در روز شنبه زمانی که احمدی نژاد بعد ازغیبت چند روزه از مجالس معروف به « ایام فاطمیه» که از طرف خامنه ای برگزار شده است؛ بالاخره در این مجلس ظاهر شد و در کنار خامنه ای نشست و به تمامی انتقاداتی که از او در قالب سخنرانیهای « خر رنگ کن» ولایت مداری صورت گرفت گوش داد و در درون به تمامی آنها خندید و گفت « بروید کشکتان را بسایید».همزمان با این نشست نه چندان « بلبل و سنبل» مآبانه؛ نیروهای « ولایت فقیه» و «قزلباشان نوین» در میدان فوزیه و منیریه؛ با چوب و چماق و قمه به جان هم افتاده بودند که زخمیهای فراوانی به همراه داشته است. این امر نشان میدهد که قضیه بسیار جدّی است و به خاطر اعتقاد به « رمّال و جن گیر» از یک سوی و اعتقاد به « ولایت فقیه » از سوی دیگر نیست و گرنه میتوان برای بعضی امور به پیش « رمّال» رفت و همزمان « التزام به ولایت فقیه» را هم به یدک کشید. همانگونه که دیگران میکنند و حتی « سبز مذهبی» هم که اینهمه خودش را « حلوا حلوا» میکرد نیز ملتزم به « ولایت فقیه» است و اگر موسوی به ریاست جمهوری میرسید؛ حرفی نداشت و تازه بعد از تقلبات گسترده به نفع احمدی نژاد نیز کاری به کار « اصل مشعشع ولایت فقیه» ندارد و تنها میخواهد یکی از قم نشینان (جلادان دورهٔ خمینی) را به جای او بنشاند و حتی به فکر ایجاد تغییرات در قانون اساسی ننگین جمهوری اسلامی هم نیست و تمامی نیات خود را در منشور «دوم» به صورتی آشکار بیان کرده است و اگر مسئله اعتقاد به خرافات است؛ « سبز مذهبی» نیز یک جریان صد در صد خرافی است و مانند باند ولایت فقیه خرافات خود را به نام « الهی» به خورد مردم میدهد و گرنه در دعاهای « توسل» و «شفا خواستن از مردگان» و « استخاره» همان است که خامنه ای هست
در این دو روزه به وبسایتهای گوناگون به اصطلاح « اپوزیسیون» سر زدم تا ببینم که در شرایط کنونی نظرشان چیست و آیا رهنمودی برای شرایط جدید دارند و یا نه؟
وبسایتهای « کلمه» و «جرس» که نقش « قرآن دوم» و « نهج البلاغهٔ ثانی» را برای بدبختهای « سبز مذهبی» باز میکنند؛ تنها به تکرار مزخرفاتی در چهارچوب « قانون اساسی جمهوری اسلامی» میپردازند و حد اکثر بحث شان جنبهٔ « حقوقی » در چهاچوب قانون ننگین اساسی تازی پرستان است. وبسایتهای دیگر هم تنها به اختلافات خامنه ای و احمدی نژاد اشاره میکنند و بس. حد اکثر تحلیلهای « مشعشع» این دار و دسته ها از این جمله فراتر نمیرود که : « اگر خامنه ای به حرفهای خاتمی و موسوی و کروبی و رفسنجانی گوش میکرد ؛ اکنون این گرفتاری را نداشت». معنی واقعی اینگونه سخنان این است که گویندگانش رهنمودهایی برای « دو سال پیش» ارائه میکنند و آنهم به نفع خامنه ای!!!؟؟ کدام مغز کودن و احمقی میتواند برای زمان گذشته رهنمود دهد؟ و کدام احمقی میتواند آنرا به عنوان « تحلیل سیاسی و رهنمود سیاسی» بپذیرد؟ من تنها دو جریان را سراغ دارم : ۱- احمقهای سبز مذهبی. ۲- احمقهای شبه سیاسی.
شاید اگر این معادله را در برابر یک « الاغ» قرار دهند شاید رهنمود بهتری داشته باشد. اساسا هر رهنمودی چه غلط و چه درست که به زمان « حال» مربوط شود بسیار هوشمندانه تر از رهنمودی است که منظر نظرش دوسال پیش است. یعنی اینکه برای عملی نمودن اینگونه رهنمودهای مزخرف ما باید « ماشین زمان» بسازیم و زمان را به دو سال پیش برگردانیم و در ضمن « خامنه ای احمق» هم همان ذهنیت « امروزین» خود را در دو سال پیش داشته باشد تا به رهنمودهای رفسنجانی و کروبی و خاتمی گوش دهد و قبول کند. این گونه تحلیلگران احمق حتی به این نکتهٔ آشکار نیز پی نبرده اند که اگر خامنه ای در دو سال پیش « افکار امروزین» را داشت؛ نه تنها به نصایح رفسنجانی و موسوی نیازی نداشت؛ بلکه بازی دیگری را پی می ریخت که هم از شر احمدی نژاد و هم از شر « سبز مذهبی» راحت میشد.
من نه « رمّال» هستم و نه با عالم دروغین « الهی» ارتباط دارم. اما میگویم که :
۱- اگر « صفوی نوین» در این نبرد پیروز شود؛ « سیستم آخوندی مدعی رهبریت اسلامی» برای همیشه به گور سپرده خواهد شد؛ اما آخوندها از میان نخواهند رفت و به دو دستهٔ « خانه نشین» و « مزد بگیر حکومت» تقسیم خواهند شد.
۲- قانون اساسی جمهوری اسلامی با « رفراندوم» تغییر خواهد کرد و « ولایت فقیه» از آن حذف خواهد شد.
۳- آزادیهای فردی به مراتب بهتر از آن چیزی که اکنون هست خواهد بود.
۴- جمهوری ایرانی؛ به جای جمهوری اسلامی خواهد نشست؛ اما دیکتاتوری سیاسی با اندکی تعدیل همچنان پای برجا خواهد ماند.
حال سوال این است: اگر قدرت بر اندازی و حرکت به سوی « دموکراسی واقعی» را ندارید. چکار میخواهید بکنید؟ آیا کسی راه حلّی دارد؟
در این دو روزه به وبسایتهای گوناگون به اصطلاح « اپوزیسیون» سر زدم تا ببینم که در شرایط کنونی نظرشان چیست و آیا رهنمودی برای شرایط جدید دارند و یا نه؟
وبسایتهای « کلمه» و «جرس» که نقش « قرآن دوم» و « نهج البلاغهٔ ثانی» را برای بدبختهای « سبز مذهبی» باز میکنند؛ تنها به تکرار مزخرفاتی در چهارچوب « قانون اساسی جمهوری اسلامی» میپردازند و حد اکثر بحث شان جنبهٔ « حقوقی » در چهاچوب قانون ننگین اساسی تازی پرستان است. وبسایتهای دیگر هم تنها به اختلافات خامنه ای و احمدی نژاد اشاره میکنند و بس. حد اکثر تحلیلهای « مشعشع» این دار و دسته ها از این جمله فراتر نمیرود که : « اگر خامنه ای به حرفهای خاتمی و موسوی و کروبی و رفسنجانی گوش میکرد ؛ اکنون این گرفتاری را نداشت». معنی واقعی اینگونه سخنان این است که گویندگانش رهنمودهایی برای « دو سال پیش» ارائه میکنند و آنهم به نفع خامنه ای!!!؟؟ کدام مغز کودن و احمقی میتواند برای زمان گذشته رهنمود دهد؟ و کدام احمقی میتواند آنرا به عنوان « تحلیل سیاسی و رهنمود سیاسی» بپذیرد؟ من تنها دو جریان را سراغ دارم : ۱- احمقهای سبز مذهبی. ۲- احمقهای شبه سیاسی.
شاید اگر این معادله را در برابر یک « الاغ» قرار دهند شاید رهنمود بهتری داشته باشد. اساسا هر رهنمودی چه غلط و چه درست که به زمان « حال» مربوط شود بسیار هوشمندانه تر از رهنمودی است که منظر نظرش دوسال پیش است. یعنی اینکه برای عملی نمودن اینگونه رهنمودهای مزخرف ما باید « ماشین زمان» بسازیم و زمان را به دو سال پیش برگردانیم و در ضمن « خامنه ای احمق» هم همان ذهنیت « امروزین» خود را در دو سال پیش داشته باشد تا به رهنمودهای رفسنجانی و کروبی و خاتمی گوش دهد و قبول کند. این گونه تحلیلگران احمق حتی به این نکتهٔ آشکار نیز پی نبرده اند که اگر خامنه ای در دو سال پیش « افکار امروزین» را داشت؛ نه تنها به نصایح رفسنجانی و موسوی نیازی نداشت؛ بلکه بازی دیگری را پی می ریخت که هم از شر احمدی نژاد و هم از شر « سبز مذهبی» راحت میشد.
من نه « رمّال» هستم و نه با عالم دروغین « الهی» ارتباط دارم. اما میگویم که :
۱- اگر « صفوی نوین» در این نبرد پیروز شود؛ « سیستم آخوندی مدعی رهبریت اسلامی» برای همیشه به گور سپرده خواهد شد؛ اما آخوندها از میان نخواهند رفت و به دو دستهٔ « خانه نشین» و « مزد بگیر حکومت» تقسیم خواهند شد.
۲- قانون اساسی جمهوری اسلامی با « رفراندوم» تغییر خواهد کرد و « ولایت فقیه» از آن حذف خواهد شد.
۳- آزادیهای فردی به مراتب بهتر از آن چیزی که اکنون هست خواهد بود.
۴- جمهوری ایرانی؛ به جای جمهوری اسلامی خواهد نشست؛ اما دیکتاتوری سیاسی با اندکی تعدیل همچنان پای برجا خواهد ماند.
حال سوال این است: اگر قدرت بر اندازی و حرکت به سوی « دموکراسی واقعی» را ندارید. چکار میخواهید بکنید؟ آیا کسی راه حلّی دارد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر