خواهد شد؛ با فروپاشی حزب الله لبنان؛ شیعیان عراق دچار چند دستگی خواهند گردید و پای « سپاه قدس» از بسیاری از جاها کوتاه خواهد گردید. آیا هنوز هم کسی وجود دارد که « سبز مذهبی» و نیت پلید آنها را در رابطه با « حفظ ولایت فقیه» و گسترش « هلال شیعی» نشناخته باشد؟ اگر « صفوی نوین» از شعارهای ناسیونالیستی استفاده میکند و چه بسا در آینده نیز از شعارهایی از قبیل « افزایش آزادیهای فردی» دم بزند؛ نه برای ایران و نه برای آیندهٔ فرزندان ایران بلکه تنها و تنها به خاطر حفظ رژیم اسلامی است اما از نوع « امام زمانی» آن؛ ولی آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود. وحدت این سه جریان کثیف اسلامی در رابطه با « آیندهٔ سوریه » نشان از اهمیت حیاتی آن برای این سه دارد که در مجموع همگی به « حفظ نظام اسلامی» معتقدند.
از نظر من جنبش دموکراسی خواهی باید به یاری مردم سوریه بشتابد و کمر « هلال شیعی» را بشکند و راه را برای ارتباطات بعدی با « کردستان سوریه» باز کند. ترتیب دادن تظاهرات در برابر سفارتخانه های سوریه  و محکوم کردن جنایات اسد و سپاه قدس یکی از راههای کمک به جنبش مردم سوریه می باشد؛ که میهن پرستان خارج از کشور میتوانند به همراه هواداران جنبش سوریه؛ ترتیب دهند.
سوریه از آنچه که اکنون در درون میهن میگذرد بسیار مهم تر است ؛ زیرا برندهٔ نبرد میان ولی فقیه و صفوی نوین مجبور است با پدیدهٔ سوریه روبرو شود و اگر ما بتوانیم جسد خاندان اسد را تحویلشان دهیم؛ از نظر استراتژیک کاری کرده ایم کارستان.

کژدم 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر