حالا که همه به « اجنّه» بازی روی آورده اند و هنوز حرکتهای جدی باندهای متخاصم حکومتی برای پاکسازی طرف دیگر به طور علنی شروع نشده است. بهتر است که من هم به کشف چند «جنّ» که در تمامی طول تاریخ دیده نشده اند ولی آثار سنگین و انکار ناپذیری بر روند زندگی انسانها گذاشته اند را « کشف» و محضر خوانندگان معرفی نمایم.
« جنّ» نخست :
اولین « جنّ» بزرگ که هیچکس آنرا ندیده است و تاریخ زندگیش پر از داستانهای « اجغ وجغ» است؛ «موسی» نام دارد. این مرد بزرگ؛ نیل را شکافت... از آسمان باران خون بارانید.... از آسمان قورباغه بارانید.... عصایش به اژدها تبدیل شد .... فرعون و لشکریانش را غرق کرد... در خانوادهٔ سلطنتی بزرگ شد... ده فرمان به او نازل شد.... از آسمان برای قوم یهود غذا بارانید..... و خیلی کارها کرد.
امّا.... در هیچ تاریخ مستندی وجود خارجی ندارد. حتی دریغ از یک علامت « هیروگلیف» که اشاره ای به او داشته باشد. میگویند که ده فرمان را « یهوه» بر سنگ نوشت و به دست او داد و باز هم میگویند که یهودیان آنرا در « تابوت عهد» سالیان سال حمل میکردند. امّا.... دریغ از حتی یک تکّّهٔ آن که در موزه ای بگذارند و بگویند که : بابا این آدم وجود داشته است. این « جنّ» بزرگ توانست دو پیامبر تکفیری هم تولید کند که یکی « مسیح تکفیری انساندوست» میباشد که حتّی شیرخوارگان را هم « گناهکار» و لایق سوختن در آتش میداند و دومی هم « محمد» است که قتل و کشتار و تجاوز و راهزنی و برده داری و برده فروشی را رواج داد. من « جنّی» بزرگتر از موسی نمیشناسم.
میگویند که یهودیان خیلی به « عتیقه جات» علاقه دارند و آنرا حمل بر « کاسبکاری» آنها میکنند. امّا به هیچ وجه اینطور نیست. یهودیان همیشه به دنبال سر نخهای باستانی بودند تا شاید بتوانند موسی را از مقام « پنهان از نظر»ی در آورده و به تمامی دنیا ثابت کنند که این موجود؛ «جنّ» نبوده است بلکه آدم بوده است و این هم سند.
میگویند که « حمورابی» اولین قانون مدوّن اجتماعی را نوشته است که شامل ۲۸۲ قانون است که همه شان به «مرگ» خطاکاران ختم میشده است. « حمورابی» یک آدم بوده است. ۱۲ ستون سنگی حکّ شده قوانین او را به عنوان «سند» تاریخی همین اکنون نیز در موزه ها به نمایش میگذارند. حمورابی بسیار پیش از موسی میزیسته است اما هم تاریخ تولد و هم تاریخ مرگش مشخص است.
نتیجهٔ نخست اینکه : موسی هرگز وجود نداشته است و افسانه ای در حد افسانهٔ « سیمرغ» و یا « زال» است و یا اینکه مردی بوده است که در یک « ده کوره» در حد چند هزار سال پیش میزیسته است و سندیّت این افسانه ها هم همانند « یا علی» گفتن رهبر فرزانه است.
نتیجهٔ دوم اینکه : ادیانی که بعد از دین او و بر اساس دین او آمدند همگی پا بر هوا هستند.
«جنّ» دوم :
این «جنّ» اعظم را تنها شیعیان دوازده امامی میشناسند. هیچ سندی برای وجود تاریخی اش وجود ندارد. هیچکس او را ندیده است؛ تولدش بسیار عجیب و غریب است و از تولد طبیعی « انسان» تبعیت نمیکند. تنها سند برای وجود او این است که « بعضیها = نوّاب اربعه» گفته اند که او وجود دارد ولی هیچکس حق ندارد او را ببیند و هرکس هم بگوید که او را دیده است دروغگو است و لذا « مشرک» است. میگویند که این موجود اوایل در « سردابه» زندگی میکرده است و بعدها هم به « چاه» پناه برده است. این امر نشان میدهد که این موجود از « نور» گریزان است و یک موجود « تاریک زی» میباشد. اما این موجود قدرت بسیار زیادی دارد و آن اینکه مردمان « شیعه مسلک» چنان « مسحور» او هستند که با اینکه میدانند اگر ظهور کند « همه شان را از دم تیغ خواهد گذراند» مشتاقانه میخواهند که از « چاه» بیرون بیاید و همه را به درک واصل کند. آخوندها از او خیلی میترسند و هرکس که بگوید او را دیده است و یا با او تماس گرفته است و یا اگر بگوید که خودش همان « مهدی» است فوری بدون دفع الوقت او را تکفیر و به سزای اعمالش میرسانند. « سحر» بزرگ این « جنّ اعظم» این است که همه از او وحشت دارند و در همان حال عاشق او هستند.
آیا وحشتناکتر از این « سحر» سحری دیده اید؟
نتییجهٔ نخست : « مهدی» هرگز وجود نداشته است .
نتیجهٔ دوم : باید اندکی عقل داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر