اخیراً پاسدار سعید قاسمی در جمع هواداران « ولایت فقیه » سخنانی ایراد کرده است که موجبات بحث در وبسایتهای گوناگون را فراهم ساخته است. ( بشنوید )
اینکه ایشان از سوراخ بودن خط حزب الله سخن میگوید و یا اینکه ایشان معتاد به تریاک هستند هیچ دردی از جنبش آزادیخواهانهٔ مردم ایران را دوا نخواهد کرد. باز هم اینکه ایشان با لحن کوچه بازاری و خودمانی سخن میگوید نیز نمیتواند موردی برای انتقاد باشد؛ زیرا به هر حال حتی برای شنوندگان حزب اللهی اش هم دلچسب تر از گفتاری است که دم به ساعت پر از آیات قرآنی و احادیث باشد که نه معنی اش را میفهمند و نه اصلاً میدانند که بالاخره آنچه که شنیدند؛ آیهٔ قرآن بود و یا حدیث و یا حدیث جعلی. زیرا اینگونه افکار میتواند ذهن شنونده را مشغول کند و از اصل مطالب سخنرانی به دور بماند. درحالی که شرکت در اینگونه جلسات برای شنیدن موضوعات اصلی است و نه نوحه و قرآن خوانی. بگذریم ...
آنچه که در این سخنرانی به چشم میخورد از نظر من دو مسئله است که بسیار مهم هستند :
۱- چنانچه از گفتار پاسدار سعید قاسمی بر می آید؛ او انتظار دارد که در عرض چند روز خیلی ها آنرا از طریق اینترنت بشنوند. لذا این احتمال وجود دارد که سخنران این هدف را دنبال میکند که سخنانش را دیگران بشنوند و به عنوان یک سند « درونی» حزب الله تمامی آنرا باور نمایند. لذا در چنین حالتی باید گفت که تمامی مطالب گفته شده در این سخنرانی سرتا پا دروغ است و به قصد خاک پاشیدن در چشم شنوندگانی است که از همان اول؛ این مطالب برای آنها تهیه شده است و نه حزب الله. ضعیف نشان دادن نیروهای خود و مغرور ساختن نیروهای دشمن یکی از اصول «هنر جنگیدن» است. لذا آنانی که از شنیدن این سخنرانی بسیار مست و مسرور گشته اند و به آن باور کرده اند؛ از همین اکنون در درون « تله» و « دام» گسترده شدهٔ نیروهای اطلاعاتی و امنیتی گرفتار شده اند و هنوز خبر ندارند. ضعیف انگاشتن دشمن در هر شرایطی ؛ همیشه میتواند ریسک دادن تلفات را بالا ببرد؛ لذا از نظر من بهتر است که آنانی را که با این ترفند خوشحال گشته اند را از عواقب آن باخبر نمود. از نظر من این احتمال بسیار بالا است و این سخنرانی عمداً و به قصد فریب؛ در اختیار عموم قرار گرفته است.
۲- اما یک احتمال دیگر هم وجود دارد که با اینکه از نظر من ضعیف است ( ضعیف بودن به معنای این نیست که احتمالش وجود ندارد) ولی بهتر است آنرا هم بررسی کنیم؛ و آن اینکه این سخنرانی واقعاً حرفهای دل پاسدار سعید قاسمی است و هیچ فریب و نیرنگی هم در کار نیست. در اینصورت باید دو مسئله را مد نظر داشت :
الف : تمامی رهبران گروههای به اصطلاح مبارز باید از این پاسدار یاد بگیرند که چگونه از وجود سوراخها در درون گروه خود و در کل جنبش آزادیخواهی؛ با طرفداران خود سخن بگویند؛ زیرا اعتراف به ناتوانی ها گام اول در شناخت آنهاست و پیدا کردن علتها گام دوم و سپس تجدید نظر در راه طیّ شده و تغییر در برنامه های مبارزاتی در گام سوم انجام خواهد گرفت و مطمئناً به نتایج بهتر و مبارزات پربارتری خواهد انجامید.
ب : اگر براستی و به تعبیر ایشان؛ « حزب الله» نمیداند که نیروهای احمدی نژاد در کجاها لانه کرده اند و به خاطر زود رس بودن آغاز عملیات از طرف « صفوی نوین»؛ حزب الله دچار سرگیجه شده است. آنگاه باید به این نتیجه رسید که آنها حتی به آنهایی که در آن جلسه نشسته اند نیز اعتمادی ندارند و چه بسا خود سخنران نیز « نفوذی» جریان « صفوی نوین» در درون جبههٔ ولایت فقیه باشد. در چنین حالتی ؛ نیروهای « حزب الله» باید در تاریکی و با اشباح بجنگند.( واداشتن دشمن به جنگ در تاریکی یکی از اصول «هنر جنگیدن» است).
اگر این سناریو درست باشد باید به طراحان آن آفرین گفت. زیرا با آنهمه دبدبه و کبکبه و هیمنهٔ اطلاعاتی؛ « صفوی نوین» توانسته است باند ولایت فقیه را به چنین آوردگاهی بکشاند. اگر چنین سناریویی درست باشد؛ باند صفوی نوین دست « کا.گ.ب» و « سی.آی.اي» و « موساد» را از پشت بسته است. اینچنین « طراحی عملیاتی» و اینچنین « سازماندهی عملیاتی» بسیار « فوق عالی» به نظر میرسد. در «هنر جنگیدن» آنچه را که « فوق عالی» است معمولاً با دیدهٔ شکّ مینگرند. امّا اگر این سناریوی مشکوک و بسیار « فوق عالی»؛ واقعاً وجود داشته باشد. باید گفت که « صفوی نوین»؛ خدای جنگ است و « ولی فرزانه» باید بدون دفع وقت از همین حالا ماستها را کیسه کند. اگر این سناریوی فوق عالی وجود خارجی داشته باشد؛ دامنهٔ امواج آن عراق و لبنان را هم درخواهد نوردید. و همهٔ طرفداران « ولی فرزانه» باید که فریاد زنند : « لعنت به کفن دزد جدید».
کژدم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر